پیشرفت فناوری حاصل همکاری جهانی است نه موانع آمریکایی
در بهار 1945، یعنی 80 سال پیش، «رایش سوم» به رهبری «آدولف هیتلر» سرانجام فروپاشید و جهان نفسی به آسودگی کشید؛ صفحهای تازه، هرچند زخمی اما پرامید، در تاریخ گشوده شد. پس از سالها جنگ، خونریزی و ویرانی، جنگ جهانی دوم نه با آرامش، بلکه با اشتیاق جهانی برای صلحی پایدار و واقعی پایان یافت. سال 1945 به نقطهای برای آغاز رویای مشترک بشر به سوی آیندهای بهتر تبدیل شد.

در همان زمستان، دور از کانون توجه، یک نقطه عطف دیگر بیسروصدا رقم خورد: تولد نخستین رایانه الکترونیکی جهان. رایانهای به نام ENIAC که در دانشگاه پنسیلوانیا ساخته شد. این دستگاه نه به عنوان دستاوردی در زمان صلح، بلکه بهعنوان فرزند جنگ پا به عرصه گذاشت و برای محاسبه جداول شلیک توپخانه ارتش ایالات متحده طراحی شده بود.
اما تاریخ طنز خاص خود را دارد — چیزی که در آغاز بهعنوان ابزار جنگی متولد شد، تنها در چند دهه به اندازه قوری چای، در خانهها رایج و متداول شد. امروزه رایانه چنان با زندگی مدرن آمیخته است که تصور دنیایی بدون آن، به نیرویی شبیه خیالپردازی نیاز دارد.
هرچند ورود رایانه با غبار جنگ همراه بود، اما همین «غول نیرومند فناوری» وقتی از چراغ بیرون آمد، کاری شگفتانگیز کرد: جهانی پراکنده را به شیوهای به هم پیوند داد که هیچکس پیشبینیاش را نمیکرد. از همان نخستین چشمکهای نور، رایانه حامل ژن پیوند بود، نه جدایی؛ رمزی که، هر قدر هم برخی بکوشند، بازنویسی آن تقریباً ناممکن است.
چند دهه پیش، هیچکس تصور نمیکرد روزی برسد که در جیب هر فرد یک گوشی هوشمند باشد. با این حال، حتی در همان زمان، جهان بیسروصدا بهسوی ارتباطات گستردهتر و مرزهای کمتر در حرکت بود. امروز، میلیاردها دستگاه هوشمند، جهان را به هم پیوند دادهاند و تقریباً همه جنبههای زندگی ما — از آموزش و تجارت گرفته تا علم، فرهنگ، جنگ و حتی برنامههای آخر هفته — را دگرگون کردهاند. اصطلاح «دهکده جهانی» هیچگاه بهاندازه امروز واقعی و ملموس نبوده است؛ چه بخواهیم چه نه، اکنون در جامعهای بههمپیوسته با سرنوشتی مشترک زندگی میکنیم.
اما نباید خودمان را فریب دهیم؛ مسیر صاف، هرگز نقطه قوت بشر نبوده است. اکنون که هوش مصنوعی (AI) سراسر جهان را درمینوردد، بار دیگر بوی باروت ژئوپلیتیکی در هوا پیچیده است. آمریکا، که چین را «رقیب راهبردی اصلی» خود میداند، در تلاش است تا با اعمال محدودیتهای صادراتی و ایجاد گلوگاههای زنجیره تأمین، عرصههایی مانند هوش مصنوعی و تراشههای پیشرفته را به روی چین ببندد؛ چیزی شبیه به «پرده آهنین دیجیتال».
اما اگر تاریخ چیزی به ما آموخته باشد، این است که پیشرفت فناوری — به ویژه نوعی که پس از جنگ جهانی دوم با محوریت رایانهها شکوفا شد — از همکاری جهانی تغذیه میکند. اینترنت و رایانههای شخصی نه تنها قواعد بازی را تغییر دادند، بلکه زمینی را ساختند که همه میتوانند در آن بازی کنند. این اختراعات باید ابزاری برای شکوفایی بشر باشند، نه سلاحی برای ترسیم مرزهای دیجیتال.
باید این واقعیت را پذیرفت که سلطه پایدار در عرصه فناوری توهمی بیش نیست و تلاش برای برقراری «هژمونی فناورانه» بیشتر نشانه استیصال است تا موفقیت. پیشرفت—بهویژه در حوزهای چون هوش مصنوعی—در ذات خود با چنین رویکردی ناسازگار است.
هوش مصنوعی مدتهاست از افسانه «نابغه تنها در آزمایشگاه» عبور کرده است. پیشرفتهای امروز، حاصل تلاش هزاران نفر در سراسر جهاناند که دستاوردهایشان در نشریات علمی در دسترس عموم منتشر میشود و الگوریتمها و ابزارهای اصلی آن روی پلتفرمهای متنباز قرار دارند که هر کسی میتواند به آنها دسترسی داشته باشد. مقالهای که دیروز در بوستون منتشر شده، ممکن است فردا صبح در آزمایشگاهی در پکن در حال بررسی باشد. جامعههای متنباز این اطمینان را ایجاد کردهاند که هیچ شرکت یا قارهای نمیتواند آینده را بهطور انحصاری در اختیار گیرد.
توسعهدهندگان توانمند، پلتفرمهای ابری و تیمهای دورکار باعث شدهاند دانش، مهارت و دادهها با سرعتی بیسابقه جابهجا شوند. هرچه محدودیتها بیشتر شود، انگیزه کسانی که در موقعیت «محاصرهشده» قرار دارند برای نوآوری، رسیدن به دستاوردهای تازه و ایجاد شبکههای مستقل و منعطف نیز بیشتر میشود. بهنوعی، تلاش برای کنار زدن کسی از دنیای فناوری، اغلب به محرکی برای ساختن دنیای مستقل خودش منجر میشود.
تاریخ گواهی روشن بر این واقعیت است: هر بار که آمریکا تلاش کرده دسترسی چین به فناوریهای خاصی مانند فناوری فضایی، مخابرات، نیمهرساناها یا هوش مصنوعی را محدود کند، نتیجه نه توقف چین، بلکه جهشی در نوآوری بومی بوده است — آنچنان سریع که موانع پیشین، امروز رنگباخته و مسنوخ به نظر میرسند.
ساختارهای جهانی شکلگرفته پس از جنگ، هرگز با هدف سلطهجویی یک کشور خاص طراحی نشده بودند. در عصر نوین هوش مصنوعی، هرگونه تلاش برای بازگرداندن رقابتهای جنگسردگونه یا ایجاد انحصار فناورانه، نه تنها رویکردی کهنه و عقبمانده محسوب میشود، بلکه محکوم به شکستی قطعی است.