لوموند: حمله آمریکا، ایران را به سمت بازدارندگی هستهای میبرد
تاریخ نشان داده که استفاده از زور به بهانه مقابله با اشاعه تسلیحات هستهای، نهتنها به هدف مورد نظر نمیرسد، بلکه میتواند در بلندمدت به تقویت پروژههای تسلیحاتی، افزایش بیاعتمادی و تضعیف نقش نهادهای نظارتی بینالمللی منجر شود.

نشریه فرانسوی در مقالهای به ارزیابی انتقادی حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به تأسیسات هستهای ایران، از جمله سایتهای فردو، نطنز و اصفهان پرداخته و این اقدامات را در چارچوب پیشینه تاریخی، حقوق بینالملل و پویاییهای اشاعه هستهای مورد انتقاد قرار داده است.
روزنامه فرانسوی «لوموند» تأکید میکند که اگرچه این حملات با ادعای مقابله با اشاعه تسلیحات هستهای صورت گرفتهاند، اما ممکن است در نهایت نهتنها ناکارآمد بلکه ناقض قوانین بینالمللی و دارای پیامدهای معکوس باشند.
لوموند در ابتدای مقاله به سردرگمی موجود در افکار عمومی درباره وضعیت تسلیحات هستهای در غرب آسیا اشاره کرده و یادآور میشود که رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۶۷ به زرادخانه هستهای دست یافته، اما ایران تا به امروز هیچ سلاح هستهای نداشته است. این نکته اهمیت دارد، چرا که چارچوببندیهای رسانهای و سیاسی درباره «اشاعه» موجب شده تصویری نادرست از واقعیت ارائه شود.
به گفته نویسنده، از سال ۲۰۰۶ تاکنون در فرانسه بارها ادعا شده که ایران بهزودی به بمب هستهای دست خواهد یافت، در حالیکه نظرسنجیها نشان میدهند بیش از ۴۰٪ از مردم فرانسه بهاشتباه فکر میکنند ایران هماکنون دارای سلاح هستهای است، و تنها ۴۰٪ اطلاع دارند که رژیم صهیونیستی چنین تسلیحاتی دارد.
روزنامه فرانسوی تاکید میکند که استفاده از زور به بهانه مقابله با اشاعه تلسیحات هستهای پدیدهای جدید نیست و در عین حال نقض صریح قوانین بینالمللی محسوب میشود. به گفته نویسنده، آمریکا در دهه ۱۹۴۰ برنامههایی برای حمله به پروژه هستهای شوروی بررسی کرده بود. در دهههای بعد، آمریکا، رژیم صهیونیستی و بریتانیا بارها دست به اقداماتی نظامی علیه برنامههای هستهای در غرب آسیا زدهاند؛ از جمله در عراق (در سالهای ۱۹۹۱، ۱۹۹۳، ۱۹۹۸ و ۲۰۰۳)، سوریه (۲۰۰۷) و ایران (از طریق ترور دانشمندان هستهای از دهه ۲۰۱۰ به بعد). حتی در سال ۱۹۸۰، «یحیی المشد»، مدیر برنامه هستهای عراق، در پاریس ترور شد.
آمریکا بیش از ۳۰ هزار کلاهک ساخته است
لوموند این تصور رایج را که آمریکا پیشگام مقابله با اشاعه است، زیر سوال برده و مینویسد که تحقیقات مستقل نشان میدهند آمریکا بزرگترین عامل گسترش فناوری هستهای در جهان بوده است. این کشور نهتنها نخستین تولیدکننده سلاح هستهای بوده، بلکه بیش از ۳۰ هزار کلاهک ساخته و به توسعه برنامههای هستهای در نقاط دیگر مانند بریتانیا، فرانسه، پاکستان، هند، آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی کمک کرده است.
به اذعان رسانه فرانسوی، هیچ کشوری بدون حمایت حداقل یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل نتوانسته به سلاح هستهای دست یابد. این کشورها نیز هیچگاه تعهدات خود در زمینه منع اشاعه را بهطور کامل اجرا نکردهاند.
این مقاله همچنین بر این نکته تمرکز دارد که بیشتر روایتهای رسانهای درباره موفقیت حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی، بر پایه اطلاعاتی نادرست یا سنجشناپذیر بنا شدهاند. اغلب آنچه منتشر میشود، بیانیههای رسمی مقامهای آمریکایی یا صهیونیست و دستگاههای اطلاعاتی آنهاست که شواهد مستقلی برای تأییدشان در دست نیست. تصاویر ماهوارهای نیز تاکنون نتوانستهاند ارزیابی دقیقی از تأثیر واقعی این حملات ارائه دهند.
لوموند همچنین بر ناکارآمدی تاریخی استفاده از حملات نظامی برای توقف برنامههای هستهای تأکید میکند. برای مثال، بمباران رآکتور اوسیراک عراق در سال ۱۹۸۱ توسط ارتش رژیم صهیونیستی که مدتها بهعنوان یک موفقیت معرفی میشد، در واقع باعث شد عراق مصممتر از گذشته به توسعه برنامه هستهای خود ادامه دهد و منابع بیشتری به آن اختصاص دهد. به باور نویسنده، باور عمومی به اثربخشی حملات هوایی علیه برنامههای هستهای با واقعیت سازگار نیست.
فرآیند نظارت آژانس اتمی مختل میشود
لوموند با استناد به تصاویر ماهوارهای که ۱۶ کامیون را در اطراف سایت فردو تنها ۴۸ ساعت پیش از حمله نشان میدهند، احتمال انتقال اورانیوم غنیشده را مطرح کرد. از سوی دیگر، میزان مواد منفجره بهکار رفته در حملات اخیر نشان میدهد که تنها نتیجه این عملیات، واداشتن ایران به ساخت تأسیسات زیرزمینی عمیقتر و مقاومتر خواهد بود.
نشریه فرانسوی هشدار میدهد که تفسیر چنین عملیاتهایی بهعنوان موفقیتهایی در جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای، اقدامی خطرناک و گمراهکننده است. این رویکرد نهتنها ادعای بیاساس دستیابی قریبالوقوع ایران به سلاح هستهای را تقویت میکند، بلکه توجیهی برای ادامه استفاده از زور فراهم میآورد. این در حالی است که اثبات یا رد قطعی اشاعه، بهدلیل ماهیت فنی و محرمانه برنامههای هستهای، همواره دشوار باقی میماند.
به اعتقاد نویسنده، این چرخه معیوب باید متوقف شود. حملات نظامی، فرآیند نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی را مختل کرده، فضای بیاعتمادی را تشدید کرده و ایران را به تلاش برای ایجاد بازدارندگی هستهای سوق خواهد داد. خروج از این چرخه، نیازمند ارزیابی مستقل، یادآوری نقش بازیگران داخلی، و طراحی سیاستهایی مؤثر برای کاهش آسیبپذیریهای هستهای است.