تأیید حکم قصاص قاتل مرد موتور سوار

رسیدگی به این پرونده از دی سال ۱۴۰۰ با گزارش یک درگیری خونین در یکی از مناطق جنوبی تهران آغاز شد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و مشخص شد راکب یک موتورسیکلت از سوی راننده خودروی پراید با ضربه چاقو مجروح شده است.

مرد مجروح بلافاصله به بیمارستان منتقل اما ساعاتی بعد به علت شدت جراحات وارده روی گردن و خونریزی ناشی از آن تسلیم مرگ شد سپس جسد او را با دستور مقام قضایی به پزشکی قانونی منتقل کردند. کارشناسان این مرکز در گزارشی اظهار داشتند علت مرگ اصابت جسم نوک تیز به گردن و پارگی شریان‌های حیاتی بوده است.

در ادامه مأموران که دستگیری متهم فراری را در دستور کارشان قرار داده بودند توانستند با تحقیقات میدانی و بررسی دوربین‌های مداربسته او را شناسایی و بازداشت کنند.

وی پس از دستگیری و در همان بازجویی‌های اولیه به درگیری خونین اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: روز حادثه در حال گذر از خیابان بودم که با موتور مقتول برخورد کردم. شدت برخورد خیلی زیاد نبود به همین خاطر بدون پیاده شدن می‌خواستم به راهم ادامه دهم اما به یکباره او از موتورش پیاده شد و به سمتم حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم چاقویی را که در ماشینم داشتم بیرون کشیدم و کاملاً ناخواسته به او خورد و روی زمین افتاد و من هم از ترسم سوار ماشینم شدم و فرار کردم.

پس از اعترافات متهم، بازسازی صحنه، گزارش پزشکی قانونی و پلیس، برای وی به اتهام قتل عمد کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.  

صدور رأی و اعتراض متهم به رأی دادگاه

در ابتدای جلسه اولیای‌دم درخواست قصاص کردند. بعد از آن متهم به جایگاه رفت و در دفاع از خودش گفت: روز حادثه پس از برخورد خودروی من با موتور مقتول، بلافاصله عذرخواهی کردم تا قضیه تمام شود اما بهروز به سمتم حمله کرد و من باز هم سعی کردم او را آرام کنم که دیدم عصبانی‌تر شد و با این بهانه که چرا می‌خواهم موضوع تصادف را با یک عذرخواهی فیصله دهم بیشتر به من حمله کرد و قصد داشت مرا مورد ضرب و شتم قرار دهد که از ترسم و برای نجات خودم چاقویی را از زیر صندلی درآوردم تا مانع حمله او شوم اما مقتول عصبانی‌تر شد و این بار با شدت بیشتری به سمتم حمله کرد که چاقو ناخواسته به گردنش خورد و روی زمین افتاد. من ضربه‌ای به بهروز نزدم و او خودش به چاقو خورد. باور کنید من نه بهروز را می‌شناختم و نه دشمنی با او داشتم. 

حالا هم شرمنده خانواده‌اش هستم و از آنها می‌خواهم تا مرا ببخشند.

سپس وکیل متهم به جایگاه رفت و عنوان کرد: همان طور که موکلم گفت او به عمد مرتکب قتل نشده و تیغه چاقو ناخواسته به گردن مقتول خورده است. از این رو تقاضای تبرئه موکلم را از اتهام قتل عمدی دارم. به این ترتیب قضات از کارشناسان پزشکی قانونی خواستند موضوع ضربه چاقو به گردن مقتول را به طور دقیق‌تر واکاوی کنند که کارشناسان پزشکی قانونی پس از بررسی اعلام کردند چاقو به نقطه حساسی از گردن قربانی برخورد کرده و موجب بریدگی شریان اصلی شده است.

با این گزارش و مدارک موجود در پرونده، قضات متهم را به قصاص محکوم کردند.

پس از آن متهم به رأی اعتراض کرد و پرونده برای بررسی بیشتر به دیوان عالی کشور فرستاده شد و در نهایت قضات شعبه ۲۶ دیوان عالی کشور رأی صادره را تأیید کردند و متهم در یک‌قدمی چوبه دار قرار گرفت.