اگر می خواهید در خیمه امام زمان(ع) زندگی کنید، بخوانید
دین پیامبر(صلی الله و علیه وآله) بدون شناخت جایگاه و مقام امام زمان(عج) کارآیی لازم را ندارد که انسان را از مرگ جاهلیت نجات دهد و به سوی توحید راهنمایی کند.
رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) میفرمایند: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة» چنانچه کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.
پیام روایت این است که دین پیامبر(صلی الله و علیه وآله) بدون شناخت جایگاه و مقام امام زمان(عج) کارآیی لازم را ندارد که انسان را از مرگجاهلیت نجات دهد و به سوی توحید راهنمایی کند.
آنچه موجب میشود تا بتوانیم از قرآن و سنت پیامبر(صلی الله و علیه وآله) بهرهی لازم را ببریم شناخت امام زمان و سیره و سخن ایشان است و روایت فوق خبر از آن دارد که با وجود امام زمانِ زنده است که میتوان از برکات قرآن و پیامبر(صلی الله و علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام) استفاده کرد و مطابق زمانه از اسلامی که در زندگی نقشی فعّال دارد بهرهمند گشت و در همهی حوادث روزگارِ خود حاضر و مؤثر بود و از سرمایهی توحیدی اسلام استفادهی لازم را نمود.
دقت در این روایت روشن میکند که به هیچ پیغمبر و امامی نمیتوان متوسل شد مگر از طریق دریچهی وجود مقدس امامِ حیِّ حاضر. زیرا اگر مقام او مقام واسطهی فیض الهی است و از طریق وجود آن حضرت است که میتوان از رحمت الهی بهرهمند شد، برای بهرهمندی از پیامبر(صلی الله و علیه وآله) و سایر ائمه(علیهم السلام) نیز باید از واسطهی فیض الهی بهرهمند گشت و از دریچهی وجود مقدس حضرت صاحبالأمر(عج) از انوار سایر معصومین(علیهم السلام) استفاده کرد.
بدون شناخت امام، زندگی مسلمانان توحیدی نیست
آنقدر شناخت امام زمان(عج) - چه از نظر مقام و چه از نظر مصداق- مهم است که پیامبر خدا(صلی الله و علیه وآله) میفرمایند: بدون شناخت امام زندگی مسلمانان توحیدی نیست تا مرگ آنها توحیدی باشد و معلوم است که کسی نمیتواند عذر آورد که شرایط تاریخی امکان شناخت امام را به او نداده است. زیرا مسئله مهمتر از آن است که شرایط تاریخی آن را به حاشیه براند. به همین جهت حضرت امام باقر(علیهم السلام) میفرمایند: «مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیَّةٌ وَ لَا یُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّی یَعْرِفُوا إِمَامَهُم»
هرکس بدون امام بمیرد مرگ او چون مردنِ مردم جاهلیت است و هرگز عذر مردم در نشناختن امام پذیرفته نیست. حضرت روشن میکنند که هیچ عذری در نشناختن امام قبول نمیباشد؛ بیسوادبودن یا کارهای مهم و حساسی داشتن، روستاییبودن یا شهریبودن هیچکدام نمیتواند توجیهی باشد تا انسان امام زمانش را نشناسد و از نمونهی عینی دینداری غافل باشد.
آنقدر شناخت امام مهم است که حضرت در ادامهی روایت میفرمایند اگر انسان در شرایطی که امام خود را شناخته از این دنیا برود دیگر ظهور حضرت جلو بیفتد یا به تأخیر بیفتد ضرری برای آن فرد ندارد، مثل آن است که در کنار حضرت قائم در خیمهی حضرت زندگی میکند.
چون با شناخت امام توانسته جهتگیری خود را در همهی تاریخ تصحیح کند و در آن صورت گویا با همهی اولیاء و انبیاء زندگی کرده. ابوبصیر از حضرت صادق(علیه السلام) از آیهی «یُؤتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاء وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا»[۳] میپرسد که خداوند میفرماید: به هر کس حکمت داده شد، حقیقتاً خیر کثیر داده شده. حضرت مصداق حکمت و خیر کثیر را «مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابَ الْکَبَائِرِ»[۴] شناخت امام و دوری از گناهان، معرفی میکنند و از این طریق متذکر برکات شناخت امام میشوند.
شناخت امام زمان از نوع تصحیح اعتقاد است
یک وقت انسان در شرایطی است که نمیتواند اول وقت نماز بخواند، نماز ظهر را به تأخیر میاندازد و باز از او قبول میشود ولی یک وقت میگوید چون کار داشتم نتوانستم اعتقاد توحیدی خود را درست کنم، این را از او قبول نمیکنند چون جهتگیری کلی او به چنین اعتقادی بستگی دارد. شناخت امام زمان از نوع تصحیح اعتقاد است و به همین جهت امام باقر(علیه السلام) میفرمایند معذور نیستی که کوتاه بیایی یعنی نمیتوانی برای نشناختن امام چیزی را مهمتر بدانی و آن را جلو بیندازی زیرا تا امام زمانت را نشناسی وارد جرگهی دینداری نشدهای.
اگر امروز عباداتمان برکت لازم را ندارد به جهت در حاشیهبودن وجود مقدس امام زمان(عج) از امور است و محروم بودن از آن معرفتی که باید نسبت به آن حضرت داشت. معرفتی که بالاتر از معرفت به یک فرد و تاریخ تولد او است، معرفت به یک حقیقت آسمانی است که با حضور او در زندگی انسانها، زمین به آسمان متصل میشود و ارتباط حضوری با حقایق جای ارتباط حصولی و حسی را میگیرد.
معرفت به امام، با طهارت قلب ممکن است
حضرت صادق(علیه السلام) در جواب به ابابصیر میفرمایند: «وَ مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ بِإِمامِهِ، لایَضُرُّهُ تَقَدَّمَ هذَا الْاَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ» اگر کسی امام زمان خود را شناخت و مرگش فرا رسید، دیگر جلو و عقب افتادن ظهور امام زمان(عج) به او ضرر نمیزند. با اینکه این قدر ظهور امام زمان(عج) برکت دارد که نمیتوان تصور کرد و بشر در دوران غیبت حضرت به یک هزارم برکات ظهور هم دسترسی ندارد، با اینهمه، امام میفرمایند: اگر امام زمانت را شناختی و قبل از ظهور، در زمان غیبتِ حضرت رحلت کردی، به درجهای از کمال رسیدهای که آن غیبت برای تو محرومیت نیست زیرا آن شناخت بهرههایی برای انسان دارد که آن محرومیت را جبران میکند.
اما نکتهی اصلی اینجاست که میفرمایند: «مَنْ ماتَ عارِفاً لِإمامِهِ» اگر کسی در حالی رحلت کرد که امامش را شناخته است «کانَ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقائِمِ فی فُسطاطِهِ»[۵] مثل کسی است که در خیمهی امام زمان(عج) در کنار حضرت قائم است. ملاحظه میفرمائید تأکید بر روی معرفت داشتن به امام است و مقام و حقوقی که امام در این عالم دارند. چون معرفت به امام، معرفت به یک حقیقت آسمانی است و با طهارت قلب ممکن است.
منبع: افکارنیوز
728
راه دین داری نجات آفرین پیروی از احکام و اعتقادات مطابق با قرآن و عقل است --- آیا خدا پسندانه به تامل نشسته ایم که ما با اندیشه ی ناچیز ذهن بی نهایت محدود خویش در مقایسه با علم بی کران و بی حد و مرز خداوند که تمام جهان نهان و آشکار هستی را فرا می گیرد چه حقی داریم بجای او جرئت و جسارت کنیم با حدس و گمان و تصور و خیال پردازی برای مردم از جهان نهان غیب که قرآن کریم منکر آگاهی پیامبران به جزئیات آن اند برای خود و دیگران اعتقاد سازی کنیم و به اعتقادهای ساخته و پرداخته ی تخیلات ذهن ناتوان خود قدسیت بخشیم و خود و مردم را با هزینه های روز مره ی بی بازده کلان به پایبندی و عمل به این تخیلات وادار سازیم؟؟؟!!! چگ.نه ما از پیامد شوم جبران ناپذیر این پایبندی و این هزینه ها هیچ بیم و هراس به خود راه نمی دهیم وتصور می کنیم با این گونه رفتار بهشت را برای خود تامین و تضمین کرده ایم؟؟؟!!! آیا خدای نکرده باور کرده ایم دین که دین در اصل ، علم رغم ارسال ده ها هزار پیامبر از جانب خداوند برای تبلیغ درست و مصون نگه داشتن آن از هرگونه تحریف ، والعیاذ بالله ، بعنوان بازیچه ی من در آوردیهای تخیلی ذهن محدود ناتوان بشر ارسال گردیده است؟؟؟!!! مسئولیت خطیر رواج آمیختن من در آوردیهای فاجعه بار دین زدا به دین خداوند بیشتر به دوش دین شناسان ساکت است که یا خود به شناختهای فرهنگ اصیل الهی دین داری سرشت نشین و بی خدشه ی قرآنی نا آگاه و از ارزش والای این فرهنگ غافلند یا با قصد و بی قصد بنا به علل بی پایه ی دین گریز ، مردم و خود را از نزدیک شدن به این فرهنگ باز می دارند. شناختهای رسا و گویا و سرشت نشین فرهنگ دین داری قرآنی با طرز دین داری رایج ما و با اعتقادهای من در آوردی بسیاری که در دین داری ما ترویج می شوند بنا به تاکید خود قرآن کریم (آیه 144 سوره آل عمران) 14 قرن است که بیگانه مانده و با طرز دین داری ما هیچ سنخیت و هماهنگی ندارد. دین داری رایج ما بیشتر با تقلید کور کورانه و چشم و هم چشمی و قصد و غرضهای خدا گریز دیگر به تقلید از انحرافهای پیروان دیانتهای پیش از اسلام گرایش پیدا کرده است. وای به حال زار جبران ناپذیر روز قیامت ما اگر در فرصت باقی مانده در این دنیا به خود نیاییم وبرای تصحیح دین داری خود از کج رویها به شناختهای فرهنگ دین داری قرآنی رجوع نکنیم و با اصرار بر ادامه ی طرز دین داری رایج خود که با شناختهای فرهنگ دین داری قرآنی بیگانه و در تضاد و تعارض است به محضر خداوند فراخوانده شویم. مسلمانان با داشتن قرآن در خانه های خود برای انجام دین داری خدا پسندانه ی قرآنی درست موظفند همیشه به شناختهای رسا و ساده و سرشت نشین و قابل درک فرهنگ دین داری قرآنی رجوع کنند. چهارده قرن است در نتیجه ی دخالت جاهلان و غافلان و مغرضان و سودجویان از خدا بی خبر با افزودن من در آوردیهای دین ستیز به دین الهی و مذهب بحق تشیع اهل بیت مظلوم پیامبر و با سکوت و مدارای غالبیت دین شناسان در مقال این فاجعه ی دین زدا همه ی ارزشهای الهی قرانی با نادیده گرفتن روشنگریهای هدایت گر رسا و هشدارهای شدید در قرآن به بازیچه گرفته شده و دین با آمیختن ملغمه ای بغرنج قرنهای متمادی از من در آوردیهای روز افزون خرد گریز ذهن بشر به عنصری متضاد با قرآن وعقل و نفرت آفرین گمراه کننده تبدیل گردیده است.
دین داری خدا پسندانه چگونه است؟ --- خدای مهربان!!! چرا مردم ما بویژه متدینان و دین شناسان نسبت به انتقادهایی که علیه بسیاری از اعتقادهای دینی و مذهبی آنان مطرح می شوند بی تفاوت اند ؛ گو این که به مسئولیت خطیر خود در تایید قرآنی و عقلی چنین اعتقادهایی که فرادای قیامت می باید در محضر خداوند پاسخ گوی آن باشند و پیامدها را تحمل کنند یا آگاه نیستند یا به چنین مسئولیتی اهمیت نمی دهند و یا در اصل به این مسئولیت باور ندارند؟؟؟!!! با دقت در این حقیقت که خداوند ده ها هزار پیامبر را برای آموزش دین داری خدا پسندانه ی درست به بشر فرستاده ، تصور این که طرز دین داری و مذهب داری نزد خداوند اهمیت ندارد یا اصلا در فردای قیامت مطرح نخواهد بود با وجود این همه هشدار در قرآن که طرز دین داریهای غلط بشر را نکوهش می کنند ، تصوری است خرد گریز که شیطان از آن برای گمراه کردن متدینان بد ترین سوء استفاده ها را می کند و بی تردید نتایج اخروی شوم هلاکت بار خواهد داشت. با وجود حقیقت مذکور ، خطای هلاکت بار محض است اگر تصور شود خداوند عقل و خرد هیچ برنامه ی خرد گرای الزامی برای چگونگی دین داری و مذهب داری به بشر ارسال نکرده است. بحکم عقل ارسال این عدد از پیامبران نشانه ی انکار ناپذیری است که خداوند بشر را برای انتخاب طرز دین داری و مذهب داری هرگز آزاد نگذاشته است که هر روز با افزوده های تخیلات ذهن ناتوان خود دین و مذاهب دینی را با من در آوردیهای خویش فربه تر و بغرنج و غیر قابل درک و گمراه کننده سازد و و با این ذهن ناتوان که به حقایق کامل جهان دست رسی ندارد دین ساده و حقیقت گرای خداوند را به دین بغرنج حقیقت گریز خویش تبدیل کند.