تیم ملی مدیر نداشت
تیم ملی در میدان مدیر نداشت. البته کاپیتان داشت و این کاپیتان کسی نبود جز احسان حاجصفی. برخی از دقایق بازی با اعتراضهای سردار آزمون گذشت که بهزعم کارشناسان داور ازبک میتوانست او را اخراج کند.
تیم ملی در مسابقهای به بحرین باخت که برای کسب یک امتیاز و حتی برد موقعیتسازی کرد، اما نتوانست از موقعیتها بهره ببرد و در نهایت بازی را باخت تا رنگ انتقاد را هم به خود ببیند، اما بیتعارف نمایش تیم ملی در این بازی به دل ننشست. تیم ملی به خوبی بازی با کامبوج و هنگکنگ و بازیهای دوستانه بازی نکرد! حتی در این بازی از نظر ایجاد موقعیت به نسبت بازیهای گذشته ضعیفتر بودیم. علت شکست تیم ملی در این بازی چه بود؟
تیم ملی شبیهسازی نکرد!
تیم ملی برای بازی در شرایط آب و هوایی منامه شبیهسازی نکرد. پیشبینی میشد تیم ملی بلافاصله بعد از بازی با کامبوج راهی شهر منامه شود و با چند جلسه تمرین در شرایط آب و هوایی این شهر برای بازی آماده شود. یا اینکه در یکی از شهرهای شرجی کشور تمرین کند. مثل بندرعباس، کیش و یا بوشهر. به خوبی دیدیم تیم ملی در این بازی از نظر بدنی کم آورد و به اندازه بازیهای گذشته ندوید. به واقع شرایط آب و هوایی منامه یار دوازدهم بحرین بود و بر علیه ایران. بحرین از این امتیاز میزبانی به خوبی استفاده کرد.
بازی با چهار مهاجم! بحرین، کامبوج نبود
تیم ملی سرمست از پیروزی در برابر کامبوج به بحرین رفت و گویی ویلموتس تصور میکرد با هر ترکیبی و هر ایدهای برنده از میدان خارج خواهد شد. آیا ترجیح سیدمجید حسینی به مرتضی پورعلیگنجی کار درستی بود؟ قطعاً نه. بهتر بود مارک ویلموتس برای بازی دادن به سیدمجید حسینی دستکم محمدحسین کنعانیزادگان را روی نیمکت میبرد. کما اینکه مجید حسینی به دلیل بیتجربگی در این بازی پا انداخت و به تیم حریف پنالتی داد.
محمد محبی با همه شایستگی اش برای این بازی پرفشار و حساس بازیکن مناسبی نبود بهخصوص که در ابتدای راه است و بازی در چنین فضایی را پیش از این تجربه نکرده بود. بازی با چهار مهاجم کلاسیک برابر بحرین؛ مهدی طارمی، سردار آزمون، کریم انصاریفرد و محمد محبی! مگر بحرین، کامبوج است؟ ترکیب تیم ملی میشد بهتر چیده شود!
تیم ملی عصبانی؛ مدیر چه کسی بود؟
تیم ملی در میدان مدیر نداشت. البته کاپیتان داشت و این کاپیتان کسی نبود جز احسان حاجصفی. برخی از دقایق بازی با اعتراضهای سردار آزمون گذشت که بهزعم کارشناسان داور ازبک میتوانست او را اخراج کند و اگر این کار را انجام نداد بهخاطر صبوری بیش از اندازه اش بود. احسان باید سردار را آرام کرد، اما حاجصفی خود آتش بیار معرکه بود. تیم ملی در چنین بازیهای حساسی در میانه میدان یک مدیر میخواهد که حاشیهها را جمع کند و به تیم روحیه بدهد.
ابتدای بازی بهخاطر توهین تماشاگران بحرین به سرود ملی کشور تصور میشد ملیپوشان تحریک و عصبانی شوند و چنین بازیای از خود به نمایش بگذارند که همه انگشت به دهان بمانند، اما توان به زبان آمد به جای اینکه در قالب بازی خود را نشان دهد. تیم عصبانی هیچ وقت نتوانسته خوب بازی کند و ایران چنین خصوصیتی در بازی با بحرین داشت.
درس بزرگ برای ویلموتس و ملیپوشان
باخت به تیمهای عربی را مدتها بود که از یاد برده بودیم. با این حال این باخت یک درس بزرگ برای ویلموتس و ملیپوشان بود؛ اینکه هیچ نتیجه غرورانگیزی باعث پیروزی در بازی بعدی نخواهد شد و از همه مهمتر نباید هیچ تیمی را دستکم گرفت. مارک ویلموتس پیش از این گفته بود کاری میکنم که همه عاشق تیم ملی شوند، اما هیچکس عاشق بازی با بحرین نمیشود چراکه در این بازی تیم ملی خوب نبود و در نهایت بازی را باخت. فوتبال تهاجمی مورد علاقه است، اما نباید بهانهای شود که در فاز دفاعی ضعیف شویم و به تیمی، چون بحرین چند موقعیت خوب بدهیم. مردم عاشق تیمی میشوند که به بهانه ۱۴ گلی که به تیم کامبوج زد مغرور نشود و در بازی بعدی به بحرین نبازد. فراز و نشیب به هیچ تیمی شخصیت نمیدهد. با همه این تعاریف میشود آینده را روشن دید، چون فرصت برای رفع مشکلات وجود دارد.
منبع: خبرورزشی
2034