راز قتل زن جوان در هاله‌ای از ابهام

مرد متهم به قتل قبلاً به کشتن همسر موقتش اعتراف کرده بود، اما هرگز جسدی پیدا نشد و حالا متهم می‌گوید همسرش زنده است.

راز قتل زن جوان در هاله‌ای از ابهام

مردی که متهم است همسر صیغه‌ای‌اش را به قتل رسانده، در دادگاه گفت فکر می‌کند زنش زنده است و او نباید محاکمه شود.

جسد مقتول پیدا نشده و متهم نیز با اشاره به پیدا نشدن جسد همسرش مدعی است زن جوان زنده است.

ماجرای گم‌ شدن زن جوان

ماجرای گم‌ شدن فرناز را برادرش به ماموران گزارش کرد. او گفت خواهرش بعد از فوت شوهرش تنها زندگی می‌کرد و حالا چند روزی است از خواهرش خبری نیست و او در را به روی کسی باز نمی‌کند. زمانی که ماموران تلفن همراه فرناز را ردیابی کردند متوجه شدند او آخرین بار با مردی به نام بیژن تماس داشته است. از طرفی مشخص شد بیژن پسرعموی فرناز است. وقتی بیژن بازداشت شد به قتل فرناز اعتراف کرد و گفت با همکاری دوستش جسد را از بین برده است.

متهم مدعی شد ۱۰ سال با فرناز رابطه پنهانی داشته و آنها با هم به صورت صیغه‌ای ازدواج کرده بودند.

جزئیات قتل

متهم در بازجویی‌ها گفت: روز حادثه فرناز از من خواست او را برای انجام کاری به رودهن برسانم. ما با هم به آنجا رفتیم. مدتی بود با هم سر مسائل مالی اختلاف داشتیم. در راه بازگشت از او خواستم خانه‌اش را به نامم سند بزند که عصبانی شد. او می‌خواست خودش را از ماشین به بیرون پرت کند. من که از رفتار او عصبی شده بودم، فرناز را به صندلی عقب ماشین بردم و کمربند ایمنی را بستم؛ اما او لیوانی را که در دستش بود آن‌قدر فشار داد تا شکست و از دستش خون جاری شد. من او را هل دادم اما ناخواسته سرش با جایی برخورد کرد و فوت شد. ترسیده بودم و نمی‌دانستم با جسد چه‌کار کنم. به همین خاطر جسد را به یک مرد جوان افغانستانی که از دوستانم بود سپردم و به او پول دادم. من نمی‌دانم او با جسد چه کرده است. گمان می‌کنم او جسد را مثله کرده و در چند سطل زباله انداخته است.

با اعترافات این مرد تلاش برای یافتن ردی از جسد آغاز شد؛ اما پلیس به نتیجه‌ای نرسید و مرد افغان بازداشت شد؛ با این حال ادعا کرد در سر به نیست کردن جسد دستی نداشته است.

از آنجا که بیش از سه سال از این ماجرا گذشته بود پلیس نتوانست بقایای جسد را کشف کند.

پرونده با پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی وکیل اولیای دم درخواست قصاص کرد و گفت: پدر و مادر فرناز در دادگاه حاضر نشده‌اند؛ اما تقاضای قصاص دارند. پیدا شدن قطرات خون در ماشین متهم نشان می‌دهد او قاتل است و من برایش تقاضای قصاص دارم.

سپس متهم  که حالا ۴۶ سال دارد روبه‌روی قضات ایستاد و اتهامات قتل، جنایت بر میت و اختفای جسد را انکار کرد.

او گفت: من نظامی بودم و زن و بچه داشتم؛ اما به پیشنهاد فرناز او را صیغه کردم. ما ۱۰ سال با هم زندگی پنهانی داشتیم و من به خانه مجردی او رفت‌و‌ آمد می‌کردم. به او علاقه‌مند بودم و هیچ مشکلی با هم نداشتیم. من تحت فشار در پلیس آگاهی به قتل اعتراف کردم؛ اما حالا حقیقت را می‌گویم. من عاشق دخترعمویم بودم و هرگز با او درگیر نشدم. من فقط برای اینکه از شرایطم در پلیس آگاهی رهایی یابم به قتل اعتراف کردم. حالا مطمئن هستم فرناز زنده است و زندگی مخفیانه در پیش گرفته است.

متهم درباره جزئیات زندگی‌اش گفت: من به عنوان شغل دوم با ماشین کار می‌کردم. تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده بودم؛ اما از وقتی فرناز را صیغه کردم او مرا تشویق کرد تا درسم را ادامه دهم. در این مدت درس خواندم و لیسانس حقوق گرفتم. او هم مشغول نوشتن پایان‌نامه فوق‌لیسانسش بود. او می‌گفت مسکن مهری را که در بومهن دارم بفروشم تا با هم دفتر وکالت بزنیم و آنجا کار کنیم. او همیشه مشوق من بود اما یکباره ناپدید شد.

بیژن ادامه داد: باور کنید ما رابطه خوبی با هم داشتیم. مدام با هم سفر می‌رفتیم و مکمل یکدیگر بودیم. من همه خریدهای خانه را برایش انجام می‌دادم. من بیمار هستم و در اداره آگاهی دیگر تحمل بازجویی نداشتم به همین خاطر برای اینکه از شرایط سخت خلاص شوم به قتل اعتراف کردم.

گفته‌های متهم در حالی بود که در روز گم‌ شدن فرناز تلفن همراه این زن و متهم در منطقه بومهن در یک زمان آنتن داشته و این نشان‌دهنده حضور هر دوی آنها در محل بود.

متهم در پاسخ به این سوال که چرا بعد از اینکه تلفن او در بومهن در زمان حضور فرناز آنتن داشته و بعد از مفقود شدن این زن دیگر با او تماس نگرفته است گفت: فرناز زن دومم بود و من نمی‌توانستم هر روز به او سر بزنم. روزهای آخر او دنبال پایان‌نامه فوق‌لیسانسش بود و به همین خاطر از من خواسته بود زیاد با او تماس نگیرم و سراغش نروم تا پایان‌نامه‌اش را تمام کند. مطمئنم او زنده است و من بی‌دلیل بازداشت شده‌ام. ممکن است از ایران خارج شده باشد. دخترم دانشجو است و از وقتی بازداشت شده‌ام نمی‌تواند درسش را بخواند. خواهرم به بیماری ام‌اس مبتلا شده و همگی به خاطر این ماجرا روزهای سختی را می‌گذرانند.

بعد از صحبت‌های متهم ادامه جلسه به خاطر طولانی شدن دفاعیات بیژن به بعد موکول شد.

انکارهای متهم ردیف دوم

در دومین جلسه دادگاه متهم ردیف دوم روبه‌روی قضات ایستاد و منکر اختفای جسد شد.

او گفت: من بیژن را از چند سال قبل می‌شناختم. مغازه لوازم یدکی دارم و هر چند ماه یک بار بیژن به مغازه‌ام می‌آمد. ما درباره مسائل روزمره با هم صحبت می‌کردیم اما هرگز دوستان صمیمی نبودیم. نمی‌دانم چرا او مرا به عنوان شریک جرمش معرفی کرده و مدعی است من جسد همسرش را سر به نیست کرده‌ام.

او ادامه داد: من بی‌گناه بازداشت شده‌ام و اصلاً درباره ادعای بیژن چیزی نمی‌دانم. اگر فهرست مکالمات تلفنی‌ام را بررسی کنید متوجه می‌شوید من ماه‌ها بود هیچ ارتباطی با او نداشتم.

سپس بیژن در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من در پلیس آگاهی تحت فشار روانی بودم. از من می‌خواستند شریک جرمم را معرفی کنم و من این دوستم را معرفی کردم. با اینکه حدود سه ماه بود اصلاً او را ندیده بودم. خودم هم نمی‌دانم چرا او را به پلیس معرفی کردم. من از سرنوشت همسرم اطلاعی ندارم. گمان می‌کنم فرناز زنده است و در این سال‌ها زندگی پنهانی در پیش گرفته است. من اتهام قتل همسرم را قبول ندارم. او را دوست داشتم و انگیزه‌ای برای قتلش نداشتم.

با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

منبع: اعتمادآنلاین
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها