مروری بر مبانی فکری نزدیکی تحریرالشام به آمریکا
دکتر سید محسن موسوی زاده / کارشناس مسائل بینالملل

مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، اعلام کرد که دولت ترامپ از روز سهشنبه گروه هیئت تحریر الشام سوریه را از فهرست "سازمانهای تروریستی خارجی" خود حذف کرده است.روبیو در اعلامیه خود عنوان کرده که این اقدام مطابق با تعهد ترامپ در ماه مه در عربستان سعودی پیش از دیدار با احمد الشرع، رهبر سابق تروریست های سوریه و رئیس جمهور موقت این کشور، مبنی بر "تخفیف تحریمها" برای این کشور است.
از نظر نمادین این اقدام نشاندهنده نقطه عطفی درمسیر تحولات ایدئولوژیک یک جریان تندرو مسلح است؛جریانی که روزگاری شاخه رسمی القاعده در سوریه بهشمار میرود.
تحریرالشام امروز دیگر آن گروه جهادی فراملی نیست که با شعارهایی نظیر دشمن دور اولیتر است در پی حمله به اهداف آمریکایی یا غربی باشد. در عوض، با تثبیت قدرت خود در سوریه و شکلگیری نوعی حکومتداری بومی، این گروه به بازیگری محلی با اهداف مشخص داخلی بدل شده است. این تحول، صرفاً تغییر در رفتار نیست؛ بلکه نشانهای از بازخوانی فقهی و راهبردی است که در دو سطح قابل بررسی است: ترجیح مصالح عمومی و تقدم اولویتها.
گروه تحریر الشام که حاصل ائتلاف چندین گروه مسلح اسلامگرا بود در در ژانویه ۲۰۱۷ تشکیل شد. این گروهها عبارت بودند از از جبهه النصره، جنبش نورالدین زنکی، لواء الحق، جبهه انصارالدین و جیش السنه. جبهه النصره، به عنوان گروه اصلی هیئت تحریر الشام، در سال ۲۰۱۲ به عنوان شاخه ای از القاعده در سوریه شکل گرفت. این گروه در ابتدا با هدف مبارزه با دولت بشار اسد و تشکیل یک حکومت اسلامی در سوریه فعالیت میکرد. در سال ۲۰۱۶، جبهه النصره برای کاهش فشارهای بینالمللی و نشان دادن استقلال خود از القاعده، نام خود را به "جبهه فتح الشام" تغییر داد. با وجود این اقدام حتی باز هم جایگاه این گروه را در فهرست سازمانهای تروریستی تغییر نداد. در نهایت، تشکیل هیئت تحریر الشام قدمی دیگر در مسیر فاصلهگیری از القاعده و کوشش برای ارائه چهرهای متعادل تر از این گروه بود.تعامل با بازیگران منطقهای همچون ترکیه، تمرکز بر ساختارهای مدنی و امنیتی محلی، و تغییر لحن نسبت به آمریکا و غرب، نشانهها این تغییرات بودند.
در همین زمان تحریرالشام در مواجهه با اتهام «تغییر نقاب» یا «تقیه سیاسی» تلاش کرده این تحولات را بر مبنای اصولی از فقه اسلامی توجیه کند.در این بین دو مفهوم کلیدی در این مسیر قابل شناساییاند.
مصالح مرسله اصطلاحی است در فقه اسلامی که به مصالح عمومی و ضروریای اشاره دارد که نص شرعی صریح درباره آنها وجود ندارد، اما با روح شریعت همخوانی دارد. بر این اساس، اگر اقدامی سبب حفظ جان مسلمانان، جلوگیری از هرجومرج یا تقویت جامعه اسلامی شود، حتی در نبود دستور صریح، میتواند مشروع باشد. تحریرالشام تعامل غیرمستقیم با غرب و تمرکز بر دشمنان داخلی را در چارچوب همین مصالح تعریف کرده است.
فقه اولویتها،این رویکرد به فقه ناظر به زمان و تقدم مسائل توجه دارد. بر اساس آن، هرچند برخی اهداف یا احکام شرعاً معتبرند، اما در شرایط خاص، تقدم زمانی برخی دیگر ضروریتر است تحریرالشام در این چارچوب، مبارزه با حکومت اسد و تثبیت حاکمیت بر سوریه را بر حمله به دشمن دور اولویت داده است.
با این حال مخالفان تحریرالشام این تغییر جهت را نه حاصل اجتهاد فقهی،بلکه نتیجه فشارهای سیاسی و نظامی میدانند؛بهویژه آنکه تجربه گروههایی نظیر طالبان و حتی اخوانالمسلمین نیز نشان داده است که تغییرات ایدئولوژیک در میان جریانهای اسلامگرا، اغلب با ملاحظات واقعگرایانه همراه بوده است.
ازمزایای تسلیم است فقط یمن قهرمان زیربارتسلیم نمیرود
خلاصه اینکه
نظام جنگ افروز امریکا و شرکای اروپاییشر
فرزندان تروریستش رو به خط کرد برای خونریزی و زورگویی بیشتر