سیلی آمار جمعیتی چین به صورت غربی های هوچی‌گر

برخی از بازیگران بد غربی تمایل دارند که با کارت «کاهش جمعیت چین» بازی کنند!

برای مثال، روزنامه انگلیسی «فایننشال تایمز» در گزارشی نوشته است: «چین بعد از سرشماری اعلام خواهد کرد که جمعیت این کشور برای اولین بار در طول 50 سال گذشته سقوط کرده است»؛ «دویچه وله» نیز درباره به اصطلاح ظهور بحران جمعیت چین و کاهش میزان زاد و ولد در این کشور گزارش داده است.

از طرف دیگر، استدلال هایی از جمله اینکه «کاهش جمعیت چین به آرزوهای این کشور برای سبقت از آمریکا صدمه می زند» نیز توسط این رسانه های غربی گزارش شده است.

با این حال، آمار و حقایق همواره در حکم سیلی به صورت اخبار کذب غربی ها زده شده اند.

روز گذشته برابر با 11 ماه مه/21 اردیبهشت ماه بود که چین داده های مربوط به هفتمین سرشماری ملی خود را منتشر کرد که شامل مجموعه ای از داده های حقیقی می شود و استدلال های تخریب کننده غربی ها علیه چین را ناکام باقی می گذارد.

این آمار جمعیت فعلی چین را معادل 1 میلیارد و 411 میلیون و 780 هزار نفر نشان می دهند و بر اساس آنها، میانگین نرخ رشد سالانه جمعیت چین نیز 0.53 درصد برآورد شده است؛ بر اساس این آمار، جمعیت چین روند رشد کم سرعت ولی هموار خود را در طول 10 سال گذشته حفظ کرده است.

داده ها نیز این حقایق را ثابت می کنند.

اجازه بدهید نگاهی به وضعیت کشورهای غربی بیندازیم.

داده های جمعیت نگاری اتحادیه اروپا مربوط به سال 2019 میلادی نشان می دهد که متوسط نرخ مرگ و میر در این اتحادیه در سال 2019، 53 درصد برآورد شد که این میزان مرگ و میر، 6 درصد بالاتر از نرخ متوسط زاد و ولد 47 درصدی ثبت شده در این اتحادیه بوده است؛ نرخ مرگ و میر در کشورهای مهم اروپایی از جمله آلمان، اسپانیا و ایتالیا از نرخ زاد و ولد ثبت شده در این کشورها به مراتب بالاتر بوده است.

برخی از غربی ها همواره درصددند تا وحدت داخلی چین را تحریک کنند؛ دولت های چند ملیتی به ریاست آمریکا حتی اتهام نسل کشی در شین جیانگ چین را مطرح کرده اند و این در حالیست که چین مکررا این گونه اتهامات پوچ و بی اساس غربی ها علیه خود را رد و با آمار و مستندات از خود دفاع کرده است.

گزارش ها نشان می دهند که بین فواصل سال های 2010 تا 2018 میلادی، جمعیت اویغورهای شین جیانگ از 10.17115 میلیون به 12.7184 میلیون نفر رسیده و افزایشی 2.5469 میلیون نفری داشته و به عبارتی نرخ رشد 25.04 درصدی را تجربه کرده که این رشد، به مراتب بالاتر از نرخ رشد 2 درصدی جمعیت قوم «هان» در طول همین بازه زمانی بوده است.

بر اساس داده های سرشماری ملی چین در تاریخ 11 مه، جمعیت تمامی گروه های قومی در این کشور به جز جمعیت قوم هان، 125.47 میلیون نفر برآورد شده است؛ جمعیت اقلیت های قومی چین در مقایسه با سرشماری قبلی صورت گرفته در سال 2010، افزایشی 10.26 درصدی داشته و نسبت اقلیت های قومی در این کشور با رشدی 0.40 درصدی همراه بوده است.

این آمار در مقایسه با جار و جنجال و هوچی‌گری غربی ها علیه چین، حرف بیشتری برای گفتن دارد و با وجود آمار و داده ها جایی برای شایعه پراکنی باقی نمی ماند و برعکس، وقوع حقیقی تراژدی های انسانی مانند کشتار «جورج فلوید» آمریکایی آفریقایی تبار به دست پلیس سفید پوست آمریکاست که کل جهان را تحت تاثیر قرار می دهد.

سیاستمداران غربی در حالی انگشت انتقاد خود را به سمت چین گرفته اند که حقیقتا خود آنها و کشورشان بیشتر زیر سؤال است و انتقادات به مراتب بیشتری علیه خود آنها مطرح است.

بحث دیگری که میان سیاستمداران غربی وجود دارد این است که کاهش نیروی کار باعث می شود چین بهره جمعیتی خود را از دست بدهد.

در اینجا این سؤال مطرح می شود که آیا چین از بهره جمعیتی برخوردار است یا خیر؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت: «بله»!

اگرچه روند کلی رشد جمعیت چین در آینده تحت تاثیر عوامل مختلف روندی کاهشی در پیش گرفته است اما آمار سرشماری در چین ویژگی های مثبت تغییرات جمعیت نگاری در این کشور را به خوبی منعکس می کنند؛ برای مثال، از میان جمعیت چین که در سن کار هستند، جمعیت با تحصیلات دبیرستانی و بالاتر عددی معادل 385 میلیون نفر و به عبارتی برابر با 43.79 درصد برآورد شده که به معنای افزایشی 12.8 درصدی در مقایسه با آمار این قشر با این میزان تحصیلات در سال 2010 میلادی است.

جمعیت دائمی مناطق شهرنشین چین در طول 10 سال گذشته رشدی 236 میلیون نفری داشته است؛ جمعیت شناور چین 376 میلیون نفر برآورد شده که به معنای افزایش تقریبا 70 درصدی در طول ده سال است؛ از طرف دیگر، تمرکز جمعیت در امتداد رودخانه ها، مناطق ساحلی و خوشه های اصلی شهری در چین همچنان ادامه دارد.

درک این حقیقت سخت نیست که روندهای جمعیتی فوق الذکر در چین با پروسه و روند تاریخی تغییر ادامه دار چین به سمت توسعه و پیشرفت با کیفیت همخوانی و مطابقت دارد.

در عین حال نباید از این موضوع غافل ماند که برخی چالش های فزاینده و جدی تری نیز پیش روی وضعیت جمعیتی چین وجود دارند؛ برای مثال، میزان کلی باروری زنان در سن باروری در چین 1.3 برآورد شده است که سطحی پائین محسوب می شود؛ از طرف دیگر، انتظار می رود که جمعیت افراد 60 سال به بالا در چین نیز به بیش از 260 میلیون نفر برسد که این میزان معادل18.70 درصد از جمعیت کلی چین است و به این ترتیب، روند پیری جمعیت چین عمیق تر خواهد شد.

حقیقت این است که چنین مشکلاتی صرفا مشکل چین نیستند بلکه جهان نیز با همین مشکلات مواجه است و بدنبال توسعه اقتصاد و جوامع، مشکلاتی از جمله کاهش میزان باروری، پیری جمعیت و نوسان در کل جمعیت در کشورهای مختلف و با درجات متفاوت پدیدار می گردد.

بنابراین، این صرفا مشکل مختص چین نیست و غرب نیز نمی تواند از بروز مشکلاتی مشابه مشکلات جمعیتی چین فرار کند.

بر اساس آمار اتحادیه اروپا، در فواصل سال های 2019 تا 2050 میلادی، انتظار می رود که جمعیت سالخورده در 27 کشور عضو این اتحادیه بیش از دو برابر شود و در این بین، آمار افراد صد ساله به تنهایی در سال 2050 میلادی به 1 میلیون نفر خواهد رسید؛ از طرف دیگر، انتظار می رود که بین سال های 2019 تا 2050 میلادی، سن متوسط در 27 کشور عضو اتحادیه اروپا با 4.5 سال افزایش، به 48.2 سال برسد.

در چنین شرایطی، جامعه چین در حال آماده سازی مقدمات روانی و راهبردی برای مقابله با چالش های مرتبط با جمعیت است؛ برای مثال، چین در مواجه با پیری جمعیت خود در حال توسعه «اقتصاد نقره» ای است تا مصرف محصولات و ارائه خدمات برای افراد مسن این کشور را گسترش دهد و در عین حال افراد 60 تا 69 ساله خود را تا جایی که شرایط جسمی آنها اجازه می دهد، ترغیب به زندگی کند.

حقیقت این است که جهان باید با در نظر گرفتن چالش جمعیت، به تقویت همکاری های مشترک برای حل مشکلات جمعیتی بپردازد نه اینکه از این مشکل به عنوان یک ابزار سیاسی برای تبلیغات جهت آسیب و ضرر به دیگران استفاده کند.

نباید فراموش کرد که هر گونه شایعه پراکنی در مواجه با آمار و حقایق صرفا به منزله بادکنک هایی موقتی هستند که باد آنها سریعا با یک سوزن خالی می شود.

منبع: رادیو بین المللی چین

66