روزنامه گاردین در گزارشی مطرح کرد
آمریکا در مسیر طوفان سیاسی؛ تاثیرات ترور چارلی کرک، فعال سیاسی راستگرا
روزنامه چاپ لندن در گزارشی با اشاره به تاثیرات ترور فعال سیاسی راستگرا در آمریکا، تاکید کرد: «در شرایطی که خشم و تفرقه در ایالات متحده حکمفرماست، رئیسجمهور این کشور به خشونت سیاسی دامن میزند و هوادارانش قتل و خونریزی را تشویق میکنند.»

قتل «چارلی کرک» ایالات متحده و کسانی که به آن اهمیت میدهند را نگران کرده است. دستگیری مظنونی به نام «تایلر رابینسون» نیز به سختی توانسته است افکار عمومی را بهخصوص در این شرایط آرام کند که افشای هرگونه وابستگی سیاسی احتمالی میتواند دور جدیدی از اتهامات متقابل را آغاز کند. در واقع، ترس از این است که این کشور در شرف ورود به دوره جدیدی از خشونت سیاسی باشد و به مکانی تبدیل شود که در آن اختلافات، نه با کلمات و استدلال، بلکه با اسلحه و خون حل و فصل میشوند. به هر حال، این کشور قبلا نیز به این مرحله رسیده است.
روزنامه گاردین در گزارشی نوشت: «ایالات متحده در خشونت متولد شد، کمتر از یک قرن پس از تأسیس خود درگیر جنگ داخلی شد و در حافظه زنده به نظر میرسید که در آستانه جنگ داخلی دیگری است؛ با موجی از ترورها در دهه ۱۹۶۰ که جان مارتین لوتر کینگ، مالکوم ایکس، مِدگار اِورز و جان و باب کندی را گرفت.»
هرچند دانستن اینکه این کشور قبلا این دوران را پشت سر گذاشته و جان سالم به در برده است، میتواند کمی «تسلیبخش» باشد اما اکنون، زمانهای متفاوت است و این تسلی چندان شفابخش نیست. اول اینکه، اسلحه بیشتر از آن زمان در دسترس است؛ بیش از ۸۵۰ میلیون اسلحه گرم در دست افراد در جهان وجود دارد و تقریبا نیمی از آنها متعلق به آمریکاییهاست. به ازای هر ۱۰۰ آمریکایی، ۱۲۰ اسلحه وجود دارد.
و از سوی دیگر، امروزه منابع اطلاعاتی تحت سلطه رسانههای اجتماعی است که افراطیترین صداها را تقویت و خشمگینترین احساسات را تشویق میکنند. زمانی، مجری شبکه سیبیاس میتوانست خبر ترور رئیسجمهور را منتشر و آرامشی غمانگیز را منتشر کند، اما اکنون، غم و اندوه به خشم تبدیل شده است و فیلم تیراندازی وحشتناک به کرک تنها لحظاتی پس از مرگ او در سراسر جهان منتشر میشود.
به نوشته گاردین، اما تفاوت اساسی در رأس هرم قدرت است. پیش از این، یک عمل خشونتآمیز سیاسی با یک واکنش استاندارد و اطمینانبخش قابل پیشبینی مواجه میشد: رئیسجمهور آن را محکوم میکرد، برای کشتهشدگان و خانوادههایشان سوگواری میکرد، التماس میکرد که عجلهای در قضاوت وجود نداشته باشد و خواستار آرامش و وحدت مردم میشد و اصرار داشت که آمریکاییها به آنچه که قاتلان میخواهند، یعنی تفرقه را، به آنها ندهند. اما «دونالد ترامپ» رئیس جمهور ایالات متحده چهارشنبه شب، مسیر جایگزینی را انتخاب کرد؛ مسیری که ثابت میکرد، اتحاد کشور برایش اهمیتی ندارد.
ترامپ هنوز زمانی که هیچکس در بازداشت نبود و هیچ چیز از قاتل کِرک مشخص نبود، گفت که تقصیر مرگ او بر گردن «چپ رادیکال» است. او تاکید کرد: «این، لفاظی آنهاست که بهطور مستقیم مسئول تروریسمی است که امروز در کشورمان میبینیم.»
گاردین خاطر نشان کرد که مشکل، خشونت سیاسی بهطور کلی نبود، بلکه «خشونت سیاسی چپ رادیکال» بود.
روزنامه چاپ لندن در ادامه نوشت: «این در حالی است که تمام ترورهای سیاسی در سال ۲۰۲۴ در ایالات متحده به افراطگرایی راستگرایانه مرتبط بودهاند، همانطور که در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۲ نیز چنین بود. این اظهارات، دروغ ترامپ مبنی بر اینکه خشونت سیاسی ایالات متحده فقط از یک طرف ناشی میشود را آشکار میکند. همچنین تأثیر احتمالی سخنان او این خواهد بود که در بهترین حالت، به وضعیتی که از قبل شعلهور بوده، دامن میزند. در بدترین حالت نیز انتقام و تلافی را تشویق میکند.»
متحدان و حامیان ترامپ سپس در همین راستا واکنش نشان دادند. «جسی واترز» مجری فاکس نیوز وعده داد که «ما انتقام مرگ چارلی را خواهیم گرفت.» «ایلان ماسک» کارآفرین برجسته آمریکایی اعلام کرد که «چپ، حزب قتل است.» لشکری از دیگر تأثیرگذاران راستگرا، این صحبت را به نتیجه منطقی خود رسانده و به قول یکی از آنها، اعلام کردهاند که «این جنگ است.»
گاردین در پایان این سوال را مطرح کرد که آیا پیامی که به یک پایگاه حمایتی خشمگین و کاملا مسلح ارسال میشود، میتواند واضحتر از این باشد؟