جانفشانی برای میهن؛ بازخوانی داستان حماسی آرش کمانگیر در متون کهن

آرش کمانگیر، نماد جاودانه ایثار و مقاومت در تاریخ و فرهنگ ایران، داستانی است ماندگار که از دل منابع کهن و متون اسطوره های برآمده و همواره الهامبخش ایرانیان بوده است. روایت آرش سرگذشت پهلوانی است که جان خود را به پای دفاع از مرزهای ایران گذاشت و با فداکاری بینظیر خود، نمادی از عشق به میهن، ایثار و مسئولیت تاریخی خلق کرد. بر پایه منابع کهن و اسناد تاریخی، این حماسه و قهرمانی، فراتر از یک دستاورد نظامی، واجد معانی عمیق تمدنی و فرهنگی است که در ذهن و زبان مردم ایران در هزاران سال حفظ شده است.

جانفشانی برای میهن؛ بازخوانی داستان حماسی آرش کمانگیر در متون کهن

قصه آرش کمانگیر در دورهٔ منوچهر، پادشاه ایران در شاهنامه و متون باستانی مطرح شده، زمانی که جنگهای درازمدت و سخت میان ایران و توران پایان نیافته بود و سرزمین ایران دچار خسارت‌های فراوان شده بود. بنا به روایت‌ها، بعد از سالها درگیری و شکست‌های سخت، دو پادشاه تصمیم میگیرند صلح کنند، اما مسئله تقسیم مرز به چالشی بزرگ بدل میشود. برای حل این بحران، معامله‌ای گذاشته شد که «بهترین تیرانداز» مرز بین دو کشور را تعیین کند: هرکجا تیری که او بزند، مرز ایران و توران خواهد بود.

در این آوردگاه بزرگ، آرش کمانگیر، بهترین و شجاعترین کماندار ایران، داوطلب می‌شود. او که به خوبی می‌داند پرتاب تیر به قیمت جانش تمام خواهد شد، با نهایت شجاعت و با آگاهی کامل، این مسئولیت را می‌پذیرد. در صبح یک روز زیبا، آرش بر بلندای کوه البرز می‌ایستد، برهنه می‌شود تا نشان دهد پاک و بی‌گناه است، سپس تیر افسانه‌ای را که نیروی زندگی‌اش در آن نهاده، بر کمان می‌کشد و با فریاد «برای ایران!» رها می‌کند. آن تیر نه تنها نماد اراده و پایمردی او بود بلکه نشانه امید و سرنوشت ملتی شد که برایش جان خود را فدا کرد.

روایت‌های مختلفی دربارهٔ پرتاب تیر آرش وجود دارد، از جمله اینکه تیر از بامداد تا غروب در هوا باقی می‌ماند، مسافت بسیار دوری می‌پیماید و سرانجام درخت گردویی بزرگ در نزدیکی رود جیحون فرود می‌آید. نزدیکی این نقطه به رود جیحون و دشت‌های خراسان، نمایانگر وسعت و گستردگی مرز تازه‌ای بود که ایران را از گزند دشمنان حفظ می‌کرد. در کنار این تصویر غرورآمیز، بدن آرش تحلیل می‌رود، پاره پاره می‌شود یا به خاک می‌پیوندد، نمادی از فداکاری بی‌مثال و جانفشانی در راه وطن.

پایه‌های این اسطوره در متون کهن ایرانی مستحکم است. قدیمی‌ترین نشانه‌ها از آرش در یشتها، بخشی از کتاب مقدس زرتشتیان، اوستا، آمده است. یشت هشتم یا “تیشتریشت” به تازش ستاره‌ای اشاره دارد که چون تیری به دریا پرتاب شده و روایت پرتاب تیر توسط آرش به کوههای دوردست را به یاد می‌آورد.

ابوریحان بیرونی در کتاب ارزشمند «آثارالباقیه عن القرون الخالیه» نیز داستان پرتاب تیر آرش را نقل کرده است و تاکید می‌کند که پس از این کار، آرش جان سپرد. متون پهلوی و تاریخی، مانند بندهشن و مجمل التواریخ و القصص، نیز به نام او اشاره دارند و جایگاه او را به عنوان تیرانداز و قهرمان بزرگ ایرانیان تایید می‌کنند.

اما چرا در شاهنامه فردوسی که جامعترین اثر حماسی ایران است، داستان آرش به صورت مستقیم نیامده است؟ بررسی‌ها حاکی است که علت آن ممکن است سیاست‌های فرهنگی و تاریخی دوران اشکانیان و ساسانیان باشد که روایت‌های خاصی را مورد توجه قرار دادند و احتمالاً داستان آرش به دلایل مختلف در شاهنامه به طور مستقل ذکر نشده. با این حال، فردوسی بارها به موضوع تعیین مرز ایران و توران اشاره میک‌ند و در ادبیات بعدی، این داستان به شکل‌های مختلف بازخوانی و با جزییات بیشتر منتقل شده است.

در منابع اسلامی و فارسی دوره‌های اولیه نیز به این اسطوره پرداخته شده است. طبری و مسعودی اشاره‌هایی از این داستان دارند و آن را به عنوان بخشی از هویت ملی ایرانیان بیان کرده‌اند

. داستان آرش از دیرباز در فرهنگ عامه مردم نیز ریشه داشته و به ویژه در اعتراض‌ها و جنبش‌های ملی، از این شخصیت الهام گرفته‌اند.

از منظر معناشناسی و نمادین، آرش کمانگیر جلوه‌ای است از ارزشهای مهم انسانی و ملی: ایثار، فداکاری بی‌چشمداشت، جانفشانی در راه حق و عدالت، و مقاومت در برابر ظلم و تجاوز. تیر آرش بیش از یک سلاح، نمادی از اراده است و جستجوی عدالت و امنیت برای سرزمین‌اش. این روایت معرف این است که مرزها باید بر اساس شایستگی، اخلاق و ایثار تعیین شود، نه فقط بر اساس زور و جنگ.

در قرن بیستم، به ویژه با سروده «آرش کمانگیر» اثر سیاوش کسرایی، این اسطوره بار دیگر جان گرفت و به زبان نوین ادبیات معاصر بازسازی شد. کسرایی در این منظومه آرش را نه فقط پهلوانی پرافتخار بلکه نماد خرد، روشن‌بینی و مقاومت هوشمندانه توصیف می‌کند که با استفاده از نظریات ژیلبر دوران، مبارزه میان روشنایی و تاریکی، دانایی و جهل، را به تصویر میک‌شد. این اثر، بازتاب‌دهنده درونمایه‌های عمیق فلسفی و اجتماعی است که به آرش معنایی فراتر از یک شخصیت تاریخی می‌بخشد.

روایت روایی آرش نیز دارای جنبه‌های جذاب و دراماتیک است: او که به سبب مسئولیت خود آگاه است که جانش را فدا خواهد کرد، با شهامت تمام به بالای کوه می‌رود، و در لحظه پرتاب تیر، نیروی زندگی اش را در آن میگذارد. طنز تراژیک و زیبای داستان در همین است که آرش با خود می‌گوید جانم را فدا می‌کنم «برای ایران»، اما در عین حال، می‌دانست که این ایثار پایان زندگی اوست. این لحظه پیچیده، حماسی و پر از احساس، نشان‌دهنده ایثار مطلق و برجسته‌ترین صحنه در ادبیات حماسی ایران است.

نماد تیر نیز در این داستان صرفاً یک سلاح نیست بلکه نمایشی از اراده جمعی، وحدت و مسئولیت تاریخی است که در تمام ابعاد فرهنگ ایرانی نمود دارد. در منابعی مثل نزد ابن خلدون و ابوریحان بیرونی، تیر آرش ویژگی‌های فراطبیعی دارد و پرتاب آن به فرمان باد انجام می‌شود، که این امر بر اهمیت مذهبی و اسطورهای این شخصیت و روایت تاکید می‌کند.

آرش کمانگیر امروز نیز نمادی است زنده در زبان، ادبیات، هنر و فرهنگ سیاسی ایران معاصر. اعتراضات ملی، جنبش‌های اخلاقی و حتی رویکردهای فرهنگی از این افسانه الهام می گیرند و از فداکاری و تلاش آرش برای حفظ ملک و میهن به عنوان الگویی برجسته یاد می‌کنند. جشن تیرگان که در ۱۳ تیرماه برگزار می‌شود، از جمله مناسبتهایی است که یاد و خاطره آرش کمانگیر را گرامی می‌دارد و ارزشهای فداکاری و پاسداری از مرزهای کشور را به نسل‌های جدید انتقال میدهد.

به این ترتیب، آرش کمانگیر نه فقط تاریخی که لایه‌ای نمادین، فرهنگی و تمدنی دارد؛ شخصیتی است که به صحنه‌ای از ایثار بزرگ تبدیل شده است و روایت او، همچنان در دل فرهنگ ایرانی جایگاه ویژه‌ای دارد.

منابع:

بیرونی، ابوریحان (۱۳۲۱). آثارالباقیه عن القرون الخالیه. ترجمهٔ اکبر داناسرشت. تهران: کتابخانهٔ خیام

ثعالبی، ابومنصور عبدالملک (۱۳۶۸). تاریخ ثعالبی (غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم). ترجمهٔ محمد فضائلی. تهران: نشر نقره.

طبری، محمد (۱۳۵۲). تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک). ج. ۱. ترجمهٔ ابوالقاسم پاینده. تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران

مسعودی، علی بن الحسین ( 1382). مروج الذهب . ترجمۀ ابوالقاسم پاینده . تهران: علمی و فرهنگی

بلعمی، ابوعلی محمد بن محمد . (1353). تاریخ بلعمی . تصحیح محمدتقی بهار . به کوشش محمد پروین گنابادی . تهران: زوار

مرادی،‌ایوب، حماسه آرش کمانگیر در شعر سیاوش کسرایی، نشریه: زبان و ادب فارسی، 1392  دوره:5  شماره:15

منبع: دیروزبان
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید