تشریح پایان فصل اول سریال «سیلو»؛ جولیت حقیقت را می‌فهمد؟

هشدار اسپویل: این مطلب حاوی نکاتی از قسمت آخر سریال سیلو است که باعث لو رفتن عمده داستان این قسمت می‌شود.

اقتباس جذاب گراهم یاست از مجموعه رمان هیو هاوی، سیلو (Silo)، با اپیزود «خارج» به پایان رسید و به طرفداران مشتاق پاسخ‌هایی داد که در تمام فصل منتظر دریافت آن بودند. در این قسمت از ساخته Apple TV اطلاعات کوچک و به‌ظاهر بی‌اهمیت از قسمت‌های قبلی، نقش بسیار پررنگ‌تری در تحقیقات جاری جولیت در مورد مرگ جرج ایفا کردند و درنتیجه شاهد یک قسمت غیرقابل پیش بینی و باز گذاشتن درها برای ماجراهای بیشتر در آینده بودیم. ربکا فرگوسن در نقش جولیت در قسمت آخر فصل اول سیلو بسیار بهتر از حد انتظار ظاهر شد.

جولیت (با بازی فرگوسن) پس از تماشای فیلم روی هارد دیسک جرج (با بازی فردیناند کینگزلی) به سرعت وارد عمل شده و نقشه‌ای انتحاری برای افشای دروغ های قوه قضائیه دارد. اما با وجود سطح بالای حفاظت و امنیت و خود جولیت که در سیلو بیشتر از همه تحت تعقیب است، این کار آسان نیست و او به کمک نیاز دارد.

در طول فصل، بیننده متوجه شده که سوء ظن در هر گوشه‌ای از سیلو نفوذ کرده، ساکنان تحت نظارت دائمی هستند، امتیازات و قدرت با قیمت گزافی همراه است و هرکسی می‌تواند دشمن شما باشد. درنهایت بالاخره علت این موضوع را می‌فهمیم. دنیای بیرون یک منطقه مُرده است که احتمالا هیچ چیز نمی‌تواند از آن جان سالم به در ببرد.

جولیت حقیقتِ تمیز کردن را می‌فهمد

جولیت دستگیر می‌شود و به منظور جلوگیری از شورش و عواقب برای دوستانش، شهردار هالند (با بازی تیم رابینز) از حق خود برای رسیدگی قضایی چشم‌پوشی می‌کند. شهردار به جولیت می‌گوید که او یک تهدید مرگبار برای آینده این مرکز است. شهردار پروتکل های سیلو را زیر پا می‌گذارد تا به جولیت نشان دهد چه اتفاقی برای معشوقش جرج افتاده است. معلوم می‌شود که جرج برای جلوگیری از شکنجه‌شدن، دست به خودکشی زده است.

جولیتِ درهم‌شکسته در مرحله بعدی قرار است لباس فضایی بپوشد و برای تمیزکاری به بیرون برود؛ عملی تشریفاتی که عموما آخرین حرکت ساکنین سابق پیش از نابودی است.

جولیت می‌فهمد که آن سوی صفحه نمایش سبز نیست

هنگامی که جولیت برای تمیزکردن به بیرون فرستاده می‌شود بسیاری از بینندگان انتظار دارند که او هم مانند هولستون  (با بازی دیوید اویلو) در اوایل فصل بمیرد. جمعیت زیادی جمع شده‌اند و جولیت را تماشا می‌کنند. او وسایل نظافت را برمی‌دارد و به جای تمیزکردن، به سمت دوربین می‌رود و با سرکشی دستمال را به زمین می‌اندازد. از جایگاه او در لباسی که به تن دارد بیرون سبز و پر از زندگی است. شهردار هالند انتظار دارد که او هم مثل دیگران بیفتد و بمیرد. اما این اتفاق نمی‌افتد. زیرا مارتا (با بازی هریت والتر) توانسته بود لباس جولیت را با نوار چسب های حرارتیِ مناسب ببندد؛ همان نوارهایی که پیش‌تر جولیت به دزدیدن آنها متهم شده بود.

او نشان هولستون را روی زمین می‌گذارد و متوجه چیز عجیبی می‌شود. به یکباره تصویر سرسبزی که جولیت پیش روی خود می‌بیند مختل می‌شود زیرا از پشت یک فیلتر به دنیا نگاه می‌کند. با تغییر تصویر و پیش‌رفتن جولیت زمین بایر وسیعی را می‌بینیم که تا کیلومترها امتداد دارد و سیلوهای همسایه با درهایی روی زمین در اطراف آن هستند. جولیت از سیلوی خود دور می‌شود و به سوی ناشناخته‌ها قدم برمی‌دارد.

بعد از این چه اتفاقی برای جولیت می‌افتد؟

جولیت یک قهرمان فرعی و اصلی در رمان‌های هاوی است اما معلوم نیست که گراهام یاست در اقتباس تلویزیونی خود چقدر به داستان او وفادار خواهد ماند. تحقیقات جولیت او را به دنیای بیرون آورده، او زنده است و جوامع دیگری از مردم را در دیگر سیلوها پیدا خواهد کرد. آیا این افراد یک شبکه اطلاعاتی یا هر نوع شبکه‌ای بین پناهگاه های خود دارند؟ شهردار تا چه اندازه از واقعیت ماجرا خبر دارد؟ چه اتفاقی برای زمین افتاده؟ بحران اقلیمی، هجوم بیگانگان یا جنگ هسته ای؟ آیا ما دوباره آدم های سیلوی جولیت را خواهیم دید؟ آیا شورشی در راه است؟ شاید تونل مخفی که جولیت پیش‌تر آن را کشف کرده کلید رازها باشد. باید منتظر ماند و دید در فصل دوم سریال Silo چه اتفاقاتی می‌افتد.