یادداشتهای محمدعلی فروغی، پنجشنبه ۹ مهر ۱۲۹۸
قبرستان Brompton لندن از قبرستانهای پاریس باصفاتر است
«قبرستان Brompton را هم دیدم، به نظرم آمد که از قبرستانهای پاریس باصفاتر است. اکثر قبرها روی آن فقط صلیب است. گاهی اوقات هم اگر زن است صورت فرشته و اگر مرد است پیکر مصلوب حضرت عیسی را نصب کردهاند.»
یادداشتهای محمدعلی فروغی، پنجشنبه ۹ مهر ۱۲۹۸ را بخوانید:
صبح به محله Chelsea [چلسی] رفته باغستان کنار رودخانه و باغ مریضخانه سلطنتی و مجسمه Carlye و خانه او را دیده ظهر به سفارت رسیدم. حقیقتا تمام لندن یعنی این قسمت که من دیدهام باغ و باغچه است و باصفاست. قبرستان Brompton را هم دیدم، به نظرم آمد که از قبرستانهای پاریس باصفاتر است. اکثر قبرها روی آن فقط صلیب است. گاهی اوقات هم اگر زن است صورت فرشته و اگر مرد است پیکر مصلوب حضرت عیسی را نصب کردهاند. به ندرت صورت یا مجسمه صاحب قبر هم هست. باری در آنجا رقتی دست داده بر جهالت ایشان گریستم و بر مهجوری خودم نیز تاسف خوردم و گفتم راستی چرا مردم یکدیگر را دوست ندارند، در صورتی که در عالم محبت فقط سعادت برای انسان دست میدهد.
خلاصه با غفارخان بیرون آمده به بانک رفتیم و پانصد و بیست و پنج فرانک داده چهارده لیره و نیم گرفتم که مقداری از مخارج را بتوانم بکنم. بعد از ناهار قدری کتاب خوانده، بعد بیرون رفته چون یقههایم کثیف شده بود چهار یقه به چهار شیلینگ خریدم. خواستم اصلاح ریش کنم دلاکی پیدا نکردم، برگشتم منزل.
منظمالسلطنه آمد. قدری با او صحبت کردم. میگفت ابتدا من تعجب کردم که شما چرا همراه نصرتالدوله آمدهاید. تا با انتظامالملک صحبت کردم و فهمیدم که مجبور بودهاید. حتی اینکه این فقره را در خواب هم دیدم.
بر حسب دعوت علاءالسلطنه شام به سفارت رفتم. ناصرالملک هم بود تا نصف شب صحبت کردیم. بد نگذشت و معلوم شد نصرتالدوله از پاریس رفته و من عجالتا باید اینجا بمانم.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۲۳۱ و ۲۳۲.
منبع: انتخاب
66