بازیگری که نقش سلمان فارسی را نپذیرفت/ حمله تند این بازیگر به مهران مدیری: تو هنوز بازیگری را تجربه نکردی/ روایت حمیدرضا عطایی از دستمزدهای بی ادبانه تلویزیون
حمیدرضا عطایی گفت: تلویزیون با دنیایی از ممیزی و دستمزدهای بسیار پایین و غیرمؤدبانه به شدت نگرانکننده است. اگر بعد از سریال «مختارنامه» حمایتی از سازمان صداوسیما میدیدم قطعاً الان داشتم سریال «سلمان فارسی» را کار میکردم.
حمیدرضا عطایی پیشنهاد داود میرباقری برای ایفای نقش سلمان را نپذیرفت.
عطایی سال ۱۳۸۲ برای بازی در نقش «صائب بن مالک اشعری» به داود میرباقری کارگردان «مختارنامه» معرفی شد. بعد از یک سال تمرین سوارکاری و شمشیرزنی عربی از سال ۱۳۸۳ جلوی دوربین رفت.
او گفت: آقای داود میرباقری لطف کردند و اعتماد کردند نقش «سلمان فارسی» را به من پیشنهاد دادند و برای این نقش مذاکره داشتم. محبت کردند سناریو را در اختیار من قرار دادند. نقش «سلمان فارسی» در دو مقطع میانسالی و جوانی را با من صحبت کردند. خیلی فکر کردم و تصمیم سخت و حساسی بود. اجازه خواستم فکر کنم و در نهایت عذرخواهی کردم.
او گفت: طبیعتاً این نقشها برای هر بازیگری وسوسهبرانگیز است. بیتعارف با این شرایط و امکانات و حمایتهای ضعیف، نمیتوان سراغِ این نوع کارها رفت. چرا که این کارها و نقشها زمانبر است و شرایط ویژه خاص خودش را دارد. یعنی وقتی میگوییم سخت است اساساً بازیگری کار آسانی نیست.
او افزود: در برنامهای دیدم آقای کمدینی که مجری تلویزیونی است، میگفت: "بازیگری خیلی آسان است من فکر میکنم ایشان هنوز بازیگری را تجربه نکرده است. نقشهایی را تجربه نکرده که بخواهد بفهمد چقدر سخت و آسان است."
عطایی خاطر نشان کرد: اساساً بازیگری که با ابزار روح، روان و انگیزههای آدمی، در ارتباط است، کار اصلاً آسانی نیست. خصوصاً در این نوع نقشهای سخت که بازیگر خیلی عمیق باید رویِ کاراکترش متمرکز شود. البته اگر بخواهید از این نقشهایی بازی کنید که خیلی عمیق نمیشود، علاقهمندان به بازیگری از همهجا هجوم میآورند. اگر نقشی درست تعریفشده باشد و در واقع از مفاهیم و مضامین خاصی تبعیت کند و رو به جلو برود اصلاً کار آسانی نیست.
او به صراحت گفت: مشکل در حمایتهاست. خیلی از بازیگران پیشکسوت خودم را میبینم با سالهای سال فعالیت و کاربلدی و توانمندی، کمکار و بیکار و خانهنشیناند. این جمله گزیدهکاری از کجا آمده است؛ چنین چیزی نیست، کار نیست. اینکه آن آقای کمدین را مثال زدم، به خاطر این بود حتماً کارهای سختی در تلویزیون نکردهاند که معنیِ بازیگری را بدانند.
او گفت: سینما خیلی راحتتر از تلویزیون است. منطق و علم اثبات کرده است. یکی از دلایلی که برخی از مسندِ سینما تکان نمیخورند و جا خوش کردهاند، برایشان راحتتر است. سختترین بخشِ بازیگری، حفظ راکوردهای حسّی است. حفظ راکوردهای فیزیکیاش هم جای خود دارد. پیدا کردن نقش، روحیات، انگیزهها و چراییهای نقش، در پلان به پلان شکل میگیرند. حفظِ این راکوردهای حسّی در طول یک سال سختتر است یا در طول یک ماه؟ بنده در بزرگترین سریال تاریخی تلویزیون حضور داشتم آنقدر شرایط صحنه، آب و هوا و بخشهای دیگر سخت بود که کار هرکسی نبود پنج سال علاوه بر همه راکوردها، راکوردِ چهرهاش را حفظ کند. یعنی در خصوص نقش «صائب بن مالک» ریش و مو برای خودم بود و در دلِ آن کار، هیچکاری را نپذیرفتم.
با وجود اینکه پیشنهادهای خوبی داشتم و اسناد آن هم موجود است. من اگر ۱۰ سریال و فیلم بازی کنم که دیده نشود به چه درد میخورد. باید دیده شود تا کار بعدی را قبول کنم. آنجا بلافاصله دیده میشود و از همه مهمتر بزرگنمایی است که در خاطرهها و در ذهن ناخودآگاه تماشاچی نقش میبندد.
او گفت: تلویزیون با دنیایی از ممیزی و دستمزدهای بسیار پایین و غیرمؤدبانه برای همه عوامل و الان که به شدت نگرانکننده است. اگر بعد از سریال «مختارنامه» حمایتی از سازمان صداوسیما میدیدم قطعاً الان داشتم سریال «سلمان فارسی» را کار میکردم.
سگ توی این تلویزیون میلی سگ تو سگ