خبرفوری بررسی می‌کند

آسیب‌شناسی شکست در رویارویی رسانه‌ای / وقتی گفتمان بولتن‌نویسی بر گفتمان رسانه‌ای غلبه می‌کند

بسیاری از صاحبنظران معتقدند که صف‌آرایی امروز در برابر ایران، یک رویارویی رسانه‌ای و به تعبیری جنگ روایتهاست. اما چرا کشورمان در این مواجهه دست برتر را ندارد؟

آسیب‌شناسی شکست در رویارویی رسانه‌ای / وقتی گفتمان بولتن‌نویسی بر گفتمان رسانه‌ای غلبه می‌کند

سالهاست که جنس برخورد با ایران از سوی کشورهای عمدتا غربی، جنس رسانه‌ای و تبلیغاتی بوده است. در واقع سرویس‌های جاسوسی به‌جای اولویت‌های برخورد نظامی و یا حتی اقتصادی با ایران ترجیح داده‌اند تا از طریق نفوذ رسانه‌ای، افکار و ارزش‌ها را هدف قرار دهند تا بر محاسبات سیاستگذاران ایرانی اثر بگذارند.

پیش از این نیز اثرگذاری‌های رسانه‌ای بر ایران سابقه داشته و دلیل آن، سطح فرهنگی بالای ایرانیان و نفوذ رسانه در میان نخبگان و توده‌های ایرانی است. شاید به همین دلیل رسانه‌هایی چون BBC از دهه‌های قبل بخش فارسی خود را راه‌اندازی کرده و بر تحولاتی چون کودتای ۳۲ یا انقلاب ۵۷ و یا اتفاقات پس از آن مانند حوادث سال ۸۸ اثر گذاشته‌اند.

در سالهای اخیر اما به لطف توسعه شبکه‌های اجتماعی این اثرگذاری افزایش چشم‌گیری داشته است. عضویت میلیون‌ها ایرانی در این شبکه‌ها و تبدیل رسانه‌های کوچک به مرجع خبری مردم نقش مهمی در تغییر ذائقه رسانه‌ای ایرانیان داشته است.

با این وجود نظام سیاسی در ایران متناسب با این تحولات تغییر نکرده و نوع مواجهه رسانه‌ای نهادهای حاکمیتی و به ویژه صداوسیما با وقایع روز حاکی از جهت‌گیری‌های سنتی و ناکارآمد است.

این شکاف عملکردی در زمینه فعالیت‌های ارتباطاتی در دولت ابراهیم رئیسی به اوج خود رسیده، به‌گونه‌ای که مدیران دولتی و دستگاه‌های ذیربط عمدتا درکی از فضای نوین رسانه نداشته و هنوز در پارادایم رسانه‌های کاغذی زیست می‌کنند.

دولت نیاز داشت که در کنار هر وزیر و مدیر خود، مشاوری متخصص در حوزه فضای مجازی قرار دهد اما نه فقط چنین شبکه‌ای از مشاوران ایجاد نشد، بلکه مدیریت فضای مجازی به مدیران سپرده شد که از درک پیچیدگی‌های این اکوسیستم عاجزند.

همین امر به دولت‌های خارجی اجازه داد از طریق سرمایه‌گذاری بر روی رسانه‌ها، افکارعمومی در کشور را به سمت خود کشانده و مرجعیت خبر را از داخل به خارج کشور منتقل کنند.

مواجهه نادرست با پدیده ماهواره‌ها و پیش از آن تجربه ویدئو باعث نشد تا سیاستگذاران همان مسیر را در قبال شبکه‌های اجتماعی طی نکنند و چنین است که امروز سیاست‌های محدودکننده‌ای مانند فیلترینگ چنان ناکارآمد شده که صدای دادستان کل کشور را نیز درآورده است.

در چنین فضایی به‌نظر می‌رسد که دولت ابراهیم رئیسی نیازمند تغییر سریع مدیران فرهنگی و استفاده از صاحبنظرانی است که شناخت کافی از نحوه کنش‌ورزی رسانه‌ای دارند.

بازگردانیدن مرجعیت رسانه به داخل کشور، همچنین اصلاحی بنیادی در ساختار صداوسیما را می‌طلبد تا مخاطب به‌طور تدریجی جذب محتوای تولیدی در رسانه ملی شود، نه آنکه روز به روز از ایم رسانه فاصله بیشتری بگیرد.

سرمایه‌گذاری بر روی رسانه‌های داخلی، دوری از سیاست‌های انسداد رسانه‌ای و سانسورهای بی دلیل، خصوصی‌سازی و ترک عادت رسانه‌ها به بودجه‌های حاکمیتی در کنار تغییر مدیران سنتی، می‌تواند گشایش‌گر وضع موجود باشد.

گفتمان رسانه‌محور در درون خود نوعی آزادی عمل حرفه‌ای و تحقیق و تامل و در نظر گرفتن منافع ملی دارد، حال آنکه گفتمان بولتن‌نویسانی که تنها بخشی از واقعیت را با ادبیاتی غیرشفاف و به انتخاب خود از لابلای سطور رسانه‌ها و اخبار بیرون می‌کشند، راهبردهای ضدرسانه در پی دارد که فاصله مدیران و رسانه‌ها و به تبع آن افکارعمومی را بیشتر می‌کند.

به عبارت دیگر، اگر رسانه به‌سان پُلی میان مردم و مسئولان عمل می‌کند، بولتن‌ها با انتشار محتواهای پیچیده و جهت‌گیری‌های غیرشفاف و آمیزش خبر و تحلیل فردی، خندقی میان اذهان عمومی و مدیران می‌کَنَد که عبور از آن به‌سادگی ممکن نیست.

سالهاست که این گفتمان بولتنی بر سیاست‌های رسانه‌ای سایه افکنده است، حال آنکه وقت آن رسیده که گفتمان رسانه‌ای جایگزین آن شود و حرفه‌ای گری، صداقت، شفافیت و تخصص جایگزین نگاه‌های سنتی شود.

استفاده از مدیرانی که باور به نگاه حرفه‌ای رسانه‌ای داشته باشند، در دستگاه‌های دولتی و حاکمیتی، گام اول برای این تغییر رویکرد به‌شمار می‌آید تا شاید در پس آن، شکست‌های حوزه رسانه به تدریج جبران شود.

در این بین توجه به تجربه جهانی حائز اهمیت است. در کشورهای توسعه‌یافته، نهادهای تصمیم‌گیر در حوزه رسانه، نهادهایی تخصصی، حرفه‌ای و با ترویبی از فعالان رسانه‌ای هستند که در چارچوب منافع ملی و ملاحظات پنهان امنیتی، امور رسانه را مدیریت می‌کنند. اما در کشور ما، مرتبط‌ترین وزیر در این حوزه، یک فعال قرآنی بدون پیش‌زمینه رسانه‌ای است که حتی تیم رسانه‌ای منصوب او نیز اشرافی به حوزه رسانه نداشته و عمدتا برخاسته از نسل رسانه‌های کاغذی هستند.

همین روند در دیگر نهادهای مرتبط با رسانه، ازجمله صداوسیما نیز دنبال شده و روشن است که این ترکیب بازنده، نمی‌تواند نتیجه رویارویی تمام‌عیار نتیجه‌ای جز شکست به‌دست آورد.

منبع: خبر فوری
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 6
  • ناشناس
    2

    تو هروقت وجود اینو داشتی کامنت هارو نبندی و اجازه بدی مردم نظرشونو بگن اونوقت بیا تحلیل بزار که چرا دست برتر نداری

    نظرات شما -
    • محسن
      2

      در جواب شما ( ناشناس) ..به عنوان کسی که خودم برای اولین بار به این موضوع انتقاد کردم، ولی ..اگر بخواهیم کمی خوش بین باشیم ، باید بگوییم خبر فوری برای حفاظت از کاربران خود و نظرات آنها (که گاهی فاقد مستندات لازم است، در شرایطی که کشور رو به امنیتی شدن می رود و هر صاحب نظری را برای نفی جهت گیری هایش ، با درخواست مستندات از او بی اعتبار و یا حتی به عنوان نشر اکاذیب ،محکوم می کنند) کامنت های ذیل اخبار سیاسی را مسدود کرده یا آنها را در صفحات دیگر منتشر نمی کند..البته خوشبین بودن در این شرایط کمی سخت شده، ولی یکی از تمرینات زندگی در شرایط آنرمال اجتماعی، در مقالات برخی روانشناسان است..

    • محسن
      1

      مقاله خیلی خوبی بود از طرف خبر فوری..ولی جالب اینجاست که حتی دفاعیه بنده از خود خبر فوری مبنی بر عدم اجازه به دادن کامنت در ذیل اخبار سیاسی( در جواب شما (کاربر ناشناس) را هم منتشر نکرد:)

  • ناشناس
    2

    ربطی زیادی به داخلی ها خصوصا رسانه ندارد چون سواد رسانه ای عموم پایین هست و در هر کشور دیگری بود هم باز رخ می‌داد وقتی از عمد رسانه درست کردن برای ضربه زدن به کشور هدف

  • ناشناس
    0

    از منتشر کردن نظرات مردم ترس دارین افشای بولتن ها و فایل های صوتی را چطور لاپوشانی خواهید کرد

  • ناشناس
    0

    تو که نون اینا را می خوری هیچی نگو، تو خودت جیره خور حکومتی پس برا اونا قلم می زنی چه حق باشه چه ناحق.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها