محسن مرعشی از شاهنامه و اسطوره هایش، برای "ایران" و "آمل" می خواند

بی گمان

محسن مرعشی از شاهنامه و اسطوره هایش، برای "ایران" و "آمل" می خواند

به گزارش خبر فوری ، سید محسن مرعشی مرزنگو، نوازنده ی تنبور، آهنگساز و خواننده ی موسیقی پاپ-تلفیقی کشور است که پیشتر سه آلبوم حسرت دیدار، خلوت دل و روزهای تردید از او منتشر شده است.
وی در اواخر دهه ی هفتاد به سبب علاقه به تئاتر و سینما; از محضر جمعی از استادان مطرح سینما و تئاتر از جمله: امین تارخ، پری صابری، مهتاب نصیرپور، مسعود کرامتی و آتیلا پسیانی بهره برد و به دلیل علاقه اش در موسیقی، توسط تارخ به زنده یاد بابک بیات معرفی شد و خود را از شاگردان این آهنگساز مطرح کشور می داند.
مرعشی در غالب کارهای خود که در فضایی پاپیولار ساخته شده است، از ساز تخصصی خود -تنبور- استفاده کرده و معتقد است پیش از این، چنین ترکیبی در موسیقی نبوده است! اخیرا صحبت هایی در مورد ساخت دو ترانه ی ملی-حماسی ایران و آمل با استفاده از اشعار شاهنامه و اسطوره های آن از وی شنیده شده است که دلیلی شد جهت گفتگو با این هنرمند شمالی عرصه ی موسیقی کشور...

- جناب مرعشی، لطفا از سبب و انگیزه ی چنین تلفیقی صحبت کنید.

شاید تنها دلیل این بود که من به موسیقی پاپ علاقه مند بودم، ضمن اینکه با صدای اهورایی ساز تنبور به آرامش می رسیدم و این سبب شد از تنبور در کنار گیتار و پیانو و درامز و سایر سازهای غیرایرانی در کارهایم استفاده کنم. البته استفاده از سازهای ایرانی در موسیقی پاپ کار جدیدی نیست و همواره بوده، اما غالبا از تار و سه تار و سنتور و غیره استفاده می شده و چون تنبور، سازیست خانقاهی و با فواصل کم، خیلی در چنین تلفیقی کاربردی نداشت.

- بازخورد مخاطبین را در کارهایتان چگونه دیدید؟!

به هر حال هر کار هنری در هر عرصه٬ مخاطبین خود را دارد و طبعا کارهای خاص٬ مخاطب خاص دارد. من در آثارم به شعر بسیار اهمیت می دهم و کارهای خود را شعر محور می دانم. و شاید این سختگیری در انتخاب اشعار در ارکستراسیون پاپیولار نمی گنجد و به همین خاطر٬ بسیاری ترانه هایم را سخت و حتی نیاز به زیرنویس می دانند.

- آیا از سبک و فضای کار موسیقی خود رضایت دارید؟

ذائقه ها تغییر می کند و سلایق متفاوت می شوند. در آثار جدیدم سعی کردم چه در انتخاب شعر و چه چیدمان موسیقی؛ به امروزی بودن کارها بیشتر توجه کنم. هر چند تردیدی ندارم که در بسیاری از حوزه های هنری٬ خصوصا موسیقی پاپ؛ سطح سلیقه ی مخاطبین بسیار نازل شده است!

- دلیل آن را در چه می بینید؟

قطعا مهمترین عامل آن٬ نداشتن فضای باز و کنشگر در عرصه ی هنر کشور طی چهار دهه ی اخیر است. وقتی هنرمند در جامعه مجبور به حذف و سانسور خود می شود، نشان از بیماری جامعه دارد. و در چنین جوامعی خلاقیت از بین می رود و تقلید جای آن را می گیرد. و تقلید سبب رخت بربستن هویت خواهد شد و در جامعه ای که هویت فرهنگی نباشد، سلیقه ها سخیف و مبتذل خواهد شد. ما در چهل سال اخیر، هنری آزاد و غیر وابسته ارائه نکردیم که حالا توقع هنرمندان و هنردوستانی برجسته، خصوصا در موسیقی پاپ داشته باشیم.
ضمن اینکه امروزه سرعت به روز شدن خواننده و موسیقی آن، به سرعت حیرت انگیز تکنولوژی و فن آوری وابسته شده است و لحظه به لحظه متغیر است و بر خلاف قبل، هیچ هنرمندی در حاشیه ی امنیت قرار ندارد و ما مجبوریم تا حد امکان; فعال و پرتحرک و به روز شویم.

- در مورد کارهای ملی ای که در دست ضبط دارید توضیح دهید.

هر هنرمندی قطعا ذهنیتی جهت ارائه ی آثاری فاخر دارد. بنده در آلبومهای خود، ترانه هایی با اشعار حافظ و مولانا و خیام و شاملو و فروغ و سهراب و دیگر شعرایی که به آنها علاقه مندم و نیز برای ایران و جنگ هشت ساله و برخی موضوعاتی که برایم اهمیت داشت; ساختم و خواندم.
اما از آنجایی که ارادت خاصی به فردوسی بزرگ دارم; ترانه ی "شهرآزادگان" را سال قبل و با انتخاب اشعاری از شاهنامه ساخته و در کنسرت هم اجرا کرده ام.
یک سناریو در نظر داشتم که همانند همه ی داستانهای شاهنامه با ستایش پروردگار آغاز شده و بعد توصیفی از مازندران به عنوان نگین سبز ایران دارد. سپس خبر از حمله ی افراسیاب به ایران می دهد و در ادامه از اسطوره هایی چون رستم و گیو و گودرز و غیره یاد می کند و به سیاوش; نماد پاکی و صداقت ایرانی می رسد. دلاوران و جنگاوران ایران را می ستاید و در نهایت به بیت معروف "چو ایران نباشد تن من مباد" ختم می شود. تا به امروز، اشعار شاهنامه در قالب یک ترانه ی پاپ-حماسی پنج-شش دقیقه ای و چنین چیدمان شعری، اجرا نشده است.
اما کار دوم که به نام "آمل" است، دغدغه ی چندین ساله ام بود. به عقیده ی من به همان اندازه که مازندران در ایران می درخشد، آمل در مازندران بااهمیت می باشد. بی گمان "آمل" را باید یکی از قطب ها و مراکز مهم فرهنگ و هنر کشور دانست. شهری که بارها در شاهنامه از آن یاد شده است. چهره های مطرح و شهیر بسیاری در ساحت اسطوره و مکتب علم و ادب و هنر و عرفان و سیاست داشته است.
از دماوند و البرز گرفته تا رود هراز و دریای مازندران، از اسطوره هایی چون فریدون و آرش گرفته تا عرفایی چون میربزرگ و ابوالعباس قصاب آملی، از مورخینی چون ابن اسفندیار و جریر طبری گرفته تا شعرایی چون طالب آملی، از عالم و دانشمندی چون میرحیدر گرفته تا هنرمندانی چون غلامحسین بنان و فرهنگ شریف...و به عقیده ی بنده، یک چنین شهری با این سابقه ی تاریخی و قدمتی چندهزار ساله، جای یک ترانه ی حماسی-ملی را در ویترین خود کم داشت که به لطف حضرت حق و به یاری دوستان این کار در شرف انجام است.

- همکاران شما در تولید این اثر چه کسانی هستند؟

شاعر توانمند و دوست خوبم سعید یعقوبی عزیز، ترانه ای فاخر سرود و با ملودی بنده، کار را برای تنظیم به دوست با تجربه و هنرمندم عرفان پرقوه عزیز سپردم و قرار است تا اوایل بهمن، از این اثر که افتخار خواندن آن را دارم; طی مراسمی به همت مسئولین فرهنگی-هنری شهرستان آمل رونمایی گردد.

- آیا جهت ضبط این دو اثر ملی و حماسی، حمایتی از جانب مسئولین شده اید؟

می دانید که هزینه ی ضبط چنین آثار ارکسترالی بسیار سنگین است.البته قولهایی از جانب برخی متولیان شهری جهت گرفتن حامی مالی برای این دو اثر داده شده و امیدوارم که این اتفاق بیفتد، اما بی شک نبود آن نیز عزم بنده را متزلزل نخواهد کرد، چرا که ضبط این دو اثر را وظیفه ی هنری و ملی خود می دانم و به یاری حق انجام خواهد گرفت.
امروز به دلیل سرعت انتقال اطلاعات با وجود رسانه های فراگیر و فضاهای مجازی، همه ی جوامع در معرض آسیب های فرهنگی قرار دارند که بالطبع آگاهی از ریشه و هویت تاریخی می تواند از تأثیر مخرب چنین آسیب هایی بکاهد. همچنین با شرایط بحرانی که کشورهای همسایه ی ما دارند، سعی قدرتهای دنیا در تجزیه ی جوامع و دخالت آنان در مسائل داخلی همسایگان ما مشهود و محسوس است، پس بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند وحدت و اتحاد هستیم و باید هویت تاریخی خود را تکرار و یادآوری کنیم و بی تردید، ترانه و موسیقی می تواند در این راستا تأثیری شگرف داشته باشد.

33

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها