واکنش روزنامه کیهان به بازگشایی خانقاه دراویش گنابادی در تهران

روزنامه تحت مدیریت حسین شریعتمداری به از سرگیری فعالیت خانقاه مرکزی فرقه دراویش گنابادی در تهران واکنش نشان داد.

واکنش روزنامه کیهان به بازگشایی خانقاه دراویش گنابادی در تهران

روزنامه کیهان نوشت: گویا خانقاه مرکزی فرقه دراویش گنابادی در تهران فعالیت خود را از سرگرفته است. 

بازگشایی خانقاه مرکزی فرقه دراویش گنابادی واقع در خیابان بهشت تهران، بدون رسیدگی و برخورد با قاتلان شهید محمد حسین حدادیان و دیگر شهدا که در سحرگاه سی‌ام بهمن‌ماه سال ۹۶ در خیابان گلستان هفتم تهران به دست دراویش قداره کِش به طرز فجیعی به شهادت رسیدند، چه معنی و مفهومی را می‌رساند؟

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 10
  • این تذهبون؟
    2

    اینجا نوشته حسینیه امیرسلیمانی نه خانقاه!
    به فرض که از بین چند میلیون درویش گنابادی چند نفر جرمی کرده اند که البته تا 15 رقم بعد از اعشار هم مجازات شده اند، شما مشکلتان با حسینیه ای که قدمتی در حدود یا بالاتر از سن خودتان دارد چه مشکلی دارید؟
    این حسینیه در زمان حیات بینانگذار جمهوری اسلامی بدون هیچ مشکلی باز بود، چطور شد که پس از این همه سال باید بسته شود؟
    خیلی جالبه که در محیط پاستوریزه و بلکه استرلیزه فعلی این کشور، جمعی که در هفته چند ساعت در این حسینیه مشغول عبادت هستند، اینقدر به سیستم تنفسی شما فشار وارد می کنند!
    شما با اشعار مولوی و سایر عرفا که در این محل خوانده می شود مشکل دارید؟ بله قطعا مشکل دارید. چرا در روزنامه خود علیه این افراد یعنی مولوی، عطار، سنایی، حافظ و ... یک مطلب که جرم آنها را اثبات کند نمی نویسید؟ جواب: چون از پیرمرد تا بچه های مدارس ابتدایی به شما تشر خواهند زد از این همه بیسوادی و غرض ورزی!

  • ناشناس
    0

    همان معنا و مفهومی که زمینخواری میکنند کسی کاری ندارد و کیهان هم لال شده است . خوب بید .
    جراحی ؟ اول خودت را ...

  • ناشناس
    0

    تو برو سوتی و گندی که امروز زدی رو ماستمالی کن، تصویر تشییع جنازه قاسم سلیمانی رو بجای راهپیمایی روز قدس جا زدی و آبروت رفت بدبخت!!!!

  • ناشناس
    0

    اینطور باشه کیهان شما که پاتوق امثال رفیقتان سعید امامی بود و هست خیلی وقت پیش تعطیل می شد

  • ایران من
    0

    این مفهوم را می رساند ک تو شیره ای هستی شریعتمداری جاسوس

  • درویش رو هر گلیم پاره شب رو سر میاره
    0

    می‌دونستی که خاک فرش منه رفتی نموندی

  • ناشناس
    0

    شاه می بخشه شاقلی خان نمی بخشه ؟!! کاسه داغ تر از آشی داداش ؟؟!! هرجنبنده ای بخواد زندگی عادی بکنه باید ایشون اجازه بده ؟؟!!!!!

  • یزدی
    0

    اینجا حسینیه است ممنون از کیهان که اطلاع داد،خوشحالمون کرد بریم حسینیه

  • دنیادیده
    0

    لا اکراه فی الدین سخن خداست امثال کیهان نمیفهمند

  • ممیّزی آثار عرفانی
    0

    چند مدت پیش استاد میرشکاک مطلبی گفته بودند در مورد عزم جزم برخی در وزارت ارشاد برای ممیزی آثاری مانند آثار حکیم نظامی
    در ادامه این اقدام فرهنگی (؟!)، پیشنهاد می کنیم صاحبان منسب ممیزی "قال" و "حال" همه و حتی درگذشتگان، ورود فرموده و در موارد ذیل ممیزی اعمال فرمایند:
    به دلیل بد بودن کلمه درویش از گلستان سعدی که تمام جد و آباء ما تا چند صد سال پیش آنرا در مکتب خانه ها می خواندند، حذف نمایند؛
    باب دوم در اخلاق درویشان · حکایت شماره ۱: یکی از بزرگان گفت پارسایی را:
    1. در دیوان حافظ شعر روضه خلد برین خلوت درویشان است ...
    2. درویش را نباشد برگ و سرای سلطان مائیم وکهنه دلقی کاتش بر آن توان زد
    3. روزی تفقدی کن درویش بی نوا را
    4. درویش مکن ناله ز شمشیر احبا
    5. به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم
    که حمله بر من درویش یک قبا آورد
    و ...
    در دیوان اقبال:
    . بوی خوش از گلشن جنت رسید
    روح آن درویش مصر آمد پدید
    و ...
    با توجه به بد بودن کلمه صوفی، ابتدا فصل عرفان و تصوف را از کتاب "مقدمه ای بر علوم اسلامی" استاد مرتضی مطهری که اخیرا بجای دوره دوجلدی بصورت کتاب یک جلدی "کلیات علوم اسلامی" منتشر می شوند، حذف نمایند و بعد بروند سروقت سایر آثار ادبی و عرفانی:
    حافظ که صوفیان اندک نوش را می کوبد، "صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد ... ورنه اندیشه این کار فراموشش باد" و "نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد ... ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد" انگونه با آوردن کلمه صوفی دیوان خود را مستحقق ممیزی فرموده است:
    شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
    صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست

    صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی
    زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد

    زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
    ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان

    درویش و امن خاطر و کنج قلندری
    یک حرف صوفیانه بگویم اجازت اس

    شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
    صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
    دیوان عطار و مولوی و سایر بزرگان که دیگر جای خود دارد.
    با توجه به بد بودن کلمه خانقاه، دیوان حافظ نیاز به ویراستاری کیهانی دارد:

    منم که گوشه میخانه خانقاه من است
    دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است

    چون من در آن دیار هزاران غریب هست
    در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست

    دگر ز منزل جانان سفر مکن درویش
    که سیر معنوی و کنج خانقاهت بس

    آیا پهلوانی هست که با جایگزین کردن کلمات مناسب بجای کلمات مشکل دار درویش، صوفی، خانقاه و ... ادبیات عرفانی ما را از دست صوفیان و درویشان نجات دهد؟

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها