دعوای 2 خواهر به خاطر یک مرد تهرانی
زن سارق که با شگردی خاص مردان را قربانی سرقتهای خود میکرد وقتی برسر گم شدن اموال مسروقه با خواهرش درگیر شد راز سرقتهایش لو رفت.
چند روز قبل مهندسی جوان به اداره پلیس رفت و از زنی آشنا به اتهام سرقت شکایت کرد و گفت: مدتی قبل یکی از دوستانم قصد داشت با زنی به نام زهره ازدواج کند. اما نمیدانم به چه علت بینشان به هم خورد و از هم جدا شدند.
اوایل تیر یک شب در مسیر خانه بودم که زهره را دیدم. او کنار خیابان به انتظار تاکسی ایستاده بود من هم او را سوار خودروام کردم تا به مقصدی که میخواهد برسانم.
بین راه گفت که دسته کلیدش را گم کرده و نمیتواند به خانه برود و از من خواست اجازه بدهم شب را در خانه من بماند تا صبح روز بعد با کمک کلید ساز به خانهاش برود. آن شب، تصورش را هم نمیکردم تمام اینها سناریویی برای سرقت از خانهام باشد.
وی ادامه داد: زهره آن شب به خانهام آمد و حتی شروع به تمیز کردن خانهام کرد بعد هم چای درست کرد و برایم آورد اما چای را که خوردم از هوش رفتم نمیدانم کی به هوش آمدم اما خودم را روی تخت بیمارستان دیدم. این اتفاق باعث شد سفر کاریام را که به یکی از کشورهای خارجی بود از دست بدهم.
زهره تمام وسایل با ارزش و گرانقیمت خانهام را به سرقت برده بود. برای یافتن ردی از زهره با همان دوستم تماس گرفتم اما وقتی گفت زهره همین بلا را سر او هم آورده بود فهمیدم این زن یک سارق حرفهای است و با این شگرد از مردان کلاهبرداری و سرقت میکند.
با شکایت مهندس جوان، بازپرس دادسرای ویژه سرقت دستور بازداشت زن جوان را صادر کرد. در ادامه تحقیقات مأموران با شکایتهای مشابه مواجه شدند. زهره، در شبکههای اجتماعی، با مردان جوان آشنا شده و به بهانههای مختلف به خانه آنها رفته و با چای یا آبمیوه مسموم، آنها را بیهوش و نقشه سرقتهایش را اجرا میکرد.
بررسیها برای دستگیری وی ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل تلفن مرکز پیام به صدا درآمد و گزارش درگیری خیابانی دو زن به پلیس اعلام شد.
مأموران بلافاصله راهی محل شده و با دیدن درگیری دو زن جوان آنها را ازهم جدا کردند.یکی از زنها مدام فریاد میزد که خواهرم سارق است و فکر میکند من هم مثل خودش دزد هستم.
اما در این میان زن جوان نیز با دیدن مأموران سعی داشت مخفیانه فرار کند که مأموران به وی مشکوک شده و او را بازداشت کردند. بررسیها نشان میداد دو زن خواهر هستند اما یکی از خواهرها در حالی که راز سرقتهای خواهرش را فاش میکرد گفت: خواهرم زهره یک سارق حرفهای است.
بدین ترتیب با استعلام سابقه وی مشخص شد پلیس مدتی است که در تعقیب او بوده و چند مرد از او به خاطر سرقت شکایت کردهاند. زهره که در برابر مدارک پلیسی قرار گرفته بود، به ناچار لب به اعتراف گشود. متهم 24 ساله به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت در اختیار پلیس قرار داده شد و تحقیقات برای شناسایی سایر جرائم احتمالی او ادامه دارد.
گفتوگو با زن سارق
سر چه موضوعی با خواهرت دعوا میکردی؟
خواهرم اموالم را برداشته و هر چه به او میگویم وسایل را پس بده، قبول نمیکند و میگوید دست او نیست.
از کجا مطمئنی او برداشته؟
تنها کسی که از ماجرای سرقتهای من با خبر است خواهرم بود. طلاها و اموال با ارزشی که سرقت کرده بودم در خانهام بود.
چند روز قبل میخواستم طلاها را بفروشم اما طلافروش به من مشکوک شد من هم سریع به خانه آمدم و وسایل را زیر یکی از موزاییکهای داخل بالکن خانه جاساز کردم.
تنها کسی که میدانست خواهرم بود. او در فرصتی مناسب طلاها و وسایل با ارزش را برداشته یا در حقیقت دزدیده بود.
حالا چرا در خیابان با او دعوا کردی؟
زمانی که فهمیدم که سرقت کرده به قدری عصبانی شدم که نتوانستم در خانه صبر کنم و به خیابان رفتم تا هر چه زودتر او را ببینم و وسایلم را از او بگیرم. ولی او میگفت از ماجرا بیخبر است و ممکن است شوهرت برداشته باشد.
مگر شوهر داری؟
بله
او نمیدانست سارقی؟
حتی نمیدانست 4 بار به خاطر سرقت و جیب بری بازداشت شدهام.
نمی ترسیدی شوهرت متوجه بشود؟
من با شگردی خاص از مردها سرقت میکردم و آنها هم به خاطر آبرویشان میترسیدند شکایت کنند.