گفتگو با جواد سلیمانی به بهانه انتشار کتاب "کوبه های دف":
کتابهای نوشته شده راجع به دف، تقلیدی از کتابهای تنبک بود / برخی علائم را خودم ابداع و تعریف کردم
به بهانه ی انتشار کتاب
جواد در سال 93 آلبوم "کوبه های باد" را به همراه برادرش تورنگ، به بازار عرضه کرد و امروز با انتشار کتاب "کوبه های دف" نشان داد که حرف های زیادی در ساز تخصصی خود در سطح کشور دارد!
* لطفا راجع به کتاب "کوبه های دف" که اخیراً منتشر کردید صحبت کنید
من از سال ۷۵ و زمانی که برای آموزش ساز دف، خیلی اعتقاد به نت و شیوه ی آکادمیک وجود نداشت، دف نوازی را شروع کردم. در آن زمان این ساز صرفاً خانقاهی بود و تعصب زیادی در آن وجود داشت! کتاب های آموزشی موجود تا آن زمان یا خیلی سخت و یا بسیار ساده بود! یعنی پراکندگی تکنیک در کتاب ها وجود داشت و زبان روایتها خوب نبود!
در بعضی کتاب های آموزش دف از ۳ و در برخی از ۴ خط حامل استفاده می شود، در حالی که در موسیقی روز دنیا و در پارتیتورهای حرفه ای برای سازهای کوبه ای یا ادوات، یک خط حامل استفاده می شود. ما از خط حامل در نت نویسی ساز دف، فقط برای نشان دادن ارزش نت استفاده می کنیم و "تم و بک" و یا ناحیه ی نواختن را با علامت ها مشخص می کنیم.
به نظر من بیشتر کتابهای نوشته شده راجع به دف، تقلیدی از کتاب های تنبک بود! و من از سال ۸۸ تصمیم به نوشتن کتاب در این مورد گرفتم و در این سالها، شیوه و تجربه ی ۲۱ ساله ام در ساز دف را وارد آن کردم و به صورت آکادمیک و در ۹ فصل به اتمام رساندم و توسط انتشارات عارف چاپ و منتشر شد.
سعی کردم در "کوبه های دف" ، چالشهای ریتمی خوبی را برای هنرجو بگنجانم. کتاب من بسیار قطعه محور است و در پایان هر فصل و هر مجموعه، یک قطعه برای مرور درس ها قرار دادم. در جلد اول حدود ۱۴ تکنیک توضیح داده شده و جلد دوم آن را در آینده ی نزدیک منتشر خواهم کرد.
این کتاب ۹۸ صفحه دارد و در همه ی صفحات آن نت وجود دارد و توضیحات تئوریک را به معلم واگذار کردم، چرا که لحن و گفتار هر معلمی برای هنرجوی خود او، قابل درک است.
* شما ویژگی بارز کتاب خود را نسبت به سایر کتابها در چه می دانید؟!
من برخی از علائم را از آنچه موجود بود گرفتم و برخی را خودم ابداع و تعریف کردم، استاد قمصری هم اعتقاد به این داشتند که برخی از علائم ابداعی من، می توانند مرجع باشند و مورد استفاده قرار بگیرند!
کتاب "کوبه های دف" از نظر تصویری بسیار روان و ساده است! خیلیها از تصویر و نوع نوشتن نت ها در کتاب، از آن روی گردان می شوند! من کتاب هایی دارم که نت های آن شبیه برنامه نویسی کامپیوتر و بسیار پیچیده است! و یا علائمی که وجود دارد، آن را به لحاظ دیداری سخت و مشکل میکند و فیگورهای ریتمیک است که در کتاب ها به نوعی مشترک است و انگار از روی هم کپی کرده اند! من سعی کردم تقلیدی در آن وجود نداشته باشد و به همین خاطر چندین سال برای نوشتن آن وقت گذاشتم!
* شما راجع به فقر کتاب آموزشی در ساز دف صحبت کردید و این چالش بر انگیز است! لطفا واضح تر صحبت کنید!
من از نظر کیفیت و کاربردی بودن عرض کردم! در آرشیوم ۳۷ کتاب دف دارم و فکر میکنم غالبا خیلی غیر احساسی نوشته شده است! من اگر بخواهم مرتب از سکوت های چنگ و دولاچنگ و سه لاچنگ استفاده کنم، هنرجو خسته میشود و من روان بودن ریتم را در آن منابع کم دیدم!
به نظرم شاید برخی دلایلی که سبب عدم موفقیت این کتابها شده است، پخش نادرست آنها و در دسترس نبودن کتاب، خصوصا در شهرستان ها و برای علاقه مندان بود! و اینکه هنوز ما به آکادمیک و علمی بودن موسیقی اشراف پیدا نکردیم و خیلی وقتها از هنرجو انتظار داریم که "گوشی" کار را بنوازد، نه علمی و از روی نت! حتی در ارکسترها هم اینگونه است!
* آیا کتاب شما از نگاه استادان مطرح دف کشور نیز گذرانده شده است؟
خیر! خیلی وقتها مقدمه ی استاد بزرگی را در ابتدای کتابی میبینیم غافل از اینکه آن استاد نگاهی به محتوای کتاب کرده باشد و عملا مقدمه و محتوای کتاب هم سنگ نیستند!
* فکر نمیکنید اگر کتاب شما از فیلتر استادان بزرگ و مطرح دف عبور میکرد، مخاطبین بیشتری را جذب میکرد؟!
کار حرفه ای در شهرستان سخت است و موانع زیادی دارد! من در ساز تخصصی خودم در استان مازندران، تنها کسی هستم که هم آلبوم (کوبه های باد) منتشر کردم و هم کتاب حاضر را نوشتم. تمام تلاشم این بود که به استقلال فکری و در حقیقت به امضای خودم برسم و حاضر نیستم کاری را که خودم برای آن زحمت کشیدم، به نام دیگری ارائه کنم!
* به نظر شما در این بیست و چند سالی که دف وارد موسیقی ایرانی شده است، چقدر توانسته جای خود را در آن پیدا و محکم کند؟!
من معتقدم هنوز نگرش بعضی از موزیسینها نسبت به ساز دف مثبت نیست! عده ای معتقدند دف به خاطر وجود حلقه های دور آن، صدای کثیفی دارد و به کار ضربه میزند !
این ساز ۲۷۰۰ سال قبل از میلاد در ایران نواخته میشد! پس ساز سنتی ما است و من معتقدم در ارکستر موسیقی ایرانی که فقط از تنبک استفاده می شود، خلا دف کاملاً حس می شود!
چون شور عارفانه در کار نیست و طبیعتا شاید نتوان آن تاثیر عمیق خود را بر شنونده بگذارد! مثلا شما ریتم "هفت هشتم" لنگ را به هر حالت که در نظر بگیرید، نیاز دف را در آن حس می کنید! یا در ریتم "دو چهارم" که به نظرم باید امضای دف زیر آن باشد!
* شما از ریتم لنگ مثال زدید و من به فضای موسیقی هند و افغان و جنوب شرقی ایران رفتم! اما خیلی در سازهای کوبه ای آن ها دف ندیدم!
البته این ساز به مرور زمان دچار تغییر شکل زیادی شد، مثلاً دف مثلث شکل و یا دفی که دو طرف آن پوست دارد و یا در موسیقی خراسان دف چندضلعی داریم که در مراسم آیینی به عنوان یک نماد استفاده می شود و مطمئنا در همان فرهنگ ها هم موارد مشابه دف وجود دارد!
* سپاس از شما جهت حضور در این گفتگو
من هم تشکر می کنم از شما و خبرگزاری خبر فوری که این فرصت را در اختیارم قرار دادید.
سید محسن مرعشی
35
سلام ودرود برشما ببخشید این کتاب رو خریدم فایل صوتی نداره؟