روایت روشنک گرامی از روزهای تلخ ابتلا به سرطان: مادرم همراه من بود، محل سگ به من نمیداد، نه بهم غذا می داد نه دارو/ ویدئو
روشنک گرامی، بازیگر شناختهشده، در یک گفتگوی تلویزیونی یا رسانهای، بخشهایی از تجربه تلخ خود را از دوران مبارزه با بیماری سرطان فاش کرد. روایت او از این روزهای سخت، بازتاب گستردهای در میان مخاطبان داشته و جنبهای کمتر دیده شده از زندگی شخصی این بازیگر را به نمایش گذاشته است.

گرامی در صحبتهایش به طور خاص به نقش مادرش در این دوران اشاره کرده و با لحنی طنز و در عین حال تلخ، از رفتار او صحبت کرده است. او به نقل از مادرش گفت: «مادرم همراه من بود، محل سگ به من نمیداد، نه بهم غذا میداد نه دارو خلاصه یه وضعی بود.» این جملات عجیب، در واقع تصویری از سبک خاص مادر او برای مقابله با بیماری و قوی نگه داشتن دخترش است. به نظر میرسد مادرش با این رفتار، سعی داشته تا روشنک را از پذیرش ضعف و تسلیم شدن در برابر بیماری دور نگه دارد.
سرطان روشنک گرامی
روایت روشنک گرامی از دورانی که سـ ـرطان داشت و مورد بیمهری مادر و خانوادهاش قرار گرفته بود ! کسی بهم نه غذا میداد نه دارو…شام هم سوسیس کالباس بود .
روشنک گرامی
با تئاترهای دانشجویی اولین تجربه بازیگری را بدست آورد تا اینکه سال ۱۳۸۹ در ۲۷ سالگی با سریال «فاصله ها» وارد قاب تلویزیون شد
در این سریال نقش زهره را در کنار چهره هایی جون الناز حبیبی، نیما شاهرخ شاهی و دانیال حکیمی ایفا کرد.
در سال ۱۳۹۱ با فیلم «قائده تصادف» به کارگردانی و نویسندگی بهنام بهزادی وارد سینما شد و در نقش هلن مورد تحسین منتقدان قرار گرفت
این فیلم با کسب دو جایزه سیمرغ نقش زیادی در شناخته شدن وی داشت
خانم بازیگر در سال ۱۳۹۰ در سریال «جنایات و مکافات» رضا کریمی حضور داشت تا اینکه سال ۱۳۹۶ با سریال «گمشدگان» این کارگردان در نقش ترنج به شهرت رسید
بعد از تجربه های قبلی به خودم قول داده بودم دیگر سریال بازی نکنم اما لطف مردم باعث شد زیر قولم بزنم
عاشق سرعت هستم و اغلب ماشینم را با سرعت بالا می رانم ولی الان که پیر شدم عین پیرزن ها محتاط رانندگی می کنم (می خندد)
تا حدی سرعت زیاد می رم که مادرم هنوز هم در ماشینم نمی نشیند و از رانندگی من می ترسد.
موسیقی حالم را خیلی خوب می کند و من پیانو، عود، تار و ساکسیفون می نوازم و نواختن و گوش دادن موسیقی سرحالم می کند
تار و پیانو را حرفه ای دنبال می کنم ولی به طور غریزی کلا آدمی هستم که هر سازی ببینم می توانم دستم بگیرم و شروع کنم به نواختن.
یه عده خوب یاد گرفتن.اولش یک تیتره کوتاهه ترحم انگیز میزنن تا مخاطب بیاد بعدش بیوگرافیه