چرا نتانیاهو به دنبال جنگ دیگری با ایران است؟
جنگ ۱۲ روزه ژوئن ۲۰۲۵ در دستیابی به اهداف استراتژیک تلآویو ناکام ماند و ضعف بازدارندگی اسرائیل آشکار شد. اکنون نتانیاهو در آستانه انتخابات ۲۰۲۶ با چهار پرونده امنیتی اصلی یعنی ایران، کرانه باختری، غزه و حزبالله برای بازسازی جایگاه خود میجنگد، در حالیکه منطقه به سمت تشدید تنش پیش میرود.

به گزارش الجزیره نت، حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نقطه عطفی در خاورمیانه رقم زد؛ رخدادی که معادلات امنیتی و راهبردی منطقه را به لرزه انداخت و رویارویی تهران و تلآویو را وارد مرحلهای جدید کرد. از زمان تغییر دکترین امنیتی اسرائیل در سال ۲۰۱۹ و اجرای راهبرد موسوم به «هزار خنجر»، سطح تنشها بهطور پیوسته افزایش یافته بود. با این حال، اقدامات اسرائیل تا پیش از حمله حماس عمدتاً در قالب عملیات پنهانی جریان داشت. عملیات «طوفان الاقصی» این معادله را برهم زد و به اسرائیل این بهانه را داد تا از جنگ در سایه به رویارویی مستقیم روی آورد.
شوک اولیه ناشی از خسارتهای امنیتی و نظامی اسرائیل در روزهای نخست عملیات حماس، رهبران این رژیم را واداشت سیاستهای خود را بازتعریف کنند. نتیجه، اتخاذ رویکردی تهاجمی با هدف تغییر موازنه یا دستکم احیای بازدارندگی پیشین و تحمیل قواعد جدید بر بازی قدرت بود.
زمانی که درگیریهای مرزی میان اسرائیل و لبنان در سپتامبر ۲۰۲۴ به جنگی ۶۰ روزه انجامید، آشکار شد که تلآویو در حال آمادهسازی صحنه برای رویارویی گستردهتر با ایران است.
موشکهای ایران و شکاف عمیق در سپر دفاعی تلآویو
در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، اسرائیل حملهای هوایی و موشکی علیه ایران آغاز کرد؛ عملیاتی که یادآور تجربههای پیشین تلآویو در لبنان بود: تمرکز کامل بر حملات هوایی، شلیک موشکها از حریم هوایی کشورهای همسایه، بهرهگیری گسترده از پهپادها و اجرای ترورهای هدفمند.
این جنگ ۱۲ روزه علی رغم مانورهای نظامی اسرائیل یک چهره متفاوت دیگر هم داشت؛ تلآویو در تحقق برخی از اهداف کلیدی خود یعنی از میان برداشتن سامانههای دفاعی ایران، ترور چهرههای سیاسی برجسته، برانگیختن موجی از اعتراضات مردمی و تحقق رؤیای تغییر نظام ناکام ماند. هیچیک از این اهداف آنگونه که انتظار میرفت محقق نشد. پاسخ موشکی ایران نیز شگفتیآفرین بود؛ سامانههای دفاعی اسرائیل حتی با پشتیبانی سامانه «تاد» آمریکا، قادر به رهگیری تمامی موشکها نشدند. همین موضوع جامعه اسرائیل را در وحشتی عمیق فرو برد و مشروعیت توان دفاعی این رژیم را زیر سؤال برد. در نهایت، جنگ پس از ۱۲ روز با برقراری آتشبس به پایان رسید.
این نبرد به وضوح نتوانست تهران را به عقبنشینی وادارد. در مقابل، حملات موشکی ایران نشان داد که بازدارندگی اسرائیل کامل نیست. این رویداد جایگاه بنیامین نتانیاهو و حزب لیکود را اندکی پیش از انتخابات ۲۰۲۶ تقویت کرد، اما نتوانست بحران مشروعیت او پس از شکست ۷ اکتبر را جبران کند. با وجود افزایش حدود چهار کرسی در نظرسنجیها، ائتلاف نتانیاهو همچنان پشت سد ۵۴ کرسی متوقف ماند. دو ماه پس از آتشبس، حتی همین دستاورد محدود نیز رنگ باخت؛ بهویژه پس از آنکه دولت برنامه آغاز عملیات جدید در غزه را اعلام کرد. در این شرایط، حزب تازهتأسیس نفتالی بنت از لیکود پیشی گرفت و در صدر نظرسنجیها قرار گرفت.
چهار پرونده امنیتی در دستور کار اسرائیل برای بقا در قدرت
اکنون که تنها یک سال تا انتخابات ۲۰۲۶ اسرائیل باقی مانده، بنیامین نتانیاهو و ائتلاف حاکم او در موقعیتی شکننده قرار گرفتهاند؛ نهتنها چشماندازی برای بازسازی قدرت خود ندارند، بلکه احتمال یک شکست سنگین سیاسی نیز در برابرشان قرار دارد. زمان به زیان آنها پیش میرود و همین امر موجب شده است که انتخابات پیشِ رو به یکی از مهمترین عوامل هدایتکننده تصمیمهای دولت اسرائیل در ماههای آینده تبدیل شود. در این چارچوب، چهار پرونده امنیتی کلان بهعنوان ابزارهای احتمالی نتانیاهو برای بازسازی پایگاه سیاسیاش مطرح شدهاند:
الف - تضعیف بنیادین ایران و شاید سوق دادن آن به فروپاشی داخلی؛
ب - الحاق کامل یا جزئی کرانه باختری؛
ج - اشغال نوار غزه و ایجاد یک ساختار اداری جایگزین در برابر حماس
د - خلع سلاح حزبالله و تغییر بافت جمعیتی جنوب لبنان
تحرکات اخیر بهروشنی نشاندهنده شتاب در همین مسیرهاست: تصویب طرح اشغال غزه با وجود مخالفت ستاد ارتش و بخش بزرگی از افکار عمومی، تداوم فشار بر لبنان برای خلع سلاح حزبالله بدون ارائه هیچ تعهدی به خروج از پنج منطقه اشغالی ــ همه و همه نشانهای از مسابقهای با زمان در داخل اسرائیل است.
صحنه منطقه نیز پس از آتشبس، بهجای حرکت به سوی آرامش، بیش از پیش رنگ و بوی تشدید تنش به خود گرفته است. اگر چهار محور اصلی این فرآیند را ایران، اسرائیل، مسیر دیپلماتیک و متحدان غربی تلآویو بدانیم، تصویر کلی بیش از آنکه آرامش را نوید دهد، از تقابل حکایت دارد. در داخل اسرائیل نیز روندها روشن است: خرید سامانههای دفاعی پیشرفته، برگزاری مانورهای مرزی در نزدیکی اردن، فراخوانهای مستقیم نتانیاهو برای شورش در ایران، انتشار گزارشهای اطلاعاتی درباره بازسازی توان ایران و زمزمههای مربوط به احتمال آغاز جنگی تازه در لبنان.
در ایران هم نشانهها کم نیستند: بازسازی زیرساختهای دفاعی و تهاجمی، آزمایشهای موشکی در ۲۲ اوت، امتناع از دادن امتیازات سیاسی پس از جنگ و تلاش برای احیای «محور مقاومت» که در سفرهای علی لاریجانی به بغداد و بیروت بازتاب یافت.
تنها روزنهای از آرامش در تفاهم اخیر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر سر بازگشت بازرسان دیده میشود، هرچند اثر واقعی آن هنوز روشن نیست. در سطح دیپلماسی، اوضاع به شدت پرتنش است. ترویکای اروپایی با فعالسازی مکانیسم «اسنپبک» برای بازگرداندن تحریمهای بینالمللی فضایی ایجاد کرده که میتواند مقدمهای برای دور تازهای از اقدام نظامی باشد.
در ماههای اخیر، متحدان غربی اسرائیل سطحی از آمادگی را به نمایش گذاشتند که پیشتر دیده نشده بود: استقرار شش سامانه «تاد»، پروازهای گستردهتر هواپیماهای شناسایی آمریکا بر فراز خلیج فارس و حتی تعلیق فعالیت برخی سفارتخانههای اروپایی از جمله سفارت آلمان در منطقه. همه این اقدامات در ظاهر نشانهای از آمادهسازی برای مرحلهای بزرگتر از درگیری است. با توجه به تقویم انتخاباتی اسرائیل، فرصت اجرای عملیات گسترده علیه ایران تنها میان سپتامبر ۲۰۲۵ و مه ۲۰۲۶ وجود دارد. شش ماه پایانی منتهی به انتخابات عملاً فلج سیاسی بههمراه دارد و هر تصمیمی در آن دوره رنگ و بوی انتخاباتی میگیرد.
نابراین، ماههای منتهی به انتخابات ۲۰۲۶ میتواند میدان تشدید تنش جدید شاید شدیدتر از گذشته باشد؛ تشدید تنشی که هم ریشه در فشارهای سیاسی داخلی اسرائیل و هم در تلاش برای بازتعریف معادلات راهبردی منطقه دارد.