آزاد ارمکی: در صورت تداوم بحرانهای اقتصادی و رهاشدگی اجتماعی، تمام بیاخلاقیهای کوچک جامعه به فاجعهای بدتر از قتل الهه حسیننژاد منجر خواهد شد
یک جامعهشناس با تاکید بر اینکه مسائل اقتصادی نقش اساسی در رساندن جامعه به این مرحله از استیصال شدید را دارد، گفت: در صورت تداوم این وضعیت، تمام بیاخلاقیهای کوچکی که ما در اطراف خود میبینیم، ممکن است به فاجعهای بدتر از قتل الهه حسیننژاد و امثالهم منجر شود.

تقی آزاد ارمکی با اشاره به افزایش شدید خشونتهای اجتماعی و آخرین نمونه آن، قتل الهه حسیننژاد توسط یک راننده تاکسی، اظهار کرد: این اتفاقات ناشی از پایان یافتن صبر و تحمل مردم است، نه خلأهای قانونی و مسائلی از این دست. اتفاقا ما آن جاهایی که حرف زیاد زدیم و قانون زیاد تصویب کردیم، بیشتر اختلال داریم. آن جاهایی که قانون کم داریم، سنت عمل میکند و سنت هم چون مشروعیت دارد، بدون کمترین هزینهای، جلوی خشونت و نابههنجاری را میگیرد. در تاریخ هم، هر گاه سنت به میان آمده، قدرت انسجام اجتماعی را داشته است.
وی افزود: اکنون از یک سمت، سنت غیرمشروع جلوه داده میشود و از سمت دیگر، قوانین متعدد و متضاد به همراه مداخلههای خیلی زیاد شکل گرفته که به جای اینکه بتوانند مشکل را حل کنند، به جان هم افتادهاند. مثلا در همین لایحه مقابله با خشونت علیه زنان، دولت پیشنهادی داده، مجلس مخالفت میکند و در نهایت اصلا یک چیز دیگری تصویب میشود. یعنی وجود مداخلات متعدد، مسأله اصلی را از دستور کار خارج کرده و به حاشیه میبرد. جامعهای که هم از سنت عبور کرده و سازوکارهای مناسبی برای کنترل آن وجود ندارد، این طور دست به بیاخلاقی میزند.
عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران اضافه کرد: از طرف دیگر، جامعه از مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی متراکم که هیچ گونه راهحل دموکراتیکی برای آنها وجود ندارد، خسته و عصبانی شده و شروع میکند به خودزنی و دیگرزنی، زیرا هیچ ابزاری برای اقدام جمعی به منظور عبور از بحرانها ندارد. قتل، خودکشی، دزدی، فحشا، خشونت علیه زنان، تنبیه مردان، بیحرمتی به سالمندان و... همه را باید در این چهارچوب تحلیل کرد.
آزاد ارمکی با بیان اینکه افراد از طریق ارتکاب این اعمال در پی تخلیه خود هستند، عنوان کرد: بسیاری از کسانی که شغل و خانواده دارند، خودکشی میکنند یا دست به اذیت و آزار دیگران میزنند. چرا باید چنین کنند؟ اینها از روی استیصال است. مردمی که هیچ راهی برای برونرفت از بحرانها ندارند، یقه هم را میگیرند و حتی یکدیگر را میکشند و این بدترین شکل ظهور نابهسامانیهای اجتماعی و نابههنجاریهای اخلاقی است و ترمیم این شرایط بسیار بسیار سخت است.
وی در خصوص اینکه عمدتا زنان قربانی این وضعیت هستند، گفت: این طور نیست که زنان تنها قربانیان باشند. زنان شنیده میشوند. مردان نمیتوانند بگویند چه قدر در خانه مورد خشونت قرار میگیرند. مردانی که توسط همسرانشان کتک میخورند و سالمندانی که در خانه مورد ستم قرار میگیرند و بسیاری از آنان عملا در خیابان رها شدهاند، همه از جمله اقسام خشونتهای پرشمار هستند، اما به خاطر حساسیت شدید جامعه بر مسأله تجاوز و همچنین پیشینه تاریخی ستم به زنان، خشونت علیه زنان بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
این جامعهشناس با بیان اینکه حتی در دانشگاه به عنوان نهاد علم نیز ما شاهد ستم متقابل اساتید و دانشجویان به یکدیگر هستیم، افزود: یعنی حتی در دانشگاهها یک جنگ پنهان شکل گرفته و بعضا مسأله علم به فراموشی سپرده شده است. در حوزه دین و خانواده هم همین وضعیت وجود دارد. اکنون در حال حرکت به سمت یک بداخلاقی هستیم که اگر استمرار یابد، دچار یک بیاخلاقی مفرط خواهیم شد که از دل آن، انحطاط فرهنگی ایجاد میشود و جامعه به سمتی میرود که دیگر نه دینداران میتوانند از دین دفاع کنند و نه نخبگان از علم.
آزاد ارمکی با بیان اینکه وجود تبعیضها نیز این وضعیت را تشدید میکند، اظهار کرد: البته نمیتوان تبعیض را ریشه این وضعیت دانست، زیرا این عامل در گذشته هم وجود داشته است. امروز یک نوع استیصال و رهاشدگی در جامعه وجود دارد و هیچ فرد و نهادی هم نیست که به داد این مردم برسد. انگار اصلا کسی این این مسأله را نمیفهمد و جامعه، حکومت، سیاست، اقتصاد و... رها شده است. ببینید نظام بانکی ما چطور در این کشور چپاول میکند. هیچ کسی هم به فکر ساماندهی این وضعیت نیست. در حوزه دین هم شاهد نوعی رهاشدگی هستیم و علما هیچ کاری در برابر آن انجام نمیدهند.
وی با تاکید بر اینکه در این بین، مسائل اقتصادی نقش اساسی در رساندن جامعه به چنین مرحلهای دارد، بیان کرد: اکنون اقتصاد و بازار وحشی، هم فروشندگان را وحشی کرده و هم خریداران را. اگرچه سیاست، فرهنگ و... نیز در این وضعیت دخیل اند، اما بازیگر اصلی اقتصاد است. کسی که چاقو دستش است و آدم میکشد، اگر چاقو نداشت نمیتوانست چنین کند و نهایتا با دستش یک ضربه میزد. اقتصاد حکم این چاقو و فرهنگ و سیاست حکم آن دست را دارد؛ اقتصادی که عملا در روح و جان مردم فرو رفته است.
عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ادامه داد: در صورت تداوم این وضعیت، تمام بیاخلاقیهای کوچکی که ما در اطراف خود میبینیم، ممکن است به فاجعهای بدتر از قتل الهه حسیننژاد و امثالهم منجر شود. وقتی افراد به استیصال برسند، هر کاری میکنند، خصوصا وقتی برخی چپاول ها و مفاسد را میبینند. زمانی وزرا از خودکار دولت استفاده شخصی نمیکردند، اما الآن خیلی ها علاقه مند به قدرت و مسئولیت هستند تا بتوانند ارز و امکانات دولتی را بگیرند و به هر شکلی منافع خود را تأمین کنند! قطعا این وضعیت به مردم نیز تسری مییابد و جامعه روزبهروز بیشتر غرق بداخلاقی میشود.
با همین نتیجه گیری چطور میشه که طبق آمار جهانی ترکیه و آمریکا رتبه اول و دوم خشونت علیه زنان رو دارن؟