پلتفرم‌ها شاید با دستور ساخته شوند، اما با اعتماد عمومی باقی می‌مانند

پلتفرم و پلتفرم‌ها امروز به یک مسئله تبدیل شده است. نظارت، کنترل و تبدیل کردنشان به عصای دست و مشخص کردن اینکه کجا بایستند و حامی و طرفدار چه کسی و کجا باشند، مسئله شده است. در میانه‌ی هفته گذشته یک‌بار دیگر بستر اینترنت و وجود پلتفرم‌های مختلف روی این بستر به میان خبرها آمد و بحث کنترل، هدایت و در اختیار بودنشان، دوباره مطرح شد.

پلتفرم‌ها شاید با دستور ساخته شوند، اما با اعتماد عمومی باقی می‌مانند

اگر بخواهیم نگاهی به حوادث اخیر کشور در میدان و بازتاب آن در شبکه‌های اجتماعی و واکنش مقامات به بازتاب‌ها را تحلیل کنیم، یک نگاه کلان قابل‌مشاهده است، اولین دستور کار حذف و فیلتر پلتفرم‌ها بود. کنترل بازتاب‌ها، دغدغه اصلی است و این‌سو و آن‌سو، گفته‌ها نشان می‌دهد که عده‌ای از مدیران معتقدند کشور باید هزینه‌های کلان می‌داد اما بستر اینترنت و پلتفرم‌های روی آن محدود می‌ماند. بسط آن فضا و ندادن آن هزینه‌ها عامل فاجعه امروز است.

در میان خبرها حتی این گزاره‌ها هم دیده شد که: «اگر در دو سال گذشته هزینه تلفات کرونا را پذیرفته بودیم و کلاس‌های دانشگاه و مدارس تعطیل نمی‌شدند و فضای مجازی دست جوانان داده نمی‌شد، امروز با این وضعیت مواجه نبودیم و...»

قطعاً این نظر را نمی‌توان به دیدگاه یک نفر محدود کرد بلکه این یک نگاه کلان است. چراکه هیچ مقام دیگری نسبت به غلط بودن فرضیه «مجتبی فدا» واکنش نشان نداد و نتیجه اینکه بسیاری این سخن را تأیید کرده یا نظر مخالفی با آن نداشتند.

وزیر کشور احمد وحیدی نیز در حاشیه نشست علمی ـ تخصصی مدیران ارشد ستادی و استانی سازمان بهزیستی کشور جملاتی با همین بن و اساس گفته بود که: «... وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم بخش قابل‌توجهی از آن (حوادث اخیر کشور) ناشی از جریان فضای مجازی بدون مدیریت و نظارت است که مخرب ذهن و روح جوان ما است که مهندسی ذهن می‌کند و جنگ شناختی راه می‌اندازد و اصل آن تصرف ذهن و روح است. آن‌ها تصرف ذهن و روح را بر تصرف زمین مقدم می‌دارند.»

نکته‌ای که درباره این دست از اظهار نظرات می‌توان گفت، آن است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده است را نمی‌توان تغییر داد. نظراتی ازاین‌دست نشان می‌دهد در ساختار، برنامه‌ای کلان و نگاهی درازمدت نبوده و عموماً برنامه‌ها مقطعی، واکنشی و اسیر شرایط است؛ و از طرفی نشان می‌دهد حمله به گذشته راحت‌ترین راهکار برای مشکل امروز است.

ازآنجایی‌که هیچ‌کس در گذشته هیچ‌چیزی را گردن نگرفته و مسئولیتش را نمی‌پذیرد و هزاران دلیل ریزودرشت برای چرا و چگونگی وجود دارد، این مجوز را به مدیران امروز می‌دهد که از بهترین راهکاری که در اختیار دارند یعنی سد و فیلتر استفاده کنند و آن را جدی پی بگیرند.

بومی‌سازی، راهکار بی‌حاصل در میانه‌ی بحران بزرگ

قطعاً اگر مسیرها تکرار شده را نگاه کنید همیشه بعد از بحران‌های ازاین‌دست یک راهکار از زمین فیلترها و سدها بیرون می‌زند، و آن بومی‌سازی است.

تئوریسین‌هایی که تا دیروز هیچ راهکاری نداشتند به‌سرعت دست‌به‌کار پروپوزال‌های رنگی بومی‌سازی شده آن‌ها را رو کرده به مقامات پیشنهاد می‌دهند. همیشه در تنگنا و برای خلاصی از بن‌بست و بحران یک راه‌حل -حتی غیرواقعی- بهتر از نداشتن راه‌حل است.

به نظر می‌رسد بومی سازان در این چهار دهه دیگر حرفه‌ای شده‌اند، بومی‌سازی با چند شاخص بومی‌سازی ایرانی، بومی‌سازی اسلامی و بومی‌سازی اسلامی – ایرانی. بومی‌سازی که آفت‌های فرهنگ غربی را ندارد و نیاز نیست به آن فرهنگ منحط وابسته باشد و می‌توان بر اساس توان داخلی و با نگاه به چند نمونه مشابه در چند کشور که در فلان برنامه بومی‌سازی کرده‌اند، اشاره کرد و کار را تا گرفتن بودجه و فروختن چند جزو به مدیران جلو برد و تا بحران بعدی روی همین بحران، پژوهش کرد و برنامه نوشت، و خب همه می‌دانند که این اقدامات زمان می‌برد.

در روزهای گذشته راه‌حل بومی ارائه‌شده بسط پلتفرم‌های بومی است، آنجایی که مدیران تعیین‌کننده حرف‌ها و عکس‌ها را و... شاهد مثال اینکه می‌شود پلتفرم بومی موفق ساخت هم تولید و توانمندی تولید نمونه‌های موفق نظامی کشور از جمله موشک و پهباد و سایر تجهیزات نظامی است. کشوری که توانمندی ساخت تجهیزات نظامی پیچیده دارد آیا نمی‌تواند در ساخت پلتفرم موفق باشد؟

منبع: خبر آنلاین
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها