پشت پرده افشای اسامی فراماسونری چه بود؟/ اسماعیل رائین را کشتند یا خودش مرد؟
اختلاف بین نصیری و شریف امامی قطعا در کار نبوده و ساواک در این زمینه اتفاقا مراقب شریف امامی و منافعش بود.

مظفر بقائی کرمانی متولد 1291 متوفی به سال 1366 از فعالان سیاسی ایرانی، مؤسس روزنامه شاهد، مؤسس و رهبر حزب زحمتکشان ملت ایران و از بنیانگذاران جبهه ملی ایران بود. او در سال 1365 با تاریخ شفاهی هاروارد مصاحبه کرد و در آن خاطرات سیاسی خود را از دوران پهلوی ذکر کرده است. در این قسمت به بخشی از خاطرات او می پردازیم که مربوط به انتشار کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران تالیف اسماعیل رائین است:
«حدود اوایل سالهای دهه 1340 بود و من بعد از یک مهمانی که اسماعیل رائین از سر اتفاق آنجا بود با او قدم زنان می آمدیم سمت خیابان جاده قدیم شمرون( دکتر شریعتی فعلی) آخر خانه رائین باغ صبا بود همون سمت پیچ شمرون. بعد با هم حرف می زدیم ازش پرسیدم :
«این تحقیقات فراماسونریات را چهکار کردی؟»
او هم جواب داد: «مشغول اقدام هستم که اینها را منتشر کنم.»
من هم گفتم: «در این حال و هوا و وضعیت فکر نمیکنی برایت خطری داشته باشد؟»
او هم جواب داد: «الان من دوتا انفاکتوس کردم و ممکن است تا میرسیم سر پیچ شمیران سومی را بکنم کارم تمام بشود و ترسی ندارم و میخواهم پیش از مرگم اینکار را کرده باشم.»
این چیزی است که من از خود رائین شنیدم. البته باید اضافه کنم یک زمان شایع کردند این اسامی فراماسونری را سفارت آمریکا درست کرد و داد رائین چاپ کند تا بدین ترتیب طرفداران انگلیس را در ایران به اسم فراماسونری بی آبرو کنند.اینها تمام دروغ است میدانم او سالهای سال دنبال این کار بود حالا کمکی از آمریکاییها گرفته باشد یا نگرفته باشد من نه میتوانم نفی کنم نه اثبات، هیچ اطلاع ندارم. ولی میدانم که رائین سالهای سال دنبال اینکار بود. بله.
یک زمانی هم شایعه کردند تیمسار نصیری رییس ساواک این اطلاعات را راجع به این افراد به رائین داده چون نصیری با شریفامامی بد بوده. که من به شما ثابت می کنم کاملا این داستان بی اساس است. چون این کتاب یعنی فراموشخانه و فراماسونری در ایران را رائین اول بار در ایتالیا چاپ کرد چون در اینجا اجازه چاپ در ابتدا نداشت بعد آورد کتاب را مخفیانه در ایران پخش کرد. بعد ساواک او را به خاطر این کار دستگیر کرد. و یک مدتی رائین زندانی بود وقتی از زندان آزادش کردند با منتشر شدن کتاب موافقت شد تنها به یک شرط و آن هم اینکه نباید جلد چهارم کتاب منتشر شود و جلد چهارم صدوبیست صفحه اش تمام راجع به شریفامامی بود و دزدیهای او پروندههایش تمام مستند بود در کتاب. پس همین نکته نشان می دهد که اختلاف بین نصیری و شریف امامی مطمینا در کار نبوده و ساواک در این زمینه اتفاقا مراقب شریف امامی و منافعش بود.
مصاحبه کننده:« آقای رائین عاقبتش چه شد؟ واقعا در انتشارات امیرکبیر کشته شد؟»
دکتر مظفر بقایی:«بله. سال 1358 بود گمونم چون امیرکبیر بعضی از کتابهای او را بیاجازه او تجدید چاپ کرده بود. یک کتاب هم بدون اجازه چاپ کرده بود که رائین اعلام جرم کرده بود و گمان میکنم پنج میلیون تومان ادعای خسارت کرده بود. بعد یک روز با وکیلش و بازپرس میروند به دفتر امیرکبیر که دفاتر او را برای ادعانامه بررسی کنند. کارگرهای امیرکبیر میریزند سرش و میزنندش. و رائین هم روی سابقه بیماری قلبی که داشت همانجا میافتد و سکته میکند.»