مرتضی مبلغ، فعال و تحلیلگر سیاسی:

تندروهای متعصب و هیجانی بیش از دیگران نفوذپذیر هستند/ نیروهای اصیل که حاضر به چاپلوسی و رفتارهای ریاکارانه نیستند، کنار گذاشته می‌شوند

تندروها همچنان مشغول کارند و برخلاف آنچه تصور می‌شد که با روی کار آمدن دولت میانه‌روی مسعود پزشکیان نقش و تأثیرگذاری آنها در بدنه تصمیم‌ساز کم می‌شود اما عملا چنین نشد. آنها در هر حوزه‌ای هم سعی می‌کنند قدرت تعیین کنندگی خود را حفظ کنند؛ از تحرکاتشان در زمینه حجاب گرفته تا عرصه دیپلماتیک و فشارهای بی‌امان‌شان بر دولت. حالا پرسش آن که تندروها محصول چه زمینه‌هایی هستند و آیا مهارشدنی‌اند؟

تندروهای متعصب و هیجانی بیش از دیگران نفوذپذیر هستند/ نیروهای اصیل که حاضر به چاپلوسی و رفتارهای ریاکارانه نیستند، کنار گذاشته می‌شوند

مرتضی مبلغ، فعال و تحلیلگر سیاسی، درباره این موضوع گفت: «تندروها پدیده‌ای جدید در کشور نیستند و تندروی هم مسئله تازه‌ای هم نیست که تنها در دولت کنونی خود را نشان داده باشد. تندروها محصول چند جریان انحرافی هستند که طی دهه‌های گذشته شکل گرفته‌اند. جریان تندروها با رویکرد خودی و غیرخودی شکل‌گرفت. ممکن است گروه‌های سیاسی نسبت به یکدیگر برای خود چنین تقسیم‌بندی‌ای داشته باشند، اما حاکمیت باید چتر ملی باشد و نگاهش بر اساس قانون شکل بگیرد. هرگاه حاکمیت به سمت خودی و غیرخودی کردن جامعه برود، بزرگ‌ترین خطر برای کشور و نظام پدید می‌آید. در چنین شرایطی نیروهای چاپلوس سعی می‌کنند خود را به حاکمیت نزدیک نشان دهند و نیروهای اصیل که حاضر به چاپلوسی و رفتارهای ریاکارانه نیستند، کنار گذاشته می‌شوند. مسئله دوم که باعث گسترش حضور تندروها در عالم سیاست شد، نظارت استصوابی بود. این سیاست باعث شد سرنوشت انتخابات که زیربنای نظام سیاسی است، به دست تعداد محدودی با سلیقه‌های خاص بیفتد. عملا این افراد پیش از برگزاری انتخابات تکلیف نامزدها را مشخص می‌کنند و مردم مجبور می‌شوند تنها از میان همان‌ها انتخاب کنند. سیاست‌های دیگری مانند امنیتی‌کردن فضای مدیریتی کشور نیز موجب شد عده‌ای خاص در تعیین سرنوشت مدیریت کشور نقش‌آفرینی کنند. نتیجه این روند آن بود که نیروهای افراطی و تندرو که درک درستی از واقعیت ندارند، نفوذپذیرند و توانایی‌های لازم را ندارند ـ به ارکان حاکمیت راه یافتند. آنچه امروز شاهدیم محصول همین سیاست‌هاست».

او ادامه داد: «می‌بینیم که تندروها با حداقل رأی وارد مجلس شده‌اند. کاهش مشارکت عمومی در انتخابات و رد صلاحیت‌های گسترده، شرایط را برای ورود چنین نیروهایی فراهم کرده. بنابراین ظهور و بروز تندروها ریشه‌های عمیقی دارد که به‌سادگی قابل حل نیست. به بیان روشن‌تر، تندروها دست‌پخت سیاست‌های بخشی از بدنه تصمیم‌ساز در  حاکمیت‌اند. به نظرم در یکی-دو سال اخیر حاکمیت به خطر تندروها پی برده است، اما حذف آن‌ها کار ساده‌ای نیست. در برخی دوره‌ها، دولت‌ها نیز با همین جریان‌ها هم‌جهت بوده‌اند. آنها با امکانات و تریبون‌های گسترده‌ای که در اختیار داشتند، به‌ویژه از طریق صداوسیما که در اختیار آنهاست و حتی در ادوار گذشته توانستند به واسطه همین امکانات در انتخابات هم تأثیر گذاشتند تا جایی که توانستند در دولت‌ها حضور داشته باشند یا نمایندگان خود را از رهگذر انتخابات حداقلی به مجلس بفرسند».

این فعال سیاسی همچنین بیان کرد: «اکنون دولت آقای پزشکیان در یک وضعیت پارادوکسیکال قرار دارد. از یک‌سو، تندروها آن‌قدر قدرت دارند که اگر دولت بخواهد با آنها وارد چالش شود، کارشکنی‌های گسترده خواهند کرد و از سوی دیگر، اگر دولت با آنها همراهی کند، خطرشان جدی‌تری می‌شود؛ بنابراین دولت باید با جذب نیروهای توانمند و شایسته کشور را اداره کند تا به تدریج عرصه برای آنها تنگ شود. تاکنون در این زمینه کم‌کاری صورت گرفته و لازم است مقتدرانه‌تر عمل شود دولت باید سیاست وفاق را در قبال نیروهایی به کار ببرد که اهل گفت‌وگو هستند اما در برابر کسانی که اهل گفت‌وگو نیستند و صرفا سهم‌خواهی می‌کنند، نباید مماشات نشان دهد و باید مقابل آنها صلابت برخورد کند‌ و نباید تصور کرد که سیاست وفاق درباره آنها هم جواب می‌دهد. سیاست وفاق ضرورتی ملی برای کشور است که آقای پزشکیان دنبال کرد و اتفاقا در زمان مناسبی هم پی گرفت. اما چون مبانی نظری و دستورالعمل‌های اجرایی مشخصی برای این سیاست طراحی نشد، جنبه‌های منفی نیز پدید آمد. در کنار دستاوردهایی مانند هماهنگی سران قوا، بستر باج‌خواهی و باجدهی هم فراهم شد. این جنبه منفی، دستاوردهای مثبت را تحت‌الشعاع قرار داد که باید برای کنترل آن تدبیری اندیشیده شود».

مبلغ در پایان گفت: «با قانون بدی که در دوره قبل مجلس تصویب شد تحت عنوان مشاغل حساس اختیارات گسترده‌ای در انتصاب مشاغل حساس به افراد داده شده است. همین موضوع دخالت‌های نابجا در انتصابات مدیریتی را تشدید کرده است. چنین شرایطی مدیریت را محافظه‌کار، فاقد شجاعت و خلاقیت می‌کند و نیروهای ارزشمند را به حاشیه می‌راند. دولت موظف است این روند را کنترل کند. درباره مسئله نفوذ هم باید گفت که طبیعی است که در هر جریان و گروهی مسئله نفوذ پدید آید اما این موضوع در میان گروهی که انتقادهای خود از حاکمیت را آشکار بیان می کند، کمتر است و نفوذ اصلی در میان کسانی پدید می‌آید که خود را مقرب و نزدیک به حاکمیت جلوه می‌دهند. این افراد، هم خودشان مستعد نفوذ هستند و هم راه نفوذ عوامل بیگانه را باز می‌کنند. تندروهای متعصب و هیجانی بیش از دیگران زمینه نفوذپذیری دارند و متأسفانه جریان تندرو بستر مناسبی برای چنین نفوذهایی فراهم کرده است».

منبع: انتخاب
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 2
  • علی غزال تیزپا

    بیایداینوببریدخودم رییس تندروهاهستم

  • ناشناس

    تندروکندروباهم بایدبروید