ترامپ نمیخواهد تحت فشار دیگران با ایران بجنگد/ بعید است مذاکرات با ایران به «روبیو» سپرده شود
«مارک فیتزپاتریک» سرپرست اسبق معاونت بخش عدم اشاعه وزارت خارجه آمریکا معتقد است ترامپ مایل نیست تحت فشار دیگران با ایران وارد جنگ شود و اولویت او دیپلماسی است.

سرپرست اسبق معاونت بخش عدم اشاعه وزارت خارجه آمریکا گفت: سخنان اخیر مارکو روبیو درباره برنامه هستهای ایران اغراق آمیز است چرا که علاوه بر ژاپن و برزیل، هلند و آلمان نیز تحت کنسرسیوم Urenco اورانیوم غنیسازی میکنند.
با ورود مذاکرات به دور سوم و مباحث فنی و کارشناسی، انتظار میرفت که نوساناتی در مذاکرات رخ دهد. به ویژه اینکه طرف آمریکایی (به عنوان عامل درونی) هر لحظه مواضع خود را تغییر میدهد.
برای نمونه در حالی که «استیو ویتکاف» نماینده دولت ترامپ در مذاکره با ایران از حق ایران برای غنی سازی ۳.۶۷ سخن رانده بود، روز بعد از آن اعلام کرد ایران نباید غنی سازی اورانیوم داشته باشد.
همراستا با این سخنان، «مارکو روبیو» وزیر خارجه آمریکا که در حال حاضر سمت مشاور امنیت ملی آمریکا را همزمان هم یدک میکشد، از «غنی سازی صفر» ایران سخن گفته است.
«روبیو» اخیرا گفته است: ایرانیها میگویند سلاح هستهای نمیخواهند، اما اساسا از ما میخواهند تنها کشور غیرهستهای باشند که اورانیوم غنیسازی میکند. از سوی دیگر، سطح غنیسازی آنها هم با اهداف صلحآمیز متناسب نیست؛ اگر توان غنیسازی ۳.۶۷ درصد را داشته باشید، در مدت چند هفته به غنیسازی ۲۰ درصد، ۶۰ درصد و بعد ۹۰ درصدی که برای سلاح نیاز است دست پیدا میکنید.
روبیو گفت: ایران فقط باید بگوید که ما توافق میکنیم دیگر غنیسازی انجام ندهیم، میخواهیم رآکتور هستهای داشته باشیم، چون به انرژی اتمی نیاز داریم و اورانیوم غنی شده را وارد میکنیم. این فرصتی است که از آن استفاده کنند و بهترین فرصت آنها خواهد بود.
«مارک فیتزپاتریک» سرپرست اسبق معاونت بخش عدم اشاعه وزارت خارجه آمریکا در گفتوگو با تابناک به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه آمده است.
فیتزپاتریک تا چندی قبل مدیریت اجرایی اندیشکده انستیتو بینالمللی مطالعات استراتژیک (IISS) را برعهده داشت. او از سال ۲۰۰۵ به عضویت اندیشکده انستیتو بینالمللی مطالعات استراتژیک در آمده بود. پیش از آن، فیتزپاتریک ۲۶ سال به عنوان دیپلمات در وزارت خارجه امریکا خدمت کردهبود. در طول این سالها او در دفاتر نمایندگی امریکا در سئول، توکیو، ولینگتون، وین و همچنین به عنوان دستیار موقت وزیر امورخارجه در امور عدم اشاعه، خدمت کرده است. این سوابق دیپلماتیک او را به یکی از کارشناسان مطرح امریکایی در حوزه خلع سلاح هستهای و عدم اشاعه تبدیل کرده است. او کتابهای متعددی در زمینه خلع سلاح هستهای و عدم اشاعه منتشر کرده است. کتاب «قدرتهای هستهای پنهان آسیا: ژاپن، کره جنوبی و تایوان»، «فائق آمدن بر خطرات هستهای پاکستان» و «بحران هستهای ایران: اجتناب از بدترین سناریوها» بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۶ توسط او در مورد مسائل خلع سلاح هستهای نوشتهشده است.
*مایک والتز، مشاور امنیت ملی آمریکا، توسط ترامپ برکنار شد. گفته میشود یکی از دلایل این برکناری، دیدار خصوصی او با نتانیاهو و هماهنگی برای حمله نظامی به ایران بوده است. از سوی دیگر، مارکو روبیو ضمن حفظ سمت وزیر خارجه، نقش مشاور امنیت ملی آمریکا را نیز بر عهده گرفته است. با توجه به موضعگیریهای تندروانهتر او نسبت به استیو ویتکوف، انتظار میرود نقش پررنگتری در موضوعات مرتبط با ایران ایفا کند. ارزیابی شما چیست؟
بله، به نظر میرسد مایک والتز با صحبت درباره بمباران ایران با نخستوزیر نتانیاهو، خشم ترامپ را برانگیخت. هرچند خود ترامپ بارها گفته که اگر دیپلماسی موفق نباشد، اقدام نظامی را بهعنوان گزینه نهایی در نظر دارد، اما نمیخواهد وارد جنگ شود یا تحت فشار زیردستان یا متحدان به چنین اقدامی کشانده شود. مارکو روبیو جایگزین والتز شد، چون به نظر میرسد بهتر از دیگران قادر است ذهن ترامپ را بخواند و مواضعش را تکرار کند. تا پیش از این نمیشد گفت والتز تندروتر از روبیو است، اما روبیو آمادگی بیشتری دارد که مواضع پیشین خود را با دیدگاههای جدید ترامپ هماهنگ کند.
*برخی معتقدند پرونده هستهای ایران ممکن است به وزارت خارجه و شخص مارکو روبیو واگذار شود. روبیو اخیراً دیدگاهش را از مدل لیبی (انحلال کامل برنامه هستهای) به مدل امارات (غنیسازی صفر) تغییر داده است. آیا احتمال دارد مذاکرات با ایران به او سپرده شود؟
در همه دولتهای پیشین چه جمهوریخواه و چه دموکرات، منطقی بود که وزیر خارجه مسئول مذاکرات کلیدی مانند مذاکرات هستهای با ایران باشد. این مسئولیت زمانی بیشتر محتمل است که وزیر خارجه همزمان مشاور امنیت ملی نیز باشد. اما در دنیای ترامپ، سوابق قبلی الزاماً ملاک عمل نیستند؛ هیچ چیز قابل پیشبینی نیست. مگر اینکه استیو ویتکوف در نگاه ترامپ مرتکب خطای بزرگی شود، در غیر این صورت بعید است مذاکرات به روبیو سپرده شود.
*آیا تأخیر در مذاکرات با ایران را میتوان نوعی بازسازی و هماهنگی دیدگاههای دولت ترامپ در قبال ایران دانست؟ گفته میشود دیدگاههای مایک والتز باعث تناقض در رویکرد دولت ترامپ به ایران شده بود.
وقتی تغییرات عمدهای در سطح پرسنل رخ میدهد و اختلافنظرهایی در بیان اهداف مذاکرات وجود دارد، طبیعی است که تأخیر در مذاکرات پیش بیاید. تیم ترامپ نیاز دارد مواضعش را هماهنگ کند؛ بهاصطلاح باید «همه از روی یک نت بخوانند». «بازسازی و هماهنگی دیدگاهها» تعبیری محترمانه برای توصیف این وضعیت است.
*مارکو روبیو اخیراً گفته ایران حق غنیسازی اورانیوم ندارد. اما طبق معاهده NPT، کشورها حق استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و غنی سازی اورانیوم را دارند. افزون بر این، این حق در برجام نیز برای ایران به رسمیت شناخته شده و طبق قاعده استاپل، حقی که یکبار به رسمیت شناخته شده باشد، قابل سلب نیست. نظر شما چیست؟
نمیتوان گفت برجام به ایران «حق» غنیسازی داده است، بلکه «اجازه» غنیسازی را داده است. شاید در یک دادگاه حقوقی بتوان به قاعده استاپل استناد کرد تا مانع سلب این اجازه شد، اما مذاکرات دیپلماتیک دادگاه نیستند. همچنین باید توجه داشت که حق استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای در NPT منوط به پایبندی به تعهدات منع اشاعه است. به یاد داشته باشید در سال ۲۰۰۶، به دلیل نقض پادمانها توسط ایران، شورای امنیت سازمان ملل خواستار توقف تمام فعالیتهای مرتبط با غنیسازی و بازفرآوری شد.
*روبیو برای اثبات اینکه ایران نیازی به غنیسازی ندارد، ادعا کرده تنها کشورهایی که سلاح هستهای دارند، به سراغ غنیسازی میروند. در حالی که کشورهایی مانند ژاپن و برزیل که سلاح هستهای ندارند نیز برنامه بومی غنیسازی دارند. ارزیابی شما چیست؟
روبیو بهوضوح اغراق کرده است. علاوه بر ژاپن و برزیل، هلند و آلمان نیز تحت کنسرسیوم Urenco اورانیوم غنیسازی میکنند. اما نکته اصلی روبیو درست است: ایران برای اهداف غیرنظامی نیازی به غنیسازی ندارد. این کشور میتواند همانند اکثر کشورهای تولیدکننده انرژی هستهای، سوخت مورد نیاز را از بازار جهانی تهیه کند. برای کشوری با کمتر از ۱۰ تا ۲۰ راکتور هستهای، تولید سوخت داخلی از نظر اقتصادی توجیه ندارد. انگیزه ایران از این کار، نوعی «پوشش هستهای» برای حفظ گزینه ساخت سلاح هستهای است.
*کشورهای اروپایی، از جمله فرانسه، صحبت از احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه (بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل) کردهاند. آیا این کشورها ممکن است با چنین اقدامی توافق احتمالی میان ایران و آمریکا را تخریب کنند؟ در چه شرایطی از این اقدام خودداری خواهند کرد؟
مکانیسم بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل (مکانیسم ماشه)، اهرمی برای وادار کردن ایران به عقبنشینی از مسیر دستیابی به گزینه سلاح هستهای است. اگر مذاکرات نتوانند برنامه هستهای ایران را بهطور مؤثر محدود کنند، احتمال زیادی وجود دارد که فرانسه و بریتانیا تحریمهای بازگشتی را فعال کنند. آنها باید تهدید ایران به خروج از معاهده NPT را نیز در نظر بگیرند، هرچند این تهدید ممکن است یک بلوف باشد. تصور اینکه این کشورها بخواهند با هدف تخریب مذاکرات، تحریمها را بازگردانند، غیرممکن است؛ چنین اقدامی مغایر با سیاستها و اصول آنها خواهد بود.