نامه شکنجه‌گر ساواک خطاب به آیت‌الله طالقانی

در بازداشتگاه اوین همان‌طور که احتمالا تاکنون بایستی روشن شده باشد هیچ‌گونه مخفی‌گاه، سیاه‌چال، سلول ببر یا هر رنگ دیگری وجود ندارد... همین‌قدر می‌گویم که جست‌وجو در اوین برای پیدا کردن جاهایی که فقط زاییده تخیل مردم و براساس شایعات است کاری است بیهوده.

نامه شکنجه‌گر ساواک خطاب به آیت‌الله طالقانی

به گزارش  پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دراوایل سال ۱۳۵۸ بهمن نادری‌پور معروف به «تهرانی» یکی از بازجویان مشهور ساواک که نامش با شکنجه گره خرده بود توسط نیروهای انقلابی دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. دادگاه او در اواخر خرداد همان سال آغاز و درنهایت به خاطر فعالیت‌هایش در ساواک ازجمله شکنجه، صدور حکم قتل و مشارکت در چندین فقره قتل مبارزان انقلابی، محارب با خدا و خلق خدا و نیز مفسد فی‌الارض شناخته و به اعدام محکوم شد. تهرانی نهایتا روز سوم تیرماه ۱۳۵۸ همراه با یکی دیگر از بازجویان ساواک مشهور به «آرش» تیرباران شدند.

در طول مدتی که «تهرانی» در زندان به سر می‌برد اما با همه جرم‌هایی که به طور فاحش جایی برای انکارشان وجود نداشت، از تلاش برای رهایی خود دست نکشید. او حدود یک هفته پیش از شروع محاکمه‌اش نامه‌ای خطاب به آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله حسن لاهوتی اشکوری نوشت.

تهرانی در بخش نخست نامه خود ادعا کرد که ساواک و ارتش به خاطر اسلامی بودن ذات انقلاب عملا هیچ اقدامی در جهت خنثی‌سازی آن انجام ندادهند. در ادامه نیز مدعی شد که کارویژه‌اش در ساواک از بدو استخدام مبارزه با کمونیسم بوده و اصلا در ابتدا در همین بخش کار می‌کرده و بعدا هم باز برای پیگیری همین هدف به کمیته منتقل شده است!

این بازجوی ساواک که روزگاری حتی بردن نامش لرزه بر اندام مبارزان انقلاب می‌انداخت، سپس درباره فعالیت‌ گروه‌های مارکسیستی اعلام خطر کرد و اعلام فهرستی از آنان، حتی راه‌هایی را برای مقابله پیشنهاد داد؛ از جمله تبلیغات و تشکیل واحد اطلاعاتی پنهانی.

او در آخر ضمن تاکید بر این‌که هیچ‌گونه سیاه‌چال و مخفی‌گاهی در زندان اوین وجود ندارد، این‌ها را زاییده ذهن مردم دانست و باز در مورد امکان وجود نفوذی‌های کمونیست در سپاه اعلام خطر کرد.

در ادامه مشروح این نامه را که روز هفدهم خرداد ۱۳۵۸ در روزنامه بامداد منتشر شد، می‌خوانیم:

بسمه تعالی

حضرت آیت‌الله حاج سید محمود علایی طالقانی

حضرت حجت‌الاسلام آقای حسن لاهوتی اشکوری

از ‌آن‌جایی که می‌دانم در شرایط کنونی وقت حضرات کم و گران‌بهاست لذا بدون هیچ‌گونه حاشیه‌پردازی به اصل مطلب می‌پردازم:

۱- علت پیروزی جنبش اسلامی: حقیقت این است که راز پیروزی انقلاب، اسلامی بودن آن بود که به هر حال با توجه به اعتقادات مذهبی و ایمان درونی ما ایرانی‌ها، همان‌طور که افسران و سربازان ارتش را در مقابله با نیروهای انقلابی اسلامی که سلاح اکثریت‌شان مشت‌های گره‌کرده و الله اکبر بود، دچار تردید کرد. کارمندان ساواک را هم با وجود آن‌که اطلاعات وسیعی از فعالیت‌های گروه‌های مختلف داشتند، تسلیم ساخت. به طوری که عملا هیچ‌گونه اقدامی در جهت خنثی‌سازی این انقلاب انجام ندادند و به عنوان یک مسلمان که هنگام تولد کلام آسمانی «اشهدوا ان لا اله...» در گوشش خوانده شده بود، نتوانستند جواب الله اکبر را با چیز دیگری بدهند و جز منتظر ماندن کار دیگری نکردند.

عدم مقاومت پادگان‌ها و اشغال ساختمان‌های ساواک که تقریبا بدون درگیری انجام شد همگی ناشی از قبول انقلاب و رای به حقانیت آن بوده است.

۲- بررسی تضادهای گروه‌های کمونیست با جنبش اسلامی: نظر به این‌که من طی مدت خدمت در ساواک در قسمت مبارزه با کمونیسم بوده و بعدها به کمیته منتقل و تقریبا همین هدف را دنبال نموده‌ام همیشه از خطر نفوذ و اشاعه کمونیسم در صفوف مجاهدین اسلامی و سایر گروه‌ها در هراس بوده‌ام، زیرا عملا هر نوع فعالیت کمونیستی را با تکیه بر اعتقادات مذهبی مردم می‌شد با انجام تبلیغات سرکوب کرد.

مطلب زیاد است، اما به عنوان یک ایرانی مسلمان که از ابتدای استخدام در ساواک (۱۲ سال) در اهداف مبارزه با کمونیسم کار کرده و از نزدیک وضعیت گروه‌ها و دستجات مختلف مارکسیستی را تا حدودی می‌دانم، اعلام خطر می‌کنم که دولت موقت انقلاب اسلامی و به طور کلی مسئولین امر باید هرچه زودتر برای مقابله با این گروه‌ها و دستجات دیگری من‌جمله، حزب توده (تمام اعضای کمیته مرکزی این حزب که در آلمان شرقی – لایپزیک هستند جیره‌خوار شوروی بوده و متاسفانه عده زیادی در ایران نیز عضو و هواخواه دارد.) سازمان انقلابی حزب توده (طرفدار چین و معتقد به جنگ‌های چریکی در روستاها که گروه دیگری به نام کادرها از آن منشعب شده است)، سازمان مارکسیستی – لنینیستی طوفان (طرفدار مبارزه مسلحانه و طرفدار چین)، سازمان نوید (وابسته به حزب توده). گروه منشعب از سازمان چریک‌های فدایی خلق، سازمان اتحاد برای ایجاد حزب طبق کارگر (این سازمان تعدادی از اعضای سازمان منافقین «مجاهدینی که کمونیست شدند» را در داخل خود جای داده است)، گروه ۱۹ بهمن، گروه ستاره سرخ، گروه شفق سرخ، حزب کمونیست ایران، اتحادیه کمونیست‌های ایران، هسته مقاومت، آرمان خلق، رزمندگان خلق و ده‌ها گروه بدون نام دیگر وجود دارند که هریک از این گروه‌ها به نوبه خود مشغول تبلیغ و تحریک هستند.

اگر بخواهم از سایر گروه‌ها و دستجات و یا سایر سازمان‌های پوششی کمونیست‌ها بنویسم، به قول معروف مثنوی هفتاد من کاغذ شود. اما فقط یک سوال باقی می‌ماند که با توجه به وضعیت گروه‌ها، رهبری انقلاب چطور باید با آن‌ها رفتار نماید و به طور کلی چه باید کرد.

پیشنهادات و نظریان

گروه‌های کمونیست و طرفداران این ایدئولوژی را که با محدودیت آزادی، درگیری‌های خیابانی، برهم زدن جلسات و یا حتی فشار نمی‌توان از بین برد؛ زیرا در صورت ادامه فشار، این گروه‌ها مخفی شده و مبارزه آن‌ها مشکل‌تر خواهد شد. با کمونیسم می‌توان به صورت‌های اطلاعاتی، تبلیغاتی و برطرف کردن نارسایی‌های اجتماعی مبارزه کرد و به طور کلی ریشه‌کن کردن فقر، فساد، تبعیض و بیکاری که همگی در اسلام مد نظر است، موجب خواهد شد که هیچ‌گاه کمونیزم به صورت فرشته نجات برای طبقات محروم و مستضعف درنیاید.

