اروس، غریزه زندگی و تاناتوس، غریزه مرگ در لحظه مکانیسم ماشه/ کدام نیرو می‌چربد و سرنوشت جامعه چه خواهد شد؟

تمدن همواره صحنۀ جدال دو نیروی بنیادین بوده است: اروس، غریزۀ زندگی، عشق و آفرینش و تاناتوس، غریزۀ مرگ، ویرانی و خاموشی.

اروس، غریزه زندگی و تاناتوس، غریزه مرگ در لحظه مکانیسم ماشه/ کدام نیرو می‌چربد و سرنوشت جامعه چه خواهد شد؟

فروید این دو را دو قطب متضاد روان انسانی می‌دید و مارکوزه در «عشق و تمدن» نشان داد چگونه تمدن مدرن با سرکوب بیش از حد اروس، میدان را برای تاناتوس آماده می‌کند. 

   وقتی در ایران از «مکانیسم ماشه» سخن می‌گوییم، استعاره‌ای سیاسی و اجتماعی است از لحظه‌ای که این دو نیرو بی‌پرده در برابر هم قرار می‌گیرند: جایی که یا زندگی رنگ می‌بارد یا مرگ سایه می‌افکند.

لحظۀ ماشه؛ انفجار تاناتوس

 فعال شدن مکانیسم ماشه، چه در معنای بین‌المللی و چه در تجربۀ روزمرۀ مردم، یعنی ورود به وضعیتی بحرانی و انسدادی. این لحظه، لحظه‌ی بروز تاناتوس است:

سختی‌ها قدرت می‌گیرند،

فاصله‌ها میان انسان‌ها بیشتر می‌شود،

آرزوها رنگ می‌بازند و زندگی در حصار ترس و اضطراب قرار می‌گیرد.

  تاناتوس در چنین شرایطی نه فقط در سطح سیاست که در زندگی روزمره هم رخ می‌نماید؛ در ناامیدی جوانان، در گسست روابط اجتماعی، در فروریختن اعتماد و در فرسودگی روانی. جامعه در قبضۀ نیرویی قرار می‌گیرد که میل به خاموشی و انجماد دارد.

مقاومت اروس؛ باریدن رنگ در دل تاریکی

اما درست در لحظه‌ای که تاناتوس قدرت می‌گیرد، اروس نیز بیدار می‌شود. اروس همان گرما و جست‌وجوی زندگی است؛ نیرویی که در برابر مرگ قد می‌کشد. وقتی مکانیسم ماشه فشار مضاعف می‌آورد، مردم به دنبال روزنه‌های کوچک زندگی می‌گردند:

موسیقی‌های پنهانی،

شعرهایی که در گوش زمزمه می‌شوند،

عشق‌هایی که در برابر سرما زاده می‌شوند

 و خلاقیت‌های فرهنگی که از دل محرومیت جوانه می‌زنند.

  اینجا اروس رنگ می‌بارد، هرچند در مقیاسی کوچک و شکننده. درست همان‌جا که تاناتوس می‌خواهد خاموشی مطلق را حاکم کند، اروس با جرقه‌های عشق و آفرینش مقاومت می‌کند.

دو نیرو در برابر هم

  لحظۀ مکانیسم ماشه را باید میدان جنگی میان این دو نیرو دانست: تاناتوس می‌خواهد جامعه را به انجماد بکشاند، فاصله‌ها را بیشتر کند و امیدها را خاموش سازد. اروس می‌خواهد همان فاصله‌ها را با عشق پر کند، از میان سختی‌ها زندگی را بجوشاند و رنگ را بر دیوارهای خاکستری بپاشد.

   این جدال یک‌طرفه نیست. هرچه فشار تاناتوس بیشتر می‌شود، مقاومت اروس نیز شدیدتر می‌گردد. زندگی در برابر مرگ صف می‌کشد و جامعه به میدان دوگانه‌ای بدل می‌شود: گرما در برابر سرما، عشق در برابر نفرت، خلاقیت در برابر انجماد.

سرنوشت جامعه؛ کدام نیرو می‌چربد؟

    مارکوزه باور داشت که اگر تمدن بتواند سرکوب اضافی را کاهش دهد، اروس مجال شکوفایی خواهد یافت و جامعه به سوی رهایی حرکت می‌کند. اما اگر تاناتوس دست بالا را پیدا کند، جامعه به انسداد، خشونت و فروپاشی کشیده خواهد شد.

   ایران امروز نیز در چنین بزنگاهی ایستاده است. هر بحران تازه، هر فشار اقتصادی یا سیاسی، می‌تواند تاناتوس را تقویت کند. اما در همان حال، همان بحران می‌تواند اروس را نیز به جوش آورد: در هم‌بستگی‌های کوچک، در خلاقیت‌های هنری و در تلاش‌های روزمره برای زنده ماندن.

انتخابی میان مرگ و زندگی

  مکانیسم ماشه، چه به‌عنوان ابزار فشار خارجی و چه به‌عنوان نماد انسداد داخلی، لحظه‌ای است که اروس و تاناتوس رو در روی هم می‌ایستند. آیندۀ جامعه بسته به آن است که کدام نیرو پرورش یابد:

  اگر تاناتوس چیره شود ، فاصله‌ها بیشتر و آرزوها خاموش‌تر خواهند شد. اگر اروس مجال یابد، حتی در دل تاریکی، زندگی رنگ خواهد بارید و گرما بر سرما غلبه خواهد کرد.

  این همان انتخابی است که هر جامعه در لحظه‌های بحرانی با آن روبه‌روست؛ تسلیم مرگ شدن یا پافشاری بر زندگی.

منبع: عصر ایران
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید