محور حیاتی: امنیت سخت | ایران در مسیر معماری امنیتی منطقهای جدید | لاریجانی در ریاض دنبال چه بود؟!
کمتر از دو سال از توافق تهران و ریاض برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک گذشته است، اما حضور علی لاریجانی در پایتخت عربستان سعودی نشان میدهد که این آشتی فراتر از بازگشایی سفارتخانههاست.

به گزارش خبر فوری به نقل از وانا، سفر خارجی سوم او به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران (پس از بیروت و بغداد) پیامی را حمل میکند مبنی بر ساخت یک معماری امنیتی منطقهای چندلایه، که تهران به دنبال شکلدهی به آن از طریق ترکیبی از سیاست، اقتصاد و همکاری دفاعی است.
مسیری گامبهگام: از لبنان به عراق، و حالا عربستان
نقشه سفرهای لاریجانی الگویی واضح را آشکار میکند. در بیروت، او با محور مقاومت درگیر شد و بر استقلال تصمیمگیری لبنان تأکید کرد. در بغداد، توافق امنیتی با عراق را برای مدیریت مرزها و تهدیدهای مشترک امضا کرد. و حالا در ریاض، با بازیگری ملاقات میکند که برای سالها در پروندههای یمن، سوریه و لبنان در مقابل ایران ایستاده بود.
این توالی نشان میدهد که تهران مصمم است هم متحدان سنتی خود را تحکیم کند و هم رقبا را به میز مذاکره بکشاند. اگر بیروت و بغداد ستونهای اولیه چارچوب امنیتی جدید بودند، ریاض سقفی است که بدون آن ساختار ناقص باقی میماند.
چرا حالا؟
پاسخ در دو سطح نهفته است:
امنیت منطقهای: پس از آشفتگیهای اخیر منطقهای و تجاوزات اسرائیلی — به ویژه حمله اخیر آن به قطر — خطر یک بحران گستردهتر خلیج فارس جدیتر از همیشه است. در حالی که ایران و عربستان سعودی سالها در عرصههای مختلف رو در روی هم ایستادهاند، هر دو درک میکنند که بیثباتی بیشتر تهدیدی مشترک است.
اقتصاد جهانی: بازارهای انرژی، که از قبل تحت فشار جنگ اوکراین و حملات مکرر به زیرساختهای نفتی خلیج فارس قرار دارند، بیش از همیشه به هماهنگی بین دو تولیدکننده بزرگ نفت منطقه نیاز دارند. گفتگوی بین تهران و ریاض نه تنها سیاسی است، بلکه تأثیرات مستقیمی بر پویاییهای انرژی جهانی دارد.
محور حیاتی: امنیت سخت
ویژگی کلیدی این سفر، دیدار لاریجانی با وزیر دفاع عربستان سعودی، خالد بن سلمان (برادر بنسلمان و بازیگر مرکزی در ساختار قدرت پادشاهی) است. خالد پیشتر پیامی ویژه از پادشاه سعودی به تهران رسانده بود. گفتگوها در سطح دفاعی ـ امنیتی نشان میدهد که تهران و ریاض آمادهاند فراتر از «امنیت نرم» (دیپلماسی و اقتصاد) به حوزه «امنیت سخت» (نظامی و دفاعی) گام بردارند.
با توجه به تماسهای مداوم مقامات ایرانی با چهرههای ارشد سعودی در سال گذشته، همکاری نظامی بین دو کشور بیش از همیشه جدی پیگیری میشود. خالد بن سلمان، قبلاً موضوع تحلیلهای گستردهای در طول و پس از سفرهایش به تهران بود. دیدار اخیر او با رئیس امنیت ملی ایران حالا به افقهای جدیدی برای همکاری امنیتی و دفاعی اشاره دارد.
طبق برخی گزارشها، ایران پیشنهاد ایجاد اتاق عملیات مشترک علیه فعالیتهای اسرائیلی را داده است، برنامهای که جاهطلبانه اما ناممکن نیست، که بر پایه دشمن مشترک بنا شده است.
پس از دیدار با لاریجانی، خالد بن سلمان در ایکس نوشت: «در دیدارم با علی لاریجانی، روابط سعودی-ایرانی را بررسی کردیم و مسائل مورد علاقه مشترک و تلاشها برای دستیابی به امنیت و ثبات را بحث کردیم.»
تا امروز، دو فرض ثابت بر دکترینهای سیاست خارجی منطقهای حاکم بود: «ایران تهدید منطقهای است» و «اسرائیل فقط تهدیدی برای ایران است.» هر دو فرض در ماههای اخیر جابهجا شدهاند.
موانع و تناقضات
علیرغم چشمانداز مثبت، چندین مانع عمده باقی مانده است؛ واشنگتن: عربستان سعودی هنوز متحد استراتژیک ایالات متحده است. هر تعمیقی در روابط تهران-ریاض حساسیتهایی در واشنگتن برمیانگیزد، و حفظ چنین توافقهایی نیازمند تعادل ظریفی است.
تلآویو: اسرائیل آشکارا با نزدیکی تهران و ریاض مخالف است و از طریق لابیهای امنیتی خلیج فارس برای مسدود کردن مسیر تلاش میکند. با این حال، پارادوکس واضح است: خشونت اسرائیل در غزه خود ریاض را به دوری از تلآویو و بازنگری در محاسباتش سوق میدهد.
به سوی معماری امنیتی منطقهای جدید
این سفر پیامی واحد و فراگیر ارسال میکند: ایران دیگر نمیخواهد صرفاً با «زبان زور» تعریف شود. استراتژی جدید به دنبال ترکیب دیپلماسی، اقتصاد و همکاری نظامی برای ساخت امنیتی پایدار و بومی برای منطقه است. اگر موفق شود، خاورمیانه میتواند وارد عصری شود که مدیریت تفاوتها جایگزین جنگهای فرسایشی بیپایان گردد.
اما ریاض آزمون حیاتی خواهد بود. نتیجه این توقف تعیین میکند که آیا طرح ایران برای معماری امنیتی منطقهای جدید به واقعیت تبدیل میشود یا به عنوان پیشنویسی ناتمام باقی میماند.
مقامات داخلی گام به گام بدنبال میانجی و یارگیری برای خود میگردند ولی متاسفانه از چنین جایگاه و حمایتی در منطقه و کشورهای دیگر برخوردار نیستیم که نتیجه چند دهه سیاستهای غلط و اشتباه محاسباتی تئوریسینهای داخلیست که البته بدون آنکه دست بدامان کشورهای دیگر گردیم میتوان با بازنگری و اصلاحات اساسی در رفتار و سیاست خارجی خود با هزینه کمتری از سنگینی سایه بحران کنونی کاست
درست است که ایران در منطقه تا حدی تضعیف شده است اما وضعیت جدید ممکن است ایران را در موقعیت بهتری قرار دهد . بعد از سقوط صدام سیاست کلی کشور دچار یک بیقراری شدید شد یعنی همه حوزه اقتصاد ، سیاست داخلی و خارجی ، اجتماعی و حتی تعریف از دین تحت تاثیر این گذاره قرار گرفت که وقت زیادی نداریم باید به سرعت مسیری زمینی از مرز غربی ایران تا خود غزه احداث شود . این گزاره همه حواس ایران را بخود معطوف کرده بود و باعث میشد هیچ چیز سر جای خود قرار نگیرد اما اکنون تحولات اخیر، ایران را وارد یک زندگی جدید خواهد کرد که اطراف خود را بهتر نگاه کند و هر چیزی خودش باشد ، اقتصاد اقتصاد باشد ، سیاست سیاست و . . . .
به عرب جماعت هیچ وقت هیچ وقت نمی شود اعتماد کرد می دونم چاره ای نداریم ولی خب