اقدمات پنهانی اطلاعاتی: داشتن اخبار و اطلاعات در زمینه‌های گوناگون، به‌ویژه آگاهی از اهداف مخالفین و تصمیمات آتی آن‌ها ازجمله اصول مسلمی است که همواره دولت‌ها و یا مسئولین امر را در تصمیم‌گیری کمک کرده است و به همین علت است که وجود یک واحد اطلاعاتی که وظیفه‌اش فقط جمع‌آوری خبر از نظریات قشرهای مختلف و گروه‌های مخالف من‌جمله کمونیست‌ها باشد، ضروری به نظر می‌رسد. لیکن اگر این موضوع در این شرایط به صورت آشکار و یا اعلام تجدید سازمان ساواک سابق و یا هر چیزی به این نحو باشد، بهانه تبلیغاتی بسیار مناسبی به دست مخالفین و صاحبان ایدئولوژی‌های مختلف بخصوص کمونیست‌ها می‌دهد. به همین مناسبت این «واحد اطلاعاتی» بایستی واقعا به طور کاملا سری تشکیل شود و تحت نظر یکی از معتمدان دولت مشغول فعالیت شود. ضمنا این واحد اطلاعاتی می‌تواند یکی از واحدهای «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» (پاسا) باشد. وظیفه این واحد اطلاعاتی پنهانی می‌تواند شناسایی گروه‌ها و دستجات کمونیست، مراکز تجمع آن‌ها، محل اختفای اسلحه و مهمات و نفوذ در داخل این گروه‌ها در کلیه سطوح باشد که کار بسیار مشکل و حساسی است و احتیاج به افرادی دارد که حداقل به مسائل مارکسیستی آشنای داشته باشند.

اقدامات بعدی این واحد، تهیه گزارش از چگونگی اوضاع واقعی کشور براساس اطلاعات به دست آمده و پیش‌بینی و دادن پیشنهادات مناسب برای تصمیم‌گیری به مقامات مسئول است. البته واحد مذکور براساس نیازمندی‌های دولت مثلا در مورد ضدجاسوسی، اطلاعات مثبت و گسترش‌یافته و یا همچنان به طور محدود فعالیت کند.

حضرت آیت‌الله، من در شرایط فکری، معلوماتی و سنی نیستم که بتوانم برای دولت یا مسئولین امر ارائه طریق نمایم ولی از آن‌جایی که جنابعالی حضرت حجت‌الاسلام لاهوتی را مورد اعتماد امام خمینی و جناب آقای مهندس بازرگان می‌دانم و مطمئن هستم که با تجاربی که در اثر همجواری با کمونیست‌ها در زندان و مبارزه در اجتماع کسب فرموده‌اید و با توجه به موضوع کنونی آن‌ها این خطر را بهتر حس می‌کنید، مطالبی در بالا به سمع حضرات رسید، شامل مقادیری حقایق و مدارک زنده در مورد فعالیت‌های گروه‌های کمونیست و جسارتا حاوی پیشنهاداتی از ناحیه حقیر است که تصمیم‌گیری در مورد مسائل مطروحه موکول به نظر مسئولین امر است.

در خاتمه به استحضار می‌رساند، در بازداشتگاه اوین همان‌طور که احتمالا تاکنون بایستی روشن شده باشد هیچ‌گونه مخفی‌گاه، سیاه‌چال، سلول ببر یا هر رنگ دیگری وجود ندارد. اوین همان است که به دست نیروهای انقلابی افتاده و حداقل شما می‌دانید که گلشاییان (رئیس وقت زندان) می‌تواند همه‌گونه همکاری را بنماید. تعدادی مین هم در قسمت‌های شمال غربی روی تپه‌ها کار گذاشته بودند که آن‌ها هم به وسیله سروان منوچهری خنثی یا منفجر شده است. همین‌قدر می‌گویم که جست‌وجو در اوین برای پیدا کردن جاهایی که فقط زاییده تخیل مردم و براساس شایعات است کاری است بیهوده.

با اعلام خطر مجدد تاکید می‌کنم که حضور حتی یک کمونیست در ارتش اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (پاسا) فاجعه‌ای خواهد بود برای آینده مملکت.

نکته دیگر این‌که فقط به یاد آورید کمونیست‌ها به علت داشتن اکثریت در داخل زندان چه محدودیتی برای زندانیان مسلمان فراهم کرده بودند. و زندان را برای آنان به جهنمی مبدل کردند که سرانجام حضرت آیت‌الله طالقانی مجبور به دادن فتوای معروف خود مبنی بر قطع ارتباط همه‌جانبه با مارکسیست‌ها شدند. اگر آن فتوان هنوز هم معتبر است من هم خود را متعهد به اطاعت و اجرای آن فتوا می‌دانم.

نامه شکنجه‌گر ساواک خطاب به آیت‌الله طالقانی

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • ناشناس

    آخرین تیر یک شیطان بیرحم برای فرار از مرگ.