عیسی کلانتری: دریاچه ارومیه خشک نشد، خشکانده شد
دبیر پیشین ستاد احیای دریاچه ارومیه میگوید: این دریاچه عملاً مرده است. ۱۰ تا ۲۰ روز آینده، همین آب باقیمانده هم تبخیر میشود و بستر نمکی آن به غبارهای سمی تبدیل خواهد شد که برای مردم آذربایجان فاجعهای بهداشتی، زیستمحیطی و حتی ژنتیکی به دنبال خواهد داشت.

تنها، شور و تلخ، این سه کلمه تبدیل شده به سرنوشت زیباترین دریاچه فیروزه رنگ غرب کشور، مدتهاست که نه تنها هیچ خبر خوبی از دریاچه ارومیه نمیرسد، بلکه این روزها خبرهایی از نابودی دریاچه شنیده میشود. البته همین سه دهه پیش هیچ خبری از خشکی و نابودی این دریاچه نبود. مساحت این دریاچه در سال ۱۳۷۷ در حدود شش هزار کیلومتر مربع و حجم آب آن حدود ۳۲ میلیارد متر مکعب بود، همین عدد باعث شده بود که دریاچه ارومیه در ردیف بیست و پنجمین دریاچههای بزرگ دنیا ششمین دریاچهٔ بزرگ آب شور قرار بگیرد.
اما این روزهای خوش و پررونق زیاد طولانی نشد، این دریاچه از اواسط دهه ۸۰ شروع به خشک شدن کرد، کار به جایی رسید که سال ۱۳۹۲ یکی از وعدههای مهم انتخاباتی حسن روحانی احیای دریاچه ارومیه شد. این وعده البته در دو دوره ریاستجمهوری او پیگیری شد، پروژه تونل انتقال آب رودخانه زاب به دریاچه و انتقال پساب تصفیه خانه فاضلاب تبریز به این دریاچه از جمله پروژههای مهمی بود که قرار بود دریاچه را نجات بدهد، گویا این پروژهها تا بیش از ۹۰ درصد پیش رفته بود که با روی کار آمدن دولت سیزدهم، تکمیل آنها متوقف میشود.
عیسی کلانتری، رئیس سابق سازمان حفاظت محیط زیست و دبیر پیشین ستاد احیای دریاچه ارومیه درباره آخرین وضعیت این دریاچه خبرهای خوبی ندارد و میگوید: فقط حدود ۱۰۰ میلیون متر مکعب آب شور در پهنهای نزدیک به ۲۰۰ کیلومتر مربع باقی مانده، یعنی عمق آب به کمتر از نیم متر رسیده است.
او تاکید میکند: دولتها گرفتار روزمرگی شدهاند و هیچ برنامه بلندمدتی برای احیای دریاچه یا توسعه پایدار ندارند. نه دولت آقای رئیسی و نه دولت کنونی هیچ رایزنی یا تلاش جدیای انجام ندادهاند. ما بارها درباره احیای دریاچه هشدار دادهایم، اما انگار آب در هاون میکوبیم.
ادامه این گفتوگو را اینجا بخوانید:
آقای کلانتری، آخرین وضعیت کنونی دریاچه ارومیه را چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت دریاچه ارومیه فاجعهبار است. فقط حدود ۱۰۰ میلیون متر مکعب آب شور در پهنهای نزدیک به ۲۰۰ کیلومتر مربع باقی مانده، یعنی عمق آب به کمتر از نیم متر رسیده. این دریاچه عملاً مرده است. ۱۰ تا ۲۰ روز آینده، همین آب باقیمانده هم تبخیر میشود و بستر نمکی آن به غبارهای سمی تبدیل خواهد شد که برای مردم آذربایجان فاجعهای بهداشتی، زیستمحیطی و حتی ژنتیکی به دنبال خواهد داشت.
چه عواملی دریاچه را به این روز انداخته است؟
سدسازیهای بیرویه، توسعه ناپایدار کشاورزی و عدم تخصیص حقآبه قانونی دریاچه، آن را نابود کرده است. طبق قانون، حقآبه محیطزیستی باید در اولویت باشد، اما ما کشاورزی را اولویت دادیم و هیچ آبی به دریاچه نرسید. زمانی عمق متوسط دریاچه ۴.۵ متر بود، اما حالا به این وضعیت رسیدهایم.
نقش دولتها در این بحران چیست؟ به نظر شما چرا اقدامات مؤثری انجام نشده است؟
دولتها گرفتار روزمرگی شدهاند و هیچ برنامه بلندمدتی برای احیای دریاچه یا توسعه پایدار ندارند. نه دولت آقای رئیسی و نه دولت کنونی هیچ رایزنی یا تلاش جدیای انجام ندادهاند. ما بارها درباره احیای دریاچه هشدار دادهایم، اما انگار آب در هاون میکوبیم. مسئولین به جای اقدام، فرافکنی میکنند و حتی پیشنهادهای تحقیرآمیزی مثل تأمین آب از کشورهای خارجی مطرح شده است.
اما به نظر میرسید دولت آقای پزشکیان در اینباره بهتر از دولت سیزدهم عمل کند، درست است؟
آقای پزشکیان دریاچه را به نااهلش واگذار کرده است، به آقای عارف(معاون اول رییسجمهور) و آقای رحمانی(استاندار آذربایجان غربی در دولت چهاردهم)، آقای عارف بیتوجه است و آقای رحمانی نیز دنبال اهداف دیگری است، دریاچه ارومیه رها شده است.
شنیدهایم که طرحهایی مثل پروژههای چینی برای دریاچه پیشنهاد شده. نظر شما درباره این طرحها چیست؟
این طرحها، مثل پروژه ۶-۷ میلیارد دلاری چینیها برای تبدیل دریاچه به محل تولید برق خورشیدی یا برداشت نمک، یک مصیبت چندگانه است. این پروژهها نهتنها دریاچه را احیا نمیکنند، بلکه منابع مالی را هدر داده و بستر نمکی را به منبعی برای سودجویی تبدیل میکنند. من واقعاً نمیفهمم مسئولین چه هدفی را دنبال میکنند.
پیامدهای خشک شدن دریاچه برای مردم منطقه چیست؟
دریاچه ارومیه برای بیش از ۶ میلیون نفر در شعاع ۱۰۰ کیلومتری حیاتی است. بستر نمکی ۱۳ میلیارد تنی آن، در صورت خشک شدن کامل، غبارهای نمکی را در منطقه پراکنده خواهد کرد که اثرات تنفسی، بهداشتی و ژنتیکی به دنبال دارد. این خسارتها به این سادگی قابل تحمل نیست.
وضعیت دریاچه خزر هم اخیراً مطرح و درباره خشک شدن خزر هشدار دادهاند، آیا این دریاچه شباهتی با دریاچه ارومیه دارد؟
خیر، این دو کاملاً متفاوتاند. دریاچه ارومیه را ما با سوءمدیریت، سدسازی و مصرف بیرویه آب برای کشاورزی خشکاندیم. اما خزر تحت تأثیر عوامل طبیعی یا دیگر مسائل عقبنشینی کرده، نمیدانم یا روسها یا عوامل طبیعی برای خزر مشکلسازی کردهاند. مشکل ارومیه کاملاً نتیجه سیاستهای نادرست داخلی است.
امیدی به احیای دریاچه ارومیه باقی مانده است؟
با تفکرات کنونی مسئولین، هیچ امیدی نیست. اگر همین روند ادامه پیدا کند، شاید یکی دو سال دیگر کورسویی باشد، اما با این سیاستها، دریاچه کاملاً از بین خواهد رفت. مسئولین باید پاسخگوی این فاجعه باشند. آنها نمیتوانند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند.
دریاچه ارومیه یک مسئله زیستمحیطی حیاتی است که نیاز به اقدام فوری دارد. مسئولین باید به جای فرافکنی، برای احیای آن تلاش کنند. این دریاچه دیگر فرصتی برای بیتوجهی ندارد. مردم حق دارند پاسخ بخواهند و ما باید برای نسلهای آینده پاسخگو باشیم.