واکنش روزنامه اصولگرای فرهیختگان به پاسخ های عراقچی به فاکس نیوز: آبکی بود!
مصاحبۀ عراقچی با فاکسنیوز روی مخاطب ایرانی و آمریکایی احتمالاً اثر متفاوت داشته است.

روزنامه اصولگرای فرهیختگان نوشت: دیپلماسی رسانهای یکی از ابزارهای کلیدی در سیاست خارجی مدرن است که به دولتها امکان میدهد مستقیماً با افکار عمومی کشورهای دیگر ارتباط برقرار کنند. در مورد ایران، این رویکرد بهویژه در مواجهه با ایالات متحده که روابط دیپلماتیک مستقیم با آن قطع است، اهمیت بیشتری پیدا میکند. مصاحبه عراقچی با فاکسنیوز، شبکهای که به دلیل نزدیکی به دونالد ترامپ و پایگاه محافظهکار آن شناخته میشود، تلاشی برای انتقال پیام ایران به مخاطبانی بود که بهطور سنتی با سیاستهای ایران خصومت دارند.
عراقچی در این مصاحبه با سؤالاتی چالشی مواجه شد که البته کاملاً هم قابلپیشبینی بود. هر زمانی که یک مقام ایران در مقابل دوربین یک رسانه غربی قرار میگیرد مجری مانند یک بازجو با او وارد مصاحبه میشود؛ اما آنچه اهمیت دارد نوع پاسخهاست که میتواند با انداختن توپ در زمین طرف مقابل، جایگاه تحمیلی متهم را به شاکی تغییر داده و یا با افتادن در تله پاسخ به اتهاماتی بیپایان موضع تهاجمی طرف مقابل را تقویت کند. تا به اینجای کار هم مسعود پزشکیان در مصاحبه با تاکر کارلسن و هم عباس عراقچی در مصاحبه با فاکسنیوز با مفروض گرفتن یک دیوار بین مخاطب داخلی و خارجی به این اشتباه دچار شده و اظهاراتی داشتهاند که مهمترین اثرش انتقال کانون عملیات روانی از آمریکا به ایران بوده است.
بین مخاطب دیوار نیست
یکی از نکات کلیدی در دیپلماسی رسانهای، توجه به این واقعیت است که اظهارات یک مقام رسمی در یک رسانه خارجی، تنها به مخاطبان خارجی محدود نمیشود، بلکه بهسرعت در داخل کشور نیز بازتاب پیدا میکند؛ چرا که بین مخاطب دیواری وجود نداشته و صدای عراقچی همزمان با آمریکا به ایران نیز میرسد. مصاحبه عراقچی معلوم نیست اثر مثبتی در خارج داشته باشد، اما با این شرایط، اثر منفی در داخل را حتماً دارد. علاوه بر این، حتی اگر هدف مصاحبه تأثیرگذاری بر افکار عمومی آمریکا بوده باشد این سؤال به وجود میآید که آیا این تأثیرگذاری به نفع ایران بوده یا به ضرر آن؟ زمانی که وزیر امور خارجه ایران بهگونهای صحبت میکند که انگار در حال دفاع از اتهامات است، این پیام به مخاطب آمریکایی منتقل میشود که ایران در موضع ضعف قرار دارد و اتهامات مطرحشده علیه آن معتبر است. این امر نهتنها به تقویت موضع ایران کمکی نمیکند، بلکه بهطرف مقابل امکان میدهد تا روایت خود را تثبیت کند و فشارهای بیشتری اعمال کند.
کسی که باید در برابر اتهامات از خود دفاع کند ما نیستیم
یکی از انتقادات اصلی به مصاحبه عراقچی، لحن و رویکردی است که به نظر میرسد بیش از آنکه با هدف تبیین مواضع ایران باشد، به دنبال توجیه یا دفاع از سیاستهای ایران در برابر اتهامات مطرحشده توسط مجری فاکسنیوز است.
این رویکرد، بهویژه در پاسخ به سؤالاتی درباره شعار «مرگ بر آمریکا» و راهبرد «نابودی اسرائیل» بهگونهای بود که گویی ایران در جایگاه متهم قرار دارد و باید خود را تبرئه کند. حالآنکه تهدیدات ایران صرفاً واکنشی به اقدامات عملیاتی اسرائیل و آمریکا برای نابودی و تجزیه ایران بوده است. وزیر خارجه کشورمان اما بدون اینکه چرایی مواضع واکنشی ایران را تبیین کرده و طرف مقابل را بهخاطر اقداماتش در موضع متهم قرار دهد رویکرد عقبنشینی را در پیش گرفته تا بهجای اثرگذاری بر افکار عمومی آمریکا علیه مخاطبان ایرانی عملیات روانی کرده باشد.
همین نکته در مورد مصاحبه پیشین پزشکیان نیز صادق است که در «فرهیختگان» نیز به آن پرداخته شد؛ اما عملکرد دولت در مواجهه با رسانههای خارجی علیرغم انتقادات بسیاری که به مصاحبه پزشکیان وارد شد تغییر نکرده و وزیر خارجه نیز با همان نگاه غلط و مفروض داشتن دیواری بین مخاطب داخلی و خارجی از فرصت اثرگذاری بهمثابه بومرنگ استفاده میکند.
استدلالهای وزیر خارجه در بخشهای زیادی از گفتوگو اینطور است که انگار فراتر از افکار عمومی آمریکا شخص ترامپ مخاطب است
تهدید با تندادن به روایت شکست دفع نمیشود
استدلالهای وزیر خارجه در بخشهای زیادی از گفتوگو اینطور است که انگار فراتر از افکار عمومی آمریکا شخص ترامپ مخاطب است. او با گفتن اینکه تأسیسات هستهای ایران خسارت شدیدی دیده همان موضع ترامپ در طی چند ماه اخیر را تکرار میکند. وزیر خارجه ایران با این توضیح به نظر این موضوع را هدف قرار داده تا قرائت پیروزی ترامپ از تقابل با ایران در فضای سیاسی آمریکا تکمیل شده و رئیسجمهور آمریکا ناچار نشود برای تثبیت قرائت پیروزی و کسب منفعت سیاسی در آمریکا بار دیگر به ایران حمله کند؛ اما این نوع مواجهه درک ناقصی از فضای جنگ را متبادر میکند. آنچه معادلات جنگ را تعیین میکند منابع دقیق اطلاعاتی و عملیاتی است. سند این امر نیز موضع آمریکا در حمایت از اوکراین در تقابل با روسیه است.
زمانی که ترامپ در فضای سیاسی و رسانهای زلنسکی را بابت عدم تندادن به پایان جنگ به تمسخر میگرفت برخی این گزاره را مطرح میکردند که تعاملات شخصی ترامپ و پوتین باعث تحمیل یک آتشبس اجباری به اوکراین میشود؛ اما چند ماه بعد ترامپ مجدداً موضع خود را به حمایت از اوکراین تغییر داد و در مواردی نیز اظهارات تندی علیه پوتین مطرح کرد تا مشخص شود که میدان جنگ جایی نیست که رئیسجمهور آمریکا بتواند با کنارگذاشتن دادههای اطلاعاتی و اهداف راهبردی صرفاً با تکیه به منافع سیاسی آن را تعیین تکلیف کند.
درک غلط از سیاستهای امنیتی باعث شد تا بلافاصله بعد از مصاحبه روز سهشنبه عراقچی، ترامپ همان جملات وی را در شبکه تروث منتشر کرده و با استناد به آن ضمن ساختن روایتی پیروز بار دیگر یک موضع تهدیدآمیز را اینگونه تکرار کند: «اگر نیاز باشد دوباره حمله به ایران را تکرار میکنم.» چنین مواضع منفعلانهای باعث شد تا یک پیج اسرائیلی نیز آن را بهعنوان سند پیروزی اسرائیل منتشر کرده و مواضع ایران را با لحنی تهدیدآمیز به تمسخر بگیرد. این موضعگیریهای طرف مقابل اثبات میکند که تندادن به روایت پیروزی طرف مقابل لزوماً کاهش تنش را تضمین نکرده و چهبسا انگیزههای تبلیغاتی برای تشدید اقدامات تهاجمی را بیشتر کند.
ناکامی در تبدیل تهدید به فرصت
یکی از فرصتهای کلیدی در مصاحبه با رسانهای مانند فاکس نیوز، امکان انتقال پیام ایران به مخاطبان آمریکایی و به چالش کشیدن روایتهای یکجانبهای است که توسط رسانههای غربی ترویج میشود. بااینحال، عراقچی در برخی موارد بهجای استفاده از این فرصت برای تبیین اقدامات ایران بهعنوان واکنش به تجاوزات آمریکا و اسرائیل، به پاسخهای دفاعی بسنده کرد. برای مثال، در پاسخ به سؤال مربوط به اتهام تلاش ایران برای ترور مقامات آمریکایی، او بهجای اشاره به اقدامات تروریستی آمریکا و اسرائیل، مانند ترور سردار سلیمانی و سایر فرماندهان نظامی جنگ 12 روزه، ترور دانشمندان هستهای، تلاش برای هدف قرار دادن مقامات ارشد ایرانی و تهدید صریح به ترور رهبر انقلاب این اتهامات را به «گروههای تندرو» نسبت داد.
این رویکرد علاوه بر اینکه موضع طرف مقابل برای توجیه اقدامات تنشزایش را تقویت میکند کانون عملیات روانی را از واشنگتن به تهران منتقل میکند. این ناکامی در تبدیل فرصت به تهدید، بهویژه در شرایطی که ایران قربانی تجاوزات آشکار بوده است، یک خطای راهبردی محسوب میشود. وزیر امور خارجه میتوانست با اشاره به اقدامات تروریستی آمریکا و اسرائیل توپ را به زمین حریف بیندازد و از مجری بخواهد که بهجای اتهامزنی به ایران درباره مسئولیت کشورش در این اقدامات توضیح دهد. این رویکرد به مخاطبان آمریکایی نشان میداد که ایران در موضع مطالبهگری قرار دارد و اگر تهدیدی هم تاکنون از جانب ایران مطرح شده صرفاً واکنش به اقدامات تهاجمی طرف مقابل است نه کنشی تنشزا.
اثر که نمیگذارید هیچ مؤثران را هم خلع سلاح میکنید
در شرایطی که یک جریان جهانی در حمایت از فلسطین و در تقابل با سیاستهای اسرائیل شکل گرفته است، انتظار میرود مقامات ایرانی با مواضعی قاطع منطق این جریان را تقویت کنند. بااینحال، مواضع انفعالی عراقچی در این مصاحبه میتواند تأثیر معکوس داشته باشد. زمانی که وزیر امور خارجه ایران بهجای تأکید بر جنایات اسرائیل و مطالبهگری در برابر تجاوزات این رژیم، به پاسخهای دفاعی و توجیهی روی میآورد بدنه خودجوش رسانهای شکل گرفته در خارج در مقابل جریان تحریف اینگونه به چالش کشیده میشود که وقتی ایران خود اتهامات را تأیید کرده یا از مواضع پیشینش عقبنشینی کرده است پس دفاعیات آنها از مقاومت مردم منطقه در قبال اسرائیل و آمریکا زیادهروی بوده و آنها نیز باید به مواضع مهمترین حامیان محور مقاومت در منطقه تن داده و عقب بنشینند.
مسیر درست دیپلماسی رسانهای
مصاحبه با رسانههای خارجی بهویژه رسانهای محافظهکار مانند فاکسنیوز نیازمند آمادگی برای جدل رسانهای است. مقامات ایرانی باید پیش از انجام چنین مصاحبههایی با درنظرگرفتن سؤالهای چالشی که تکراری بوده و قابلپیشبینی هم هستند پاسخهایی آماده کنند که هم منطقی باشد و هم قاطع. این امر میتواند از افتادن در دام اتهامات و سوءبرداشتها جلوگیری کند. دیپلماسی رسانهای باید بهگونهای طراحی شود که همزمان به نیازهای مخاطب داخلی و خارجی پاسخ دهد. اظهارات مطرحشده نباید به قیمت تضعیف روحیه ملی یا کاهش اعتماد عمومی به سیاست خارجی کشور تمام شود. مقامات ایرانی باید پیش از انجام مصاحبههای بینالمللی، تأثیرات احتمالی اظهارات خود بر افکار عمومی داخلی را بهدقت ارزیابی کنند. بهجای اتخاذ موضع دفاعی در برابر اتهامات، مقامات ایرانی باید با قاطعیت به اقدامات تروریستی و تجاوزکارانه طرف مقابل اشاره کنند و توپ را به زمین حریف بیندازند.
دیپلماسی رسانهای نیازمند حفظ تعادل بین انعطاف دیپلماتیک و اقتدار ملی است. اظهاراتی که بیش از حد انعطافپذیر یا انفعالی به نظر برسند، میتوانند به طرف مقابل این پیام را منتقل کنند که ایران در موضع ضعف قرار دارد. چنین درکی باعث میشود تا طرف مقابل در میدان دیپلماسی نیز با انگیزه بیشتری برای کسب امتیازات زیادهخواهانه تلاش کند.
مسبب تمام بدبختی های مردم ایران ، این گروه 5 درصدی اصولگرا است که در سایه تحریم ها به ثروت های نجومی رسیدند و حاضرند حتی به قیمت نابودی کشور به چپاول خود ادامه دهند