نقشه شوم زن همسایه برای سمانه که بی حجاب عکس گرفته بود !
زن میانسالی که خود را به عنوان پسری خوشتیپ معرفی کرده بود همسایه باج گیر بود که سمانه را سرکیسه می کرد.
دختر جوان پس از اینکه زن باجگیر دستگیر شد به بازپرس پرونده گفت:پدرم درباره حجاب و روابط خارج از منزل سختگیری می کرد. او به خاطر شغلی که داشت هیچ وقت اجازه نمی داد بدون چادر از منزل خارج شوم. وقتی همکلاسی هایم برای جشن تولد و یا رفتن به پارک از من دعوت می کردند مجبور بودم عذر و بهانه های دروغ بیاورم، چون می دانستم پدرم به هیچ وجه موافقت نمی کند. این بود که به دور از چشم پدرم و به بهانه دریافت نمونه سوالات کنکور وارد شبکه های اجتماعی اینترنت می شدم و بیشتر اوقاتم را هم با «چت» کردن می گذراندم.
وی افزود: در یکی از همین روزها پسر جوانی از من تقاضای ازدواج کرد. تحت تأثیر حرف های او قرار گرفته بودم و نمی دانستم چه پاسخی به وی بدهم. از طرفی هم نمی توانستم موضوع را به مادرم بگویم چون او تحصیلات ابتدایی داشت و از اینترنت چیزی نمی دانست. در واقع می ترسیدم او ماجرا را برای پدرم بازگو کند. دو روز بعد آن پسر جوان به نام مهرداد که خودش را ۲۸ساله معرفی می کرد عکس خود را برایم ارسال کرد. با دیدن چهره زیبا و جذاب او، ناخواسته شیفته اش شدم. آن عکس خیلی شبیه بازیگران سینمایی هند بود.
آن جوان سپس از من خواست تا من هم عکسی را برایش ارسال کنم تا او عکس مرا به مادرش نشان بدهد و پس از آن به خواستگاری ام بیایند. من هم برای آن که زیبا جلوه کنم به دور از چشم مادرم به آرایشگاه رفتم و عکس بدون حجابی و نیمه برهنه ام را برایش فرستادم. با گذشت مدتی از این ارتباط او دیگر اطلاعات زیادی درباره من و خانواده ام داشت تا این که در فضای سبز نزدیک منزلمان قرار گذاشتیم همدیگر را ببینیم اما وقتی او سر قرار حاضر شد انگار زمین دور سرم می چرخید. او زن میانسالی بود که در همان محله و به تنهایی زندگی می کرد. او مرا تهدید کرد که اگر طلاهایم را به او ندهم عکس هایم را به پدرم نشان می دهد و ارتباط اینترنتی مرا با پسران جوان لو خواهد داد. در حالی که من تنها با او ارتباط اینترنتی داشتم و او هم خود را به جای پسر جوانی به من معرفی کرده بود. چاره ای نداشتم، بار اول ۲۰۰هزارتومان پولی را که در بانک پس انداز داشتم به او دادم ولی او دست بردار نبود و مبالغ بیشتری می خواست. با راهنمایی یکی از دوستانم به پلیس فتا رفتم و ماجرا را توضیح دادم. با راهنمایی آن ها موضوع را به پدرم هم گفتم و آن زن کلاهبردار دستگیر شد .
منبع: رکنا
15
