محسن هاشمی در بیمارستان بستری شد/ محسن هاشمی: خبر تصادف من صحت ندارد
رئیس شورای اسلامی شهر تهران در اثر سانحه ای راهی بیمارستان شد.
دست محسن هاشمی در اثر این سانحه دچار شکستگی شد و قرار است صبح فردا تحت عمل جراحی قرار میگیرد.
محسن هاشمی: خبر تصادف من صحت ندارد
هنگام تمرین دوچرخه سواری زمین خوردم و بازویم شکست. قرار بود هفته آینده با شهردار تهران از دوچرخه استفاده کنیم ولی از آنجایی که قبلا دوچرخه برقی سوار نشده بودم، حین تمرین در پارکینک منزل زمین خوردم.
منبع: برنا
70
هر جایی دوچرخه سواری میکنی بکن اما دوروبر استخر دوچرخه سواری نکن
منزل یعنی کاختان کجاست آدرس بفرمائید بیاییم ملاقات
مرد نونت نبود!! آبت نبود!!نامه نوشتن به رهبرت برای چی بود؟ تو نمیدونی که مسیر انتخابات فعلی یک مسیر از پیش تعیین شده است وهرکس دراین مسیر با نامه نوشتن ویا تریبون بدست گرفتن سبب تشنج انتخاباتی شود کارش به کرام الکاتبین است . بالاخره شانست بدنیا بوده والا اشباح سیا ه فرستاده بودنت پیش بابات به فائزه خانم هم بگو حواص خودت را جمع کن !!!!!
آخش
بازخوبه زنده موندی.
کلا خانوادگی اهل ورزشهای خاصی مثل دوچرخه برقی، جت اسکی سواری در سد لتیان وشنا در... هستند
همون دستی که باهاش نامه رو نوشته بود رو قلم کردن،که حساب کار دستشون بیاد،که تو که گنده اینایی،اینه وای به حال فایزه و یاسر و...
دن کیشوت جان مسخره ! لابد یه دوچرخه برقی هم مخ ترا قطع کرده که مرتب چرت و دری وری میگی!
ان شاءالله به ياري خدا نشانه هايي از فنا شدن خانداني به گوش مي رسد كه از نظام اسلامي به همه چيز رسيدند و باز هم خيانت كردند خيانت به همه ي اركان نظام از رهبري تا مردم و حتي شهيدانمان خدايا منافقين را نابود بگردان
هموطن گرامی:همیشه دعای خیر داشته باش، حالا منظورم شما نیست ولی این جمله را به خاطر داشته باش که می گویند نفرین بر دهانی که بی موقع بازشود.
منزل ما که جای تشت گذاشتن نداره وای بحال دوچرخه سواری؛ شنا ...
چون تمرین برای کار نمایشی و سیاسی بوده خدا هم گذاشت تو کاسه ات.......
اگر دوچرخه برقی ، پس ورزشش کجاست .
در زمان جنگ مردم در جبهه وجنگ مشغول بودند .اینها هم آموزش شنا و ورزش استخر دریاچه لتیان خدا رحم کند .راه زنان قدرت را از این ملت دور کند
برای همه ارزوی سلامتی دارم از خدا
به دلیل اینکه درحین ماموریت دچارشکسته گی بازشده اند به درجه جانبازی نائل شدی دفعه دیگه بپاتو استخر غرق نشی
اول صبح هوس یه شعر به سرم زد که برای محسن آقا بخونم: ای آنکه نامه نویسی شده کارت دوچرخه برفی در انتظارت
احتمالا کار فائزه بوده
خانه ما به اندازه یه لانه مرغه از خوشحالی مثل اینکه کاخ کرملین داداریم درحالی که این بابا وخانواده اش کاخ چند هزار متری دارن وتوش دوچرخخ سواری می کنن واز ش راضی نیست .حالت ببین ما چقدر ایکس لارج الکی هستیم؟عدالت کجاست
بعضی وقتها تصادف هم اجتناب ناپذیر است مراقب باشید مملکت به امثال شما نیاز دارد
سلام محسن جان چند روزی برو استخر شنا انشالله خوب می شه
چقدر این اطاق بیمارستان مرا یاد بیمارستان کروناییها در بندر عباس میاندازد که مردم در آن گرمای طاقت فرسابرای خنک کردن بیمار زیر دستگاه اکسیژن پنکه به همراه دارند.