امام خمینی: نگرانم محتوای جمهوری اسلامی را نتوانیم اسلامی بکنیم
امام خمینی فرمود: آنچه موجب نگرانی است این است که ما خودمان با فعالیت خودمان اسلام را به هم بزنیم. تا حالا داد می زدیم جمهوری اسلامی، حالا که جمهوری اسلامی ارکانش تحقق پیدا کرده است، محتوایش را ما نتوانیم اسلامی بکنیم.
نهضت امام خمینی و به دنبال آن پیروزی انقلاب اسلامی در سایه توکل و حمایت الهی، رهبری حکیمانه امام و وحدت و همدلی مردم کشور روی داد، انقلابی که می توان آن را معجزه نامید چرا که با هیچ یک از انقلاب های مردمی قابل مقایسه نبوده و نیست. مسلما پس از پیروزی در همه انقلاب ها دغدغه هایی وجود دارد که این در حکومت های دینی دوچندان شده و برای شخصیت بزرگی مانند پیر جماران که از درایت و تیزبینی خاصی برخوردار بودند، به مراتب بیشتر و بیشتر.
از موضوعاتی که همواره به عنوان دغدغه و نگرانی برای امام خمینی خود را می نمایاند، شکست جمهوری اسلامی بود که آن را وابسته به اعمال افراد دخیل در این نظام می دانستند، در سخنرانی در جمع استانداران سراسر کشور در بیستم خرداد 59 این موضوع را مد نظر قرار داده و فرمودند:
«آنکه موجب نگرانی است این است که جمهوری اسلامی شکست بخورد. ما قبلًا با طاغوت مقابل بودیم. طاغوت ما را شکست می داد؛ بسیار خوب، خیلی جاها طاغوت غلبه کرده است. حالا هم در عالم طاغوت باز غالب است؛ اما جمهوری اسلامی و جایی که ما ادعای این را داریم که این اسلام درش است، احکام اسلام در آن است، این بخواهد شکست بخورد به واسطه اشخاصی که خودی هستند، فرقی نیست ما بین- فرض کنید- روحانیون همه سرتاسر مملکت، اگر روحانیین سرتاسر مملکت- خدای ناخواسته- یک کاری بکنند که ضررش به جمهوری اسلامی باشد، دادگاههای همه مملکت اینها یک کاری بکنند که ضررش به جمهوری اسلامی برسد، و هکذا وزارتخانه ها و همه جا، اگر این طور بشود آن وقت ما اسلام را به دست خودمان لطمه زده ایم. آنچه موجب نگرانی است این است که ما خودمان با فعالیت خودمان اسلام را به هم بزنیم. تا حالا داد می زدیم که جمهوری اسلامی، حالا که جمهوری اسلامی ارکانش همه تحقق پیدا کرده است، محتوایش را ما نتوانیم اسلامی بکنیم؛ علاوه بر این هی به همش بزنیم، هر کسی یک طرف بگیرد آن از آن ور بکشد، این از آن ور بکشد، هر کس هر وقت صحبت می کند به ضد آن دیگری صحبت بکند، آن یکی اگر صحبت می کند بر ضد آن دیگری صحبت بکند، این یک مملکت آشفته ای می شود. همه هم گناه را گردن آن دیگری می گذارند؛ نه، گناه گردن همه ما هست، همه ما مسئول هستیم پیش خدا؛ کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئول. همه مان باید مراعات بکنیم و «راع» بکنیم و همه ما مسئول هستیم از این کاری که می کنیم. نباید من بگویم که همه گناهها گردن یک کس دیگر است، آن هم بگوید که گردن آن یکی است. نخیر، باید همه مان اعتراف کنیم که رشید نیستیم، رشد نداریم.
این مردم؛ توده مردم، مردمی بودند که ریختند و کارها را انجام دادند. خوب حالا به عهده شماهاست به عهده ماهاست اینکه اینها گرفتند ما نگهش داریم. توده که دیگر نمی تواند اداره کند مملکت را. توده راه افتاد و همه کارها را توده مردم، جمعیت مردم انجام داد و سپرد آن را دست شما آقایان. اینهایی که در رأس امور واقع هستند، اینها حالا باید نگهش دارند. این یک امانت الهی است که باید ماها نگهش داریم. اگر بنا باشد که ما هر کدام در محلی که هستیم، هر رئیس که هست با رئیس دیگرش مخالف باشد، هر قدرتی که هست با قدرت دیگرش- از تهران گرفته تا سرحدّات- این طوری باشد، یک مملکت هرج و مرجی است که محتاج به یک قیّمی است و بعد هم برای ما قیّم معیّن بکنند.»
«الان خوب، شماها باید اداره کنید، شماها که در استانها هستید و آقایان دیگری هم که هستند در استانها. استانها را باید شما اداره کنید و شما درستش بکنید. و با قدرت درستش بکنید. یک مطلب نقصی پیدا می شود- البته عرضه می کنند به مجلس- مجلس درست می کند اینها را. در هر صورت آنی که موجب نگرانی بزرگ است این است که ما یکوقتی نهضتمان شکست بخورد؛ شکست شخص چیزی نیست، کشتن شخص چیزی نیست، اما نهضت را ما کاری بکنیم که با اعمال ما این نهضت به هم بخورد، این را باید یک کارش بکنیم.
همه شما، هر کس به کشورش اعتقاد دارد، هر کس به دیانتش اعتقاد دارد، به خدا اعتقاد دارد، امروز باید این را حفظش بکند و اختلافات جزئی که بین افراد هست اینها را کنار بگذارند و آن طور نباشد که تمام همِّ ما صرف این بشود که او را عقب بزنیم؛ خودم جلو بیایم و آن چه بشود، آن آلوده بشود، آن چه بشود، این نباشد. همه ما همّمان صرف این باشد که اگر یک کسی هم خطا می کند برادرانه بروند بهش حالی کنند که این کار درست نبوده است، تو باید چه بکنی، اگر باورش نیامد و دیدید که آدم صحیحی نیست، آن وقت باید به مراکزی که هستش گفته بشود تا جلویش را بگیرند. در هر صورت، این من را نگران کرده، من مدتهاست که برای این جهت نگرانم و به همه آقایان هم این نگرانی را اظهار کردم و گفتم که ما نمی توانیم که حالا هم به صورت مبارزه درآییم و با اشخاصی که داخل در خود جمعیت خودمان هست مبارزه کنیم. مبارزه با خارج، مبارزه با طاغوت صحیح است، اما دیگر مبارزه کنید با خودمان! ... با هم بنشینیم تفاهم کنیم، با هم بنشینیم برادر باشیم، همه مان اهل یک مملکت، همه مان اهل یک ملت، همه مان اسلامی، ارادت به اسلام داریم. این طور نباشد که هی هر کدام بگوییم خیر ما اسلامی هستیم و دیگران نیستند، نخیر، اگر ما هیچ کداممان که کارهایی که محول به خودمان هست آن را به طور صحیح انجام ندهیم ما اسلامی نیستیم، ما طاغوتیم؛ طاغوت هم عیبش همین بود که کارها را بر خلاف مصالح کشور خودش می کرد. حالا هم اگر بنا شد که هر کداممان در یک محلی بر خلاف مصلحت کشور خودمان [عمل کنیم]- آنکه در تهران هست، آنکه در شهرستان است- اگر بنا باشد این طور باشد، باید ما کمر ببندیم به نابودی این، نابودی که نهضتمان نابود بشود. خودمان نابود بشویم هیچ اشکال ندارد، نهضتمان نباید نابود بشود.»
صحیفه امام؛ ج 12، ص 415-418
منبع: ایسنا
24
چرا از تغییر ناپذیری اکثریت بشر نباید نگران شد؟ --- اگر به وضعیت اکثریت بشر از اقوام همه ی پیامبران در طول تاریخ در قرآن کریم یک نگرش حقیقت جو داشته باشیم بی تردید روشنگریهای سرشت نشین قرآن چنین نگرانی را بی مورد به اثبات می رسانند. قرآن ثابت می کند بعلت دم دمی مزاجی بودن اکثریت بشر رفاه طلب خدا گریز هیچ یک از پیامبران بجز در محیط بسیار کوچکی نتوانسند بیشترین محتوای دوران خود را به محتوای خدا پسندانه تبدیل کنند. خداوند علل تغییر ناپذیری اکثریت بشر را در قرآن بارها تکرار کرده است. خداوند در قرآن کریم تاکید می کند اکثریت بشر که خرد گریزانه خود خواه و منفعت طلب است از تغییر محتوای زندگی عدالت ستیز خود و از گرایش به حق و عدالت گریزان است و به همین دلیل حجم بیشتر محیط بشری بگونه ای خدا پسندانه تغییر محتوا نمی دهد و عاقبت زیان بار را بر رستگاری ترجیح می دهد. قرآن در سوره ی واقعه تاکید می کند جمعیت بشری اهل بهشت در مقایسه با جمعیت بی شمار بشر از بدو آفرینش نوع او تا قیام قیامت بسیار اندک است. حقایق فوق ارزش والای بی مانند ایمان و مؤمنان را آشکار می کنند و این ارزش با هیچ بها و مقام و دارایی بزرگ دنیوی هرگز و به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. با تدبر به هدف از آفرینش بشر که خداوند حکمت و خرد در قرآن کریم بگونه ای مشروح با بیان راه و چاه به بشر برخوردار از عقل و اراده بیان کرده است علت تغییر ناپذیری بشر و امتناع او از پذیرش هدایت الهی آشکار می گردد. با اندک تدبر و تأمل در این تفاوت حساب ناپذیر میان شمار اندک رستگاران که با عقل خود راه خدا را بر می گزیدند و جمعیت بی شماری که با خرد گریزی رفتن به چاه آشکار شیطان را با اختیار خود انتخاب می کند هیچ بی عدالتی در آفرینش بشر نزد منصفان احساس نمی گردد. ارزش بشر در به کار گیری خدا پسندانه ی عقل و اراده او با هم در پذیرش روشنیهای ارزشمند آشکار و نورانی راه آسان خدا در جهان است. با کنار گذاشتن عقل وتحولهای مخربی که بعلت خرد گریزی نزد بشر ایجاد می شوند ارزش بشر از جانوران درنده ی دد منش که می باید نابود شوند نزد خداوند و خلق خدا کمتر می شود.
در خواست فراخوان برای انجام یک نظر خواهی حیاتی سرنوشت ساز --- شایسته است خبر فوری برای آگاهی ملت و مسئولان نظام و دولت ج.ا.ا یک نظر خواهی را با این سئوال که: « به نظر شما علت رویگردانی اکثریت مردم از خدا و دین و علت سست ایمانی دین داران چیست » انجام دهد و سپس پاسخهای منطقی را برای روشنگری افکار عمومی و ایجاد یک تحول فکری علمی مناسب در راستای زدودن علمی تحریفها و کج رویهای دینی و مذهبی و جذب مردم به خدا و دین او به نقد و تجزیه تحلیل علمی و مردمی بگذارد.
« وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ » --- خداوند در قرآن در آیه ۹ سوره رحمن و در آیات دیگری بشر از حاکمان و غیر حاکمان را هر یک به اندازه ی توان فعلی حقیقی خود به پایبندی و بر قراری عدالت یعنی ایجاد تناسب عملی ممکن لازم ، در آنچه از رفتار و گفتار و پندار آنان در همه ی زمینه های زندگی بازتاب پیدا می کند ، موظف کرده و از ایجاد هر کاستی قابل درک در این زمینه بشر را منع کرده است. بی تفاوتی و بی توجهی حاکمان یا صاحبان هر قدرتی در پایبندی به عدالت و در بر قراری آن در زندگی ، به سایر اعضای خانوده بشری سرایت می کند و زمینه ی انباشته شدن بی عدالتیها را در جوامع بشری فراهم می سازد. مطابق آن چه که در وحی اصیل الهی به پیامبران خطاب به بشر آمده است بی عدالتی جوامع بشری را در فرایند سنت الهی در جهان آفرینش بتدریج به سوی هرج و مرج و آشوب و بلوا و سایر پیامدهای شوم آن سوق می دهد و زمینه ساز نابودی بشر در گیر در این بی عدالتی می گردد. عاملان اصلی و همه ی زمینه سازان ریشه دار شدن این بی عدالتی ، در خطاب وحی اصیل الهی به بشر ، از جانب خداوند به بد ترین مجازاتها دنیوی و اخروی تهدید شده اند.