«مین‌روبی» از مزارع نیشکر

تا همین چند سال هم در این منطقه، هر از گاهی خمپاره و گلوله‌ای عمل نکرده پیدا می‌شد، گاهی دستگاه برداشت نیشکر (هاروستر) موقع کار، به مهمات جنگی باقی مانده از زمان جنگ برخورد می‌کرد اما خدا را شکر منفجر نمی‌شد و تلفاتی نمی‌گرفت.

«مین‌روبی» از مزارع نیشکر

حاج علی‌اکبر، 16 ساله بود که از منطقه‌ «آخر آسفالت» اهواز راهی خط‌مقدّم شد؛ منطقه‌ای محروم امّا حماسه‌ساز، که بیش از ۴۵۰ نفر از جوانانش در میدانِ غیرت، جان بر کف، راهی جبهه شدند.

خاطرات زیادی از این دوران در دلش نهفته است: «جوانانی بودند که عاشقانه قدم در راه دفاع از وطن گذاشتند؛ عده‌ای جان‌شان را دادند و تعدادی هم عضوی از بدن‌شان».

حاج علی‌اکبر کیانی به هوای شهادت به جبهه می‌رود اما دست روزگار، او را گنجینه‌ پُربهای خاطراتِ حماسی عملیاتی می‌سازد که سرنوشت جنگ را رقم زد. این عملیات برای او و یک ملّت، روایت یک حماسه است؛ روایت کسانی که نه از توپ و خمپاره هراسی به دل راه دادند و نه از غرّش تانک‌ها خم به ابرو آوردند؛ مردانی که سر دادند، دست دادند، پا دادند اما یک وجب از خاک وطن هم ندادند.

پیشروی بعثی‌ها تا چندکیلومتری اهواز

سهم علی‌اکبر از این عملیات حماسه‌ساز، تکّه‌ای از پا بود که در خاک رویید؛ پس از جنگ، او با کوله باری از خاطرات، از سنگر جبهه به سنگر تولید رفت و در زمین‌هایی به جهاد پرداخت که روزگاری بعثی‌ها آن را تصرف کرده بودند. بعثی‌ها از سمت جاده خرمشهر تا چند کیلومتری اهواز پیشروی کرده بودند. کیانی می‌گوید این یکی از «وسیع‌ترین و طولانی‌ترین» مناطقی بود که به تصرف بعثی‌ها درآمد و حتی پایشان به نزدیکی نورد هم کشیده شد.

او از مین و خمپاره‌هایی سخن می‌گوید که در جای جای این مناطق به جا مانده بود. از خاکریزهایی که بعثی‌ها تا کنار گوش اهواز کشیده بودند اما هیمنه پوشالی صدامیان با یک عملیات فروریخت و اکنون خاکریزها، سنگر تولید شده و مین‌ها و خمپاره‌ها جای خود را به رویش نیشکرها داده اند.

نیشکر امیرکبیر؛ صحنه بزرگترین عملیات تاریخ جنگ

پس از جنگ، حاج علی اکبر چهارده سال از عمر خود را در کشت و صنعت نیشکر امیرکبیر گذراند؛ کشت و صنعتی که روزگاری محل مصاف حق علیه باطل بود و بزرگترین عملیات تاریخ ساز را به خود دید.

او می گوید: این زمین‌ها سال‌هاست که صدای مناجات رزمندگان را فراموش نکرده‌ است؛ همان‌ها که صدای قدم‌های‌شان هراس به دل دشمن انداخته بود؛ زمین هایی که در عملیات بیت‌المقدس آزاد شدند پس از پاکسازی و مین روبی، حالا نیشکر در هر سمت و سویش قد کشیده است.

ماجرای سوله نیشکر امیرکبیر

این یادگار دفاع مقدس از سنگر تولید هم مثل سنگر جبهه، خاطره‌ها دارد. او زمانی را به یاد می‌آورد که گروه‌های تخریب به پاکسازی زمین‌ها مشغول شدند تا از دل زمین‌های زخم خورده، رونق و شکوفایی حاصل شود.

کیانی می گوید: تا همین چند سال هم در این منطقه، هر از گاهی خمپاره و گلوله‌ای عمل نکرده پیدا می‌شد؛ گاهی دستگاه برداشت نیشکر (هاروستر) موقع کار، به مهمات جنگی باقی مانده از زمان جنگ برخورد می‌کرد اما خدا را شکر منفجر نمی‌شد و تلفاتی نمی‌گرفت. به ما اطلاع می دادند و ما هم به تیم‌های خنثی‌سازی می گفتیم. سوله متروکه‌ای در امیرکبیر برای انبار مین‌ها و خمپاره‌های پیدا شده اختصاص داده بودند تا مهمات جنگی پس از خنثی سازی منهدم شود.

حاج علی اکبر پس از بازنشستگی هم سنگر را رها نکرد؛ از سنگر جبهه به سنگر تولید و از سنگر تولید به سنگر «دفاع از حرم» در نبرد با تبارِ شرک و تکفیر. او حالا پر از خاطرات است؛ با هزار و یک مثنوی ناگفته.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها