پراکندگی ادیان بزرگ دنیا را در یک نقشه ببینید
در این نقشه میزان و نحوهی توزیع مذاهب دنیا را در یک نگاه میبینید. در آن نه تنها میزان جمعیت که نحوهی توزیع معتقدان به یک مذهب هم در سطح ملی و هم در سطح جهانی آورده شده است.
یک عکس میتوان مفهوم مورد نظر ما را بهتر از هزاران کلمه بیان کند. در این مطلب شما را با یک عکس، یک نقشه آشنا میکنیم. در این نقشه میزان و نحوهی توزیع مذاهب دنیا را در یک نگاه میبینید. در آن نه تنها میزان جمعیت که نحوهی توزیع معتقدان به یک مذهب هم در سطح ملی و هم در سطح جهانی آورده شده است. این تصویر بیشتر از آنکه یک نقشه باشد یک اینفوگرافیک است. دایرهها نشان دهندهی کشورها و اندازهی آنها میزان جمعیتشان را نشان میدهد و تکههای هر دایره وابستگیهای مذهبی را نمایندگی میکنند. نتیجهی این اینفوگراف بهترین و سادهترین نقشهی دنیای مذهب است. به همراه هم این نقشه را جزء به جزء بررسی میکنیم.
چین و هند، منزویان بزرگ مذهبی
مسیحیت (رنگ آبی) در قارههای آمریکا، اروپا و نیمهی جنوبی آفریقا از دیگر ادیان پیشی گرفته است.
اسلام (رنگ سبز) دین عمدهی مردم در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه تا اندونزی میباشد.
هندوستان تودهی عظیمی از هندو مذهبها را در خود جای داده است (نارنجی تیره) بوداییسم (نارنجی روشن) دین اکثریت مردم جنوب شرق آسیا و ژاپن است.
چین را میتوان کشور آتئیستها و آگنوستیکهایی (خاکستری) دانست که به همراه معتقدان به دینهای دیگر (زرد) در کنار هم زندگی میکنند.
آمریکاییها را میتوان با اطمینان اکثریت مسیحی دانست.
این نقشه همچنین اطلاعات جزئی تری نیز فراهم کرده است:

درست است که اکثریت مردم ایالات متحدهی آمریکا مسیحی هستند، اما سهم جمعیت آتئیست و آگنوستیک در این کشور از میزان مجموع بسیاری از کشورهای دیگر بیشتر است. اروگوئه بالاترین میزان آتئیستها و آگنوستیکها در قارهی آمریکا را در خود جای داده است. کشورهای دیگری نیز، چون کانادا، کوبا، آرژانتین و شیلی نیز نسبت میزان آتئیستها و آگنوستیکهایشان بالاست.
در کشورهای ایالات متحده و کانادا پیروانی از تمامی ادیان موجود در این نقشه حضور دارند.
کشورهای گویان، سورینام و ترینیداد و توباگو تنها مللی در آمریکا هستند که بخش قابل توجهی از مردمشان هندو مذهبند و سهم قابل توجهی نیز مسلمان دارند و در نتیجه میزان جمعیت مسیحی آنها کمتر از مابقی کشورهای آمریکاییست که در مورد سورینام این سهم به کمتر از پنجاه درصد میرسد.
اروپا
مسیحیت همچنان بزرگترین سیستم اعتقادی در اکثر کشورهای اروپاییست؛ با اینحال، سهم آتئیستها و آگنوستیکها در بسیاری از مناطق، به خصوص در اروپای غربی (مثلا نزدیک به نیمی از جمعیت در جمهوری چک) بالاست.
اسلام دین بخش بزرگی از جمعیت فرانسه، آلمان و بریتانیاست و این بخش در کشورهای حوزهی بالکان نظیر آلبانی بیشتر نیز میشود. نیمی از جمعیت بوسنی و هرزگوین مسلمان است و یک چهارم صربستان (که شامل حکومت خود مختار کوزوو میباشد) را مسلمانان تشکیل میدهند.
دومین دلبستگی بزرگ اعتقادی در اروپا اسلام نه که خداناباوری و تجاهلگراییست.
اسلام در شمال، مسیحیت در جنوب
عربستان سعودی و همسایگانش جمعیت بالایی از افراد غیر مسلمان را در خود جای دادهاند که میتوان گفت این جمعیت را اکثرا کارگران خارجی و مهاجرین تشکیل میدهند.
نیجریه جمعیت بالایی دارد و با وجود تقسیم این جمعیت به دو قسمت مسیحی و مسلمان باز مسیحیان و مسلمانان بیشتری نسبت به دیگر ملتهای آفریقایی دارد.
اکثریتهای متفاوت در کشورهای مختلف آسیایی
به خاطر اینکه اندازهی کشورها نه بر اساس مساحت که بر اساس جمعیت ترسیم شده به نتایج جالب توجهی بر میخوریم؛ مثلا در کشوری با اکثریت جمعیت مسلمان تعداد مسیحیان بیشتر از کشوری، چون استرالیاست.
به جز در نپال و هندوستان هندومذهبها حداقل جمعیت را تشکیل میدهند.
سه چهارم جمعیت کرهی شمالی آتئیست و آگنوستیک در نظر گرفته شدهاند و به دو دلیل شک به صحت آن جایز است. اول اینکه این کشور آخرین حکومت بازماندهی استالینی است و تبعیت دینی آن مطمئنا به درستی گزارش نشده است و دوم اینکه آمار حکومت ایدئولوژیکی که ادعاهایی ماوراءالطبیعه مطرح میکند) مثل اعلام ریاست جمهوری ابدی کیم ایل سونگ در سال ۱۹۹۸ با وجود مرگ در سال ۱۹۹۴ (نمیتواند خیلی مورد اطمینان باشد.
همسایگان نزدیکی، چون هندوستان و بنگلادش و میانمار اکثریت مذهبی متفاوت دارند.
البته هرچه جزییات دقیقتر باشد وضوح و صحت این نقشه نیز بالاتر است. در این نقشه مسیحیان و مسلمانان زیادی در کنار هم مسیحی و مسلمان در نظر گرفته شدهاند که لزوما باورهای یکدیگر را به عنوان مسیحی یا مسلمان نمیپذیرند. همچنین این نقشه میان آتئیست) خداناباور (و آگنوستیک) تجاهل گرا (نیز تمایزی قائل نشده است.
موضوع دیگری که مطرح میشود اختلافیست که میان افرادی که اعمال یک دین را انجام میدهند) مانند شرکت در یک مراسم دینی با افرادی که در خفا دین خود را حفظ میکنند وجود دارد و این دقت جزیی چیزیست که حتی نقشهای به این دقت نیز نمیتواند فراهم آورد.
سوال دیگری که پیش میآید این است که با وجود اینهمه کشوری که در آنها مردم با مذاهب گوناگون در کنار هم زندگی میکنند و در صلح به سر میبرند آیا میتوان بسیاری از جنگهای تاریخی و معاصر را جنگ مذهبی خواند؟ آیا بهتر نیست عنوان جنگ به بهانهی مذهب به آنها اطلاق شود؟
منبع: برترینها
1980