تیزرهای دهه هشتادی‌

این روز‌ها در حرکتی نوین، برای آموزش مسائل دینی، تیزر‌های تبلیغاتی دهه هشتادی‌ها در تلویزیون پخش میشود، ایده و طرح به نوبه خود جدید و قابل تحسین است.

تیزرهای دهه هشتادی‌

زبان ساده و خودمانی و شاداب و لحن طنازانه و سرعت کلام گوینده نیز رنگ سادگی بیشتری به تیزر می‌دهد. تصاویر و عکس‌ها و کار‌های گرافیکی هم بسیار شیرین و آگاهانه طراحی شده اند.

بدون شک تا به حال هزاران بار این جمله را از برنامه‌های مختلف تلویزیونی شنیده ایم، بی‌آنکه به اهمیت آن پی ببریم، با بی‌توجهی ساختارشکنانه‌ای از کنارش گذشته‌ایم. چون از نگاه بسیاری از ما نقد را نباید به خاطر نسیه رها کرد.

از نگاه برخی، دهه هشتادی‌ها و نودی‌ها نسلی نسیه‌ای هستند که هروقت وارد دنیای بزرگسالی شدند باید فکری برایشان کرد. این طرز تفکر نه تنها نگاهی جهان سومی نیست بلکه نگاهی سرکوب‌گرانه است.

بی شک تعیلم و تربیت و الگوسازی فرهنگی امری زمان‌بر، دشوار و پر فراز و نشیب و نیازمند مطالعات و تحقیقات موشکافانه‌ای است.

بهترین برهه‌ی زمانی برای الگوسازی سنینی است که روح و روان انسان در سالم‌ترین و پاک‌ترین دوره‌ی خود، یعنی کودکی و نوجوانی به سر می‌برد.

آدمی در دوره‌ی کودکی و نوجوانی، چون لوحی سفید آماده فراگیری هر نانوشته‌ای است. ظرفیت‌هایی با گنجایش بالا و وجود‌هایی تشنه همواره به دنبال کسب تجربه‌های مختلف از جهان پیرامون خود هستند تا گل وجود خود را خوش‌تر بتراشند.


بی‌شک فراگیری هر چیزی در این سنین مثل تراشیدن بر سنگ از استحکام و قوام صدچندانی برخوردار خواهد شد.

کشور‌های پیشرفته‌ای، چون ژاپن با هدفی این چنینی دست به ساخت کارتون‌هایی جذاب با قهرمانانی دست یافتنی زدند.

مثلا کارتون "میتی کومون" را دهه شصتی‌ها وهفتادی‌ها کاملا به یاد دارند. شخصیتی ظلم ستیز با همراهانی توانمند وخارق‌العاده که شهر به شهر به دنبال ظالمان می‌گشتند تا آن‌ها را سرکوب کنند.

تیزرهای دهه هشتادی‌!

کارتون "ایکیو سان" نیز نماد پسری با قدرت تفکر و هوش بالا بود که برای هر مشکلی با اندکی تامل و درنگ، راه حلی پیدا میکرد.

سرزمین خورشید یعنی ژاپن حتی برای پیشرفت فوتبال کشور خود برنامه‌های بلند مدتی درنظر گرفت و در قدم نخست چراغ تلقین و اعتماد به نفس را روشن کرد و انیمیشن فوتبالیست‌ها را ساخت تا برای نسل نوجوان خود الگو‌ها و قهرمانانی ورزشی بسازد و آن‌ها را از لحاظ فکری آماده بکند و اندیشه قهرمانی را از همان کودکی در ذهنشان بپروراند.

درحقیقت فرهنگ‌سازی به دنبال خود انسان‌سازی می‌آورد و نیروی انسانی به عنوان مهمترین عنصر در صنعت موجب پیشرفت صنعتی و اقتصادی کشور‌ها میشود و این همان کدی است که کشور‌های پیشرفته آن را گشوده‌اند.

