شمخانی: می دانم چرا من را زدند اما نمی توانم بگویم/ مذاکره برای توافق نبود برای فریب بود/ ویدئو
علی شمخانی گفت: صهیونیست‌ها می‌دانند چرا من را زدند و من هم می‌دانم. دلیلش را نمی‌توانم بگویم ولی پدرشان را درآورده‌ام.
علی شمخانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در حملۀ صهیونیست‌ها بیشتر آسیب داخلی دیدم. قفسۀ سینه‌ام شکسته است. نماز صبحم را زیر آوار خواندم. من اول فکرکردم زلزله آمده. وقتی صدای ماشین شنیدم گفتم پس زلزله نیست.
من یک لحظه هم از حملۀ صهیونیست‌ها نترسیدم. به دروغ گفتند پاهایم قطع شده. اصلا قطع شده باشد، پا را می‌خواهم چه کار. صهیونیست‌ها می‌دانند چرا من را زدند و من هم می‌دانم. دلیلش را نمی‌توانم بگویم ولی پدرشان را درآورده‌ام.
مذاکره برای توافق نبود برای فریب بود
می دانستیم مذاکره برای این بود که بتوانند شرایط داخلی کشور را آماده تحریک به منظور اعتراض کنند.
همدلی عجیبی دیدیم همدلی ناشی از شناخت اهمیت ایران و شناخت میزان خواص امریکا و اسرائیل.
من از شدت خشم رسانه های بیگانه می‌فهمیدم که خوب داریم میزنیم.
مجری: از حضور در اماکن عمومی نمیترسید؟
شمخانی: بعد از راهپیمایی رفتم کافی‌شاپ!
شمخانی: ایرانیان باز هم ثابت کردند وطن دوستند و حاکمیت را قبول دارند
عجب!!!!!!!!!!!!!!!!
قفسه سینه اش شکسته؟؟؟؟!!!!!!صورتش‌ی خط برنداشته
خب گقت دیگه ،،خودش داره میگه از همه چی خبر داشتم
حتما جای امن بوده
منظورشون طرح های قبلی صهیونیستهاست که هم آنها مطلع بودند هم خودش مطلع بوده است .نه اینکه در فلان ساعت عملیاتی صورت گرفته واو باخبر بوده خودش میگه من تصور کردم زلزله بوده اما با سروصدای ماشین پی بردم ترور درکار بوده است . درهرحال برای شهدا علو درجات برای بازماندگان شفای عاجل و شکست برای دشمنان تنها آرزوی ماست .
عجب!!!!!!!!!!!!
حتما خواهی گفت،چون رابطه ایران و عربستان را درست کردی..البته این اشتباه است،تو یک نامه رسان بیش نبودی،کار فقط کار چین و روسیه بود
چه آدم باحالیه 😘
تکلیف ریز پرنده ها را روشن کنید چیزیکه ما را رنج میدهد .هیچ سلاحی ما را رنج نمیدهد حتی هسته ایی علیه ما اما ریز پزنده ها باید مبادی آن ومقاصد آن باید روشن شود عناصری را که بکار گرفته شده اند معرفی وتا تنور داع است مجازات شدیدی را برآنان استوار و بدار مجارات بسپارید .رافت اسلامی نباید باشد چون کودکان وزنان وغیرنظامیان هدف گرفته شده اند انتظار مردم اینست که تنبیه شوند .
پدرشان را درآوردی!🤣😅😂
میگن سه نفر یک زن و شوهر جوان را در بیابان خفت می کنند و یک خط دور مرد می کشند و به او می گویند اگر پایت را تا زمانی که کار ما به اتمام می رسد از این خط بیرون بگذاری تو را خواهیم کشت.خلاصه جلوی چشمش به زنش تجاوز می کنند و می روند.بعد از رفتن اونها زنش به شوهرش میگه خیلی بی غیرتی.چرا کاری نکردی و گذاشتی به من تجاوز کنند؟
شوهرش میگه پدرشون را درآوردم.
زنش میپرسه چطور؟
میگه اونها تهدید کردند که پایم را از اون خط بیرون نگذارم.وقتی داشتند به تو تجاوز می کردند یواشکی یک پایم را از خط بیرون گذاشتم.
من هم میدونم شما را چرا زدند . اما نمی تونم بگم. حتی میدونم چرا محسن رضایی را نزدند. اما باز هم نمی تونم بگم. مگه طرح معما سخته؟
ظاهرا قرار نبود این آقا شهید بشه .