سقوط نرخ باروری در ایران؛ تعداد متولدان به کمترین میزان از سال ۱۳۵۰ رسید
بر اساس آمارهای ثبت احوال کشور، تعداد ولادتها در سال ۱۴۰۳ به کمترین میزان خود از سال ۱۳۵۰ یعنی حدود ۹۸۰هزار نفر رسیده است. همچنین هفته گذشته معاون وزیر بهداشت اعلام کرد که نرخ باروری در زمان حاضر ۱.۴۸ است.

تعداد متولدان کشور در سال۱۴۰۳ به کمترین میزان خود از سال۱۳۵۰ یعنی کمتر از یکمیلیون نفر رسیده است. این کاهش در حالی رخ داده که نهادهای حاکمیتی پس از تصویب قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» به دنبال افزایش فرزندآوری بودهاند. شکست سیاستهای جمعیتی در سالهای گذشته نشان میدهد که نرخ باروری بیش از آنکه متاثر از مشوقهای مالی و ممنوعیتها در حوزه بهداشت باشد، به روندهای اقتصاد کلان و وضعیت مالی خانوارها وابسته است.
در سالهای گذشته، ریسکهای سیاسی با تشدید تورم، بیکاری و فقر از سویی و تزریق نااطمینانی به خانوارها از سوی دیگر، به موانع اصلی فرزندآوری تبدیل شدهاند. از پنجره جمعیتی کشور نیز که میتوانست فرصتی برای رشد اقتصادی باشد، تاکنون بهره گرفته نشده است. در صورت ادامه وضعیت موجود وعدم تحقق پیشنیازهای رشد اقتصادی فراگیر و پایدار، ناترازی صندوقهای بازنشستگی به زودی، با بسته شدن پنجره جمعیتی، به بحران تبدیل میشود.
بر اساس آمارهای ثبت احوال کشور، تعداد ولادتها در سال ۱۴۰۳ به کمترین میزان خود از سال ۱۳۵۰ یعنی حدود ۹۸۰هزار نفر رسیده است. همچنین هفته گذشته معاون وزیر بهداشت اعلام کرد که نرخ باروری در زمان حاضر ۱.۴۸ است. این رقم به صورت چشمگیری از نرخ باروری جایگزینی یعنی ۲.۱ کمتر بوده و موجب میشود که جمعیت کشور در بلندمدت کاهش یابد و پنجره جمعیتی نیز با سرعت بیشتری بسته شود.
به عبارت دیگر کاهش نرخ باروری موجب افزایش نسبت جمعیت وابسته به فعال (جمعیت ۱۵ تا ۶۴ساله)، رشد هزینههای دولت و خانوار، و فشار مضاعف بر صندوقهای بازنشستگی ورشکسته میشود که میتواند به بحرانی جبرانناپذیر منجر شود. در واکنش به این مساله برخی سیاستگذاران بر تهیه نقشه جامع و حمایتهای دولتی برای ترویج فرزندآوری تاکید دارند، اما کارشناسان ریشه اصلی کاهش باروری در ایران را مشکلات اقتصاد کلان میدانند که مانع اصلی تمایل خانوادهها به فرزندآوری است.
در واقع نااطمینانی سیاسی و اقتصادی در دهههای گذشته، با افزایش تورم، بیکاری و کاهش درآمد خانوارها، تامین هزینههای پرورش فرزند را دشوار کرده است. افزایش فقر و کاهش قدرت اقتصادی خانوارهای ایرانی در حال حاضر خود یکی از مهمترین موانع فرزندآوری خانوارهای نسبتا جوان است. از سوی دیگر نااطمینانی از آینده، فضای تصمیمگیری در مورد آینده اقتصادی و چگونگی پرورش فرزند را در مهی سنگین قرار داده است.
به همین دلیل همزمان با افزایش نااطمینانیهای سیاسی و اقتصادی در کشور، تعداد ولادتها کاهش مییابد. بر همین اساس، دور شدن سایه تحریمها از ایران، از بین بردن نااطمینانیهای موجود و همچنین فراهم کردن زمینه لازم برای رشد اقتصادی فراگیر از جمله اقداماتی است که دولت میتواند برای افزایش نرخ باروری در کشور انجام دهد. چنانچه بیشترین میزان ولادت کشور نیز از ابتدای سال ۱۳۹۰ تا کنون مربوط به سال ۱۳۹۴ یعنی سال امضای برجام است.
شکست سیاستهای فرزندآوری؟
نگاهی به سیاستهای کلی کشور درباره جمعیت نشان میدهد که انتقاد از سیاستهای کنترل جمعیت در کشور از نیمه ابتدایی دهه ۱۳۹۰ آغاز شد و اقدامات مختلفی با هدف افزایش جمعیت کشور اتخاذ شد. پس از تصویب قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در سال ۱۴۰۰ اقدامات دولت برای افزایش فرزندآوری سازمانیافتهتر شد. برای مثال در این سال اقدامات مالی نظیر اعطای وام به ازای تولد هر فرزند، تخفیف مالیاتی ۱۵درصدی بر درآمد به ازای فرزند سوم و بیشتر و تخصیص بودجه ۱۹هزار میلیارد تومانی برای طرح تعادلی جمعیت و خانواده صورت گرفت. همچنین مجموعهای از اقدامات سلبی، از جمله تشدید ممنوعیت سقط جنین، محدودیت در غربالگری و حذف اصطلاحاتی مانند «بارداری پرخطر»، بدون در نظر گرفتن پیامدهای اجتماعی و پزشکی، به اجرا گذاشته شدند.
بر اساس آمارهای منتشرشده از سوی سازمان ثبت احوال کشور، تعداد ولادتها در سال ۱۴۰۳ با کاهش ۷.۳درصدی نسبت به سال ۱۴۰۲به ۹۷۹هزار و ۹۲۸ رسیده است. نکته قابل توجه آن است که از سال ۱۳۵۰ تا کنون این نخستین باری است که تعداد موالید کشور در یک سال به کمترین از یکمیلیون نفر رسیده است.
در روزهای گذشته نیز علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت، اعلام کرد: «نرخ باروری در زمان حاضر ۱.۴۸ است که نرخ پایینی محسوب میشود؛ این در حالی است که نرخ باروری تا سال ۱۴۰۷ باید به ۲.۵ برسد.» به صورت کلی نرخ باروری «جایگزینی» برای جمعیت یک کشور معمولا ۲.۱ است. این عدد به معنای آن است که اگر هر زن به طور میانگین ۲.۱ فرزند داشته باشد، جمعیت یک کشور در بلندمدت کاهش و افزایش پیدا نمیکند و ثابت میماند. بنابراین زمانی که نرخ باروری در یک کشور به صورت پایدار کمتر از ۲.۱ باشد، جمعیت آن کشور بهمرور پیر شده و سپس کاهش مییابد.
تغییر ترکیب هرم جمعیتی
پایین بودن نرخ باروری و محدودیت زمانی ایران برای استفاده از پنجره جمعیتی در کنار هم موجب شده کارشناسان اقتصادی چندان نسبت به بهبود تحولات جمعیتی کشور در آینده خوشبین نباشند. پنجره جمعیتی که از سال ۱۳۸۵ در ایران باز شده، به دورهای گفته میشود که جمعیت در سن کار (۱۵-۶۴سال) نسبت به جمعیت وابسته (زیر ۱۵ و بالای ۶۴ سال) به مدت ۳۰ تا ۴۰ سال به بیشترین حد خود میرسد و فرصت افزایش سرعت رشد اقتصادی را برای یک کشور فراهم میکند.
به عبارت دیگر زمانی که یک کشور در پنجره جمعیتی قرار دارد نسبت افرادی که به صورت بالقوه تولیدکننده هستند به افراد صرفا مصرفکننده و نیازمند حمایت بیشتر است؛ به همین دلیل فشار مصرفی و بار حمایتهای اجتماعی کاهش یافته و سرمایهای که از این طریق آزاد شده فرصتهای زیادی برای سرمایهگذاری و رشد اقتصادی فراهم میکند.
با وجود اهمیت این دوره زمانی، صرف ورود به آن نمیتواند باعث رشد و توسعه اقتصادی در یک کشور شود. یکی از مهمترین چالشهای دوره پنجره جمعیتی ایجاد فرصتها و زمینههای لازم برای افزایش فرصتهای شغلی پایدار است، زیرا اگر بازار کار نتواند ظرفیت لازم برای جذب جمعیت فعال را تامین کند، نرخ بیکاری افزایش یافته و نارضایتی اجتماعی تشدید میشود. از سوی دیگر، کمبود سرمایهگذاری دولت در زیرساختهای آموزشی، بهداشتی و مسکن به فشار بر خدمات عمومی منجر میشود و کیفیت یا دسترسی خانوادهها به این خدمات کاهش مییابد.
بر اساس آخرین گزارش منتشرشده از بازار کار ایران، نرخ مشارکت اقتصادی در زمستان سال ۱۴۰۴معادل ۴۰.۱درصد بوده است که نشان میدهد کمتر از نیمی از جمعیت کشور در اقتصاد کشور نقش فعالی ایفا میکنند. این نرخ در سالهای گذشته روند نزولی داشته و همچنان کمتر از میزان دوران قبل از همهگیری ویروس کروناست.
آخرین آمار رشد اقتصادی پاییز سال ۱۴۰۳ معادل ۱.۶درصد بوده که کمترین میزان رشد اقتصادی در ۴ سال اخیر محسوب میشود. این آمار بهخوبی نشاندهنده آن است که اقتصاد ایران به دلایل مختلفی نهتنها نتوانسته از ظرفیت پنجره جمعیتی برای اقتصاد بهره ببرد، بلکه تحولات به گونهای رقم خورده که نرخ باروری کاهش یافته و همین کاهش میتواند موجب شود تا پنجره جمعیتی سریعتر از زمان موردانتظار بسته شود. پیشبینی میشود که پنجره جمعیتی کشور در سال ۱۴۳۰ بسته شود.
با بسته شدن پنجره جمعیتی، تعداد افراد در سن کار که تولیدکننده اصلی ثروت و درآمد در جامعه هستند، کاهش مییابد، درحالیکه تعداد سالمندان که به حمایت مالی و خدماتی وابستهاند، بهشدت افزایش مییابد. این وضعیت فشار سنگینی بر دوش نیروی کار باقیمانده میگذارد. کارگران باید مالیات بیشتری بپردازند تا هزینههای بازنشستگی و مراقبتهای بهداشتی سالمندان تامین شود.
در نتیجه پول کمتری پسانداز و صرف سرمایهگذاری در اقتصاد میشود. بنابراین بهمرور درآمد افراد کمتر و اقتصاد آن کشور کوچکتر میشود. در ایران حدود ۲۰ سال پیش از بسته شدن پنجره جمعیتی، بسیاری از صندوقهای بازنشستگی مانند صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح و کشوری ورشکسته و به بودجه دولت وابسته شدهاند. بدیهی است که بسته شدن پنجره جمعیتی در ایران میتواند به بحرانی بزرگتر از حد معمول بدل شده و به تنشهای بیننسلی منجر شود.
در صورت آنکه نرخ باروری بر اثر تحولاتی که در حال حاضر قابلپیشبینی نیستند افزایش نیابد، سهم جمعیت وابسته (یعنی افرادی که مصرفکننده بوده و به حمایت جمعیت فعال نیاز دارند)، از ۳۰.۲درصد در سال ۱۴۰۴ به حدود ۴۳درصد در سال ۱۴۰۳خواهد رسید. به همین تناسب جمعیت افراد فعال که تولیدکنندگان بالقوه هستند کاهش خواهد یافت.
گره کور اقتصاد کلان بر جمعیتعدم تاثیر سیاستهای دولت در راستای افزایش جمعیت و همچنینعدم استفاده از ظرفیت پنجره جمعیتی در اقتصاد ایران میتواند گویای آن باشد که صرف تلاش دولت برای افزایش جمعیت به نتیجه نمیرسد و صرف افزایش جمعیت نیز نهتنها به رشد اقتصادی کمک نمیکند بلکه میتواند آسیبزا باشد. در چنین شرایطی میتوان گفت وجود تحریمها و نااطمینانیهای اقتصادی و سیاسی دست به دست هم داده و تورمهای بالا، فقر و بیکاری را برای ایرانیان به ارمغان آورده است.
کاهش قدرت اقتصادی خانوارها و نااطمینانی بالای موجود در جامعه بسیاری از خانوارها را به این نتیجه رسانده که توانایی بچهدار شدن را ندارند و حتی اگر امروز توانایی تامین مخارج پرورش فرزند را داشته باشند، آینده در این زمینه نامعلوم است.
از سوی دیگر نااطمینانیهای بالا در سطح کلان کشور نهتنها فرصتهای استفاده از پنجره جمعیتی را از بین برده است بلکه سرمایههایی را نیز فراری داده است که پیشتر موجب خلق ثروت در اقتصاد بودند. به همین دلیل کارشناسان معتقدند که راهحل افزایش نرخ باروری و گریز از بحران سالمندی جمعیت کشور، نه افزایش تبلیغ و هزینه برای تشویق خانوارها، بلکه از بین بردن ریشه نااطمینانیهای سیاسی و اقتصادی و فراهم کردن زمینههای افزایش قدرت اقتصادی ایرانیان است.
افتخار دولت روحانی همین بس که بعد از بیست سال در
۱۳۹۴ ، رکورد فرزندآوری شکسته شد .
نظر من نیست ، به نمودار نگاه کن
کشتار آبان ۹۸ هم جزو افتخاراتش هست
تازه زیاده با این وضعیت گرونی باید سالی نهایتا 50 هزار نفر بشه.
وقتی مسئله تغییر نام خلیج فارس مطرح می شود برخی رگ غیرتشان باد می کند . فکر می کنید اسم مکان های تاریخی چگونه و در طول چند قرن تغییر می کند ، یکی از راهها ،همین کاهش فرزند آوری است و تحریم و مهاجرت و فقر نسبی نسبت به اقوام مجاور و . . . . . . .
چرا من بایدفرزندی بوجود بیارم که با رفتن به دانشگاه و کسب علم و دانش فردا حقوق بگیر و زیر دست یک آدم بی سواد شود که با پارتی و رانت به ریاست رسیده
من فرزندی نمی آورم تا اون آدم هم ادعای ریاست نداشته باشه خودش مجبور بشه دست از مفت خوری برداره
بیشترین تاثیر عوامل موثر بر کاهش فرزند آوری در سالهای اخیر معطوف به قشر سنتی و حامی حکومت بوده است ، تا ده سال پیش اقشار دارای زاویه با حکومت بخاطر دیدگاه فرهنگی خود کمتر تولید نسل می نمودند اما اکنون محدودیت های اقتصادی ، این رویه را خانه های قشر حامی سیستم نیز وارد نموده
از وقتي که افغانی زیاد شده و هر کدام 5بچه میارن ایران براشون بهشته .ایران و برا ما جهنم کردن مردم به بچه دار شدن فکر نمی کنن مگر اخراج افغانی ها
موضوع فرزند آوری اتفاقا برای افغان ها هست نه ایرانی ها سیاست رژیم ایران تغییر ملت ایران به امت اسلامیه باقی تبلیغات همش چرته
تورم باعث نابودي كشور از همه لحاظ ميشه !!!! جلوش رو بگيريد
کودک گرسنه و بی آینده و بدهکار شرایط امروز همان بهتر که نطفه اش بسته نشه.برید از اونها بپرسید که سیه روزیهای امروز را خوب دیدند.
بلی دارید نسل از بين میبرید آنقدر گرانی کردید میگه دیگه میشه بچه بیاری خودمون از زندگی سیر شدیم بيچاره شدیم خودتان پول دارید بیاید بفرستید اروپا بچه های شما توی مملکت بیصاحب قبول ندارن
فلات ایران در حال برهوت شدن است. حایی برای رندگی وجود نخواهد داشت