لیکن کشور ما با اندکی تاخیر به رمزگشایی این مقوله پرداخته و کمی دراین سال‌ها با وجود ظرفیت فرهنگی بالا به آن بی توجه بوده است.

در حقیقت اگر هم تا به حال الگو‌های فرهنگی ایرانی_اسلامی خاصی در مخیله‌ی فرزندانمان نقش نبسته، به خاطر این نیست که محتوایی تولید نشده بلکه بدین دلیل است که اکثر محتوا‌ها برای کودکان ساخته نمی‌شود بلکه با موضوع کودکان تهیه و تولید میشود وهمین امر باعث شده تا این نسل هیچ تصویری از یک قهرمان ایرانی_اسلامی خاصی در ذهن نداشته باشند.

البته گاهی برای مدت زمان کوتاهی با ساخت مجموعه‌های مختلف به خلق قهرمانانی پرداخته شده است، ولی متاسفانه به دلیل تعداد اندک قسمت‌های این قبیل از برنامه‌ها تمام خاطرات آن، به سرعت از ذهن‌ها زدوده میشود و هیچ سلول مغزی را درگیر خود نمی‌سازد.

الگوسازی فرهنگی در وهله اول وامدار خلق شخصیتی خاص و تاثیر گذار و دوست داشتنی است که اگر وجود خارجی و حقیقی داشته باشد به طبع تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطب خواهد داشت. دروهله دوم نوع پرداخت به این شخصیت‌ها و داستان پردازی از اهمیت بالایی برخوردار است و در وهله سوم تامین بودجه و ساخت تعداد قسمت‌های بسیار بر ماندگاری این الگو‌ها موثر واقع خواهد شد.

تیزرهای دهه هشتادی‌!

این روز‌ها در حرکتی نوین، برای آموزش مسائل دینی، تیزر‌های تبلیغاتی دهه هشتادی‌ها در تلویزیون پخش میشود. ایده و طرح به نوبه خود جدید و قابل تحسین است. زبان ساده و خودمانی و شاداب و لحن طنازانه و سرعت کلام گوینده نیز رنگ سادگی بیشتری به تیزر می‌دهد.

تصاویر و عکس‌ها و کار‌های گرافیکی هم بسیار شیرین و آگاهانه طراحی شده اند. این هنجار شکنی در تعلیم مسائل دینی می‌تواند آغاز خوبی برای یک حرکت جدید در شروع برنامه سازی‌های خلاقانه برای قشر کودک و نوجوان باشد.

درحقیقت اگر همین سخنان توسط یک روحانی درحسینیه گفته شود شاید برای این نسل نوظهور چنان جذاب نباشد، ولی اگر با توجه به مدل و تفکر آن‌ها سخن بگوییم مطمئنا موثرتر خواهد بود، چرا که هر انسانی فرزند زمانه‌ی خویش است.


درحقیقت این حرکت جدید اگر بخواهد مثل سایر برنامه‌ها، کوتاه و مقطعی باشد مطمئنا بی‌فایده است و هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت.

عنصری مثل عنصر زمان است که می‌تواند همه چیز را در خود حل کند، زمان و فرهنگ دو بال یک تغییر بزرگ هستند.

هر فرهنگی با سرمایه‌گذاری زمانی شکوفا میشود، طوری که هرچه قدر بال زمان راکوتاه‌تر کنیم، فرهنگ نیز روز به روز کوتاه‌تر خواهد شد تا جایی که دیگر هیچ پری برای آن نمی‌ماند و اینجاست که پرنده‌ی تغییر، از قله افتخارات خود سقوط میکند.

درنتیجه الگو سازی فرهنگی با هدف پرورش نسلی خود ساخته، مقتدر، متفکر، هوشمند و اخلاق مدار به راحتی حاصل نمی‌شود و نیازمند برنامه‌ها و ایده‌هایی خلاقانه و مبتکرانه است تا بتواند از شیشه عمر فرهنگی و صنعتی و اجتماعی این مرز و بوم محافظت کند.

منبع: تابناک باتو

68

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها