گاز را بر اقتصاد و صنعت استان نبندید
استان خوزستان که قلب صنعت کشور محسوب میشود، زودتر از بسیاری نقاط دیگر با محدودیت شدید گاز مواجه شده و همین واقعیت، پرسشی بنیادین را پیش روی اقتصاد ملی میگذارد: چگونه میتوان از رشد اقتصادی سخن گفت، وقتی نخستین فشار مستقیماً بر پیشرانهای تولید وارد میشود؟
در هفته های اخیر محدودیت گاز در خوزستان، مشکلات جدی را در روند تولید صنایع در استان ایجاد کرده و این نشانهای است از اختلالی جدی در نسبت میان مدیریت انرژی و منطق تولید. استانی که قلب صنعت کشور محسوب میشود، زودتر از بسیاری نقاط دیگر با محدودیت شدید گاز مواجه شده و همین واقعیت، پرسشی بنیادین را پیش روی اقتصاد ملی میگذارد: چگونه میتوان از رشد اقتصادی سخن گفت، وقتی نخستین فشار مستقیماً بر پیشرانهای تولید وارد میشود؟
در اقتصاد، انرژی نهادهای خنثی نیست. برق و گاز، برای صنایع مادر، شرط امکان تولیدند. قطع یا محدودسازی آنها، فقط کاهش مصرف نیست؛ کاهش تولید، از دست رفتن ارزش افزوده و تضعیف رشد اقتصادی است. تجربه سالهای اخیر نشان میدهد محدودیت برق و گاز در صنایع بزرگ—بهویژه فولاد—خسارتهایی بهمراتب فراتر از منفعت کوتاهمدت تعادل شبکه بههمراه داشته است: تولید از دسترفته، صادرات محققنشده و اشتغالی که یا حذف شده یا در معرض تهدید قرار گرفته است.
مسئله زمانی نگرانکنندهتر میشود که بدانیم فولاد و صنایع مشابه، از بهرهورترین مصرفکنندگان انرژیاند. هر واحد گاز در این بخشها به محصول، درآمد و ارز تبدیل میشود. محدودکردن چنین صنایعی، نه صرفهجویی که تضعیف مستقیم رشد اقتصادی است. نمیتوان همزمان از جهش تولید، افزایش صادرات و تابآوری اقتصاد سخن گفت و در عمل، زیرساخت تحقق این اهداف را ناپایدار کرد.
در این میان، نقش مدیریت گاز استان تعیینکننده است. مدیریت استانی انرژی نمیتواند صرفاً مجری بیچونوچرای دستورها باشد، بیآنکه هزینههای اقتصادی و اجتماعی آن را بسنجد.
تمکین صرف در برابر فشارهای بالادستی، بدون درنظرگرفتن پیامدهای استانی، عملاً به انتقال بحران به اقتصاد و تولید خوزستان منجر میشود. مدیریت گاز استان باید در این رویه تجدیدنظر جدی کند؛ زیرا معنی ندارد تصمیمهایی که برای «حفظ شبکه» اتخاذ میشود، به قیمت تضعیف تولید، افزایش بیکاری و فرسایش اقتصاد استان تمام شود.