ایران پیش از قطر، به توسعه و «حکمرانی خوب» باخته است

حسرت جام آسیا برای ایران نزدیک به نیم ‌قرن شد. این دوره هم به توسعه در قطر باختیم، نه به فوتبال قطر، به توسعه به سرمایه‌گذاری به کشوری که درهای خود را به روی سرمایه‌گذاران خارجی و تمام دنیا باز کرده و همچون سایر کشورهای عربی ساحل جنوبی خلیج‌فارس چهارنعل توسعه متوازن و نه سرطانی تنها در یک عرصه را طی می‌کند. اینکه به قطر باختیم یک سوی ماجراست، اینکه چه درس‌هایی از این باخت گرفتیم سوی دیگر ماجرا.

ایران پیش از قطر، به توسعه و «حکمرانی خوب» باخته است

پاداش شکست

آن‌طور که به نظر می‌رسد ما از این باخت هیچ درسی نگرفته‌ایم. داریم تیم را برای جام‌جهانی با همان شرایط آماده می‌کنیم. تیمی بر پایه بازی با غیرت و تعصب و سرمایه‌گذاری روی بخت و اقبال.

فرهنگ استعفا که به هر دلیل در قاموس مسئولان ما نمی‌گنجد. از مسئولان تیم ملی فوتبال و فدراسیون گرفته تا مسئولان دولتی و حکومتی. از همین‌رو، چون همه با هم در هیچ زمینه‌ای پیروزی درخشانی به دست نمی‌آورند بنابراین همه همدیگر را به درستی درک می‌کنند. وقتی پلاسکو سوخت کسی سخنی به میان نیاورد، چون پای مسئولان دولتی وسط بود و کسی باید مسئولیت آن را به عهده می‌گرفت اما وقتی بیمارستان خصوصی گاندی آتش گرفت همه دنبال مقصر هستند. ما عادت داریم به بازندگان و شکست‌خوردگان پاداش بدهیم؛ به شرط آنکه «از ما» باشند.

امیر قلعه‌نویی پس از باخت در مقابل قطر بدون آنکه جرأت کند از جوانان تیم بازی بگیرد و آنان را به میدان بیاورد با شعار جوان‌گرایی در تیم ملی با پیرترین تیم جام ملت‌های آسیا یک بار دیگر در سمت خود ابقا شد. البته این ایراد از امیر قلعه‌نویی نیست بلکه از سیستم سیاسی نادرست و نهادهای نظارتی است که کسی نمی‌پرسد چگونه پیرترین تیم جام ملت‌های آسیا به بهانه و با شعار جوان‌گرایی مربی خود را حفظ کرده است‌.

زمانی تیم‌های کشورهای عربی را تمسخر می‌کردیم که با یک شکست مربیان خود را تغییر می‌دهند، امروز می‌فهمیم که راه درست را آنها طی کرده‌اند چراکه وقتی یک مربی خارجی را مسئول هدایت تیم می‌کنند از او انتظار نتیجه مناسب، کیفیت و بهره‌وری دارند و مالیات و پول مردم را به ثمن ‌بخس به دیگران نمی‌بخشند. هر مربی و هر کسی که در فدراسیون فوتبال نشسته در قبال عملکرد تیم ملی باید پاسخگو باشد. چرا ایران نزدیک به نیم‌قرن است با شعار خودکفایی و تکیه بر داخل نمی‌تواند نتیجه مناسب بگیرد؟ چرا تیم‌های پایه ما به مسابقات خارجی نمی‌روند و جوانان ما با همتایان خود در سایر کشورها رقابت نمی‌کنند تا آن را تجربه کنند و بیاموزند؟

لژیونرهای ما با اتکا به توانمندی‌های فردی وارد باشگاه‌های حرفه‌ای در اروپا می‌شوند و بعضاً تیم ملی ایران با نام‌های بزرگی شکل می‌گیرد که چون از پایه نتوانسته‌اند، تجربه بازی‌های سخت را داشته باشند و مربی و هدایت‌گر مناسب بر پایه علم فوتبال هم نداشته‌اند بنابراین تنها با هیجان و غیرت اگر شانس یار باشد، نتیجه را تغییر می‌دهند و آنجا که بخت و اقبال در را به روی تیم ببندد دیگر راهی برای پیروزی ندارند.

متاسفانه این روند نه ‌تنها در عرصه فوتبال که در تمامی عرصه‌ها در جریان است. تمام خودی‌ها اشتباهاتشان نادیده گرفته می‌شود، شعارهایشان به فراموشی سپرده می‌شود و نهادهای نظارتی هم تنها ملاک عملکردشان خودی و غیرخودی بودن است نه توانمندی و شایسته‌سالاری.

در چنین فضایی است که مربی تیم ملی حسرت 48 ساله را در دل مردم می‌گذارد و پاداش او هم صرفاً به دلیل خودی بودن ابقا در تیم ملی است. او هم حتماً دلایل خود را دارد. تیم ملی چه امکاناتی داشته است؟ کدام بازی خوب با تیم‌های سطح اول دنیا برایشان تدارک شده است؟ کدام اردوی مناسب را در کمپ‌های بزرگ دنیا گذرانده‌اند؟ کدام بازیکن گران‌قیمت خارجی در طول لیگ‌های ایران به این کشور آمده تا تجربیات جهانی را به تیم‌ها و بازیکنان ایران منتقل کند؟ بارها گفته شده شرایط تحریم تاثیرش نه ‌تنها بر اقتصاد روزمره مردم که در تمام زمینه‌ها دیده می‌شود و ردپای آن را می‌توان در جای‌جای کشور حتی فوتبال دید. بارها گفته شده بدون ارتباط مناسب با کشورهای دنیا به‌ ویژه کشورهای توسعه‌یافته و صاحب علم و توانمندی‌های روز نمی‌توان در عرصه مختلف به موفقیت دست یافت و شعار «ما می‌توانیم» به معنای قطع ارتباط با دنیا نیست و ارتباط با دنیا و همگام شدن با سیستم جهانی به معنای «ما نمی‌توانیم نیست» اما تا توجهی به این واقعیت‌ها نشود، نتیجه همینی می‌شود که شد. حسرت آینده!

حکمرانی اقتصادی

قطر نگذاشت جام از خانه‌اش خارج شود و برای دومین بار خود را بر صدر آسیا نشاند و نشان داد «حکمرانی خوب» نه تنها در اقتصاد، انرژی و سیاست بین‌الملل که در فوتبال هم معجزه می‌کند. نوش جان قطری‌ها که با وجود کوچک ‌بودن کشورشان، آرزوهای بزرگ دارند و به همه نشان دادند که برای بزرگی کردن، لزوماً نباید کشوری بزرگ بود. می‌توان کشوری بسیار کوچک بود اما بر قاره پهناوری مثل آسیا سلطانی کرد. ایران طی سه دوره متوالی ۱۹۶۸، ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶ قهرمان جام ملت‌های آسیا شد. ولی از ۱۹۸۰ تاکنون، نزدیک به نیم ‌قرن است که با وجود مهیا بودن نسبی شرایط و داشتن نیروی انسانی مناسب، نتوانسته جام قهرمانی را بالا ببرد.

دلایل زیادی برای ناکامی تاریخی ایران عنوان می‌شود؛ برخی معتقدند سرمربی و کادر فنی ایرانی، دلیل اصلی این ناکامی است اما در دوره‌هایی، سرمربی و کادر فنی داخلی نبودند و ایران باز هم قهرمان نشد. برخی معتقدند کمبود امکانات فنی و زیرساخت‌ها، دلیل اصلی این شکست است اما مشاهده کردیم که تیم‌های پر امکانات مثل عربستان، ژاپن و کره‌جنوبی هم ناکام مانده‌اند. برخی می‌گویند، نیروی انسانی کافی برای پیروزی در این تورنمنت در اختیار نداشتیم که این فرضیه هم غلط است و ایران همواره نیروی انسانی خوبی در جام‌ها داشته است. ممکن است یکی بگوید تیم آمادگی کافی نداشت، یا دیگری بگوید داوری‌ها مناسب نبود، یا اینکه تیم بازی‌های تدارکاتی مناسب نداشت، یا اینکه ما از کمبود امکانات رنج می‌بریم. همه اینها به جای خود اما موضوع این است که قطر اگر قهرمان شد به خاطر این است که به معنای واقعی یک تیم ملی متعلق به یک کشور بسیار موفق بود. تیم ملی قطر متعلق به کشوری است که به معنای واقعی قواعد حکمرانی خوب را رعایت می‌کند. قدرت حاکم بر قطر عقل‌گراست و قواعد دیپلماسی را بلد است و از همه امکاناتش برای توسعه استفاده می‌کند. اقتصاددانان می‌گویند، پیش‌شرط برای توسعه پایدار اقتصاد در یک کشور این است که سیاست خارجی آن کشور با هدف توسعه اقتصادی تنظیم و اجرا شود. همچنین یک سیستم حکمرانی باید از اعتبار نزد اذهان عمومی و جامعه برخوردار باشد. معتبر بودن نظام حکمرانی به این معنی است که آنچه اعلام می‌کند، می‌خواهد انجام دهد و چشم‌اندازی که برای سیاست‌های خود ترسیم می‌کند با چشم‌اندازی که در اذهان جامعه شکل می‌گیرد، همگرایی داشته باشد و بتواند چشم‌انداز خود را به چشم‌انداز آحاد جامعه تبدیل کند. طبیعی است که هرچه واگرایی بیشتری بین ذهن جامعه و ذهن تصمیم‌گیرندگان وجود داشته باشد، درجه اعتبار سیاست‌گذار ضعیف‌تر می‌شود. به نظر می‌رسد، قدرت حاکم بر قطر این موضوع را به درستی فهمیده و آن را تبدیل به پیشران توسعه کشور خود کرده است. به این ترتیب قطر اگر تصمیم می‌گیرد، کاری کند به بهترین شکل آن کار را انجام می‌دهد. اگر می‌خواهد رسانه راه‌اندازی کند، رسانه‌ای مثل الجزیره را تاسیس می‌کند که بهترین تلویزیون منطقه است. یا اگر تصمیم می‌گیرد شرکت هواپیمایی داشته باشد، یکی از بهترین‌های حال حاضر جهان را راه‌اندازی می‌کند. در اقتصاد بهترین نیروها را استخدام می‌کند و از کشورهای بزرگ‌تر از خودش هم پیش می‌افتد. در دیپلماسی هم به بهترین شکل عمل می‌کند و با همه کشورها روابط خود را حفظ می‌کند. در زیرساخت‌ها و تاسیسات هم به یکی از بهترین کشورهای منطقه تبدیل می‌شود. بنابراین احتمال ترقی و توسعه ورزشی ایران و استمرار قطر، پدیده‌ای جدا از ساحت‌های توسعه و آزادی‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و در نهایت قدرت ملی این کشور نیست.

قطر نگذاشت جام از خانه‌اش خارج شود و برای دومین بار خود را بر صدر آسیا نشاند و نشان داد «حکمرانی خوب» نه تنها در اقتصاد، انرژی و سیاست بین‌الملل که در فوتبال هم معجزه می‌کند

جهش قطر

از صید ماهی و مروارید تا میزبانی بزرگ‌ترین تورنمنت فوتبالی دنیا؛ در قطر هیچ چیز شبیه گذشته نیست. آسمانخراش‌های خیره‌کننده، مراکز آموزشی و تفریحی و بسیاری از بناهایی که در قطر می‌بینید حتی 20 سال پیش هم وجود نداشتند. زمانی که ایران ساخت دهکده المپیک و مجموعه ورزشی آزادی تهران را به منظور برگزاری بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴ به سرانجام رساند و تمامی امکانات و سالن‌های ورزشی مورد نیاز را نیز در این مجموعه ساخت، قطر تازه استقلال یافته بود. این همسایه جنوبی ایران که برای طی کردن شمال تا جنوب آن فقط دو ساعت رانندگی لازم است، امروز جزو ثروتمندترین کشورهای جهان براساس سرانه تولید ناخالص داخلی به ‌شمار می‌رود. نفت و گاز طبیعی، پایه‌های اقتصاد قطر است و ۷۰ درصد از کل درآمد دولت، ۶۰ درصد تولید ناخالص داخلی و تقریباً ۸۵ درصد درآمد صادراتی را به خود اختصاص می‌دهد. اما منابع نفت و گاز که برای بسیاری از کشورها مانند ونزوئلا، عراق، نیجریه و… شوربختی و فلاکت را به دنبال داشته، چگونه قطر را از یک بیابان ناشناخته به سرزمین شگفتی‌ها تبدیل کرد؟

در سال 2008 سند چشم‌انداز 2030 قطر تدوین شد که باعث شد قطر 2008 با قطر امروز بسیار متفاوت باشد. براساس این سند قطر باید تا سال 2030 به میزان قابل توجهی از توسعه در چهار بخش اقتصادی، اجتماعی، انسانی و زیست‌محیطی دست یابد. ثبات مالی و اقتصادی با نرخ تورم پایین و سیستم مالی کارآمد، ساختار اقتصادی باز و انعطاف‌پذیر که قادر به رقابت در دنیای درحال تغییر باشد، ایجاد فضای کسب‌وکار که قادر به جذب سرمایه‌ها باشد و فناوری‌های خارجی و تشویق سرمایه‌گذاری از راه‌های رسیدن به توسعه اقتصادی عنوان شده‌اند. در این سند بارها اشاره شده که ثروت فراوان این کشور فرصت‌های غیرمنتظره و چالش‌های بزرگی ایجاد می‌کند و قطر باید از این ثروت عاقلانه استفاده کرده و به سرمایه‌گذاری روی مردم خود ادامه دهد. همچنین در بخشی از این سند آمده، قطر باید در زیرساخت‌های کلاس جهانی سرمایه‌گذاری کند تا اقتصاد پویا و متنوع‌تری ایجاد کند که در آن بخش خصوصی نقش برجسته‌ای ایفا کند. این امر مستلزم بهبود مستمر در کارایی، شفافیت و پاسخگویی سازمان‌های دولتی است. نکته قابل توجه این سند، توجه به مفهوم توسعه پایدار است؛ بر این اساس، رشد و توسعه باید به‌ گونه‌ای اتفاق بیفتد که برای نسل‌های آینده نیز میراثی از آن بر جای بماند و هشدار داده اگر کاهش منابع تجدیدناپذیر با ایجاد منابع جدید ثروت جبران نشود، حقوق نسل‌های آینده به خطر می‌افتد. هدف این چشم‌انداز ملی که تاکنون تا حد زیادی محقق شده، تبدیل قطر به کشوری پیشرفته و توسعه‌یافته تا سال 2030 است که بتواند فرآیند توسعه را پیوسته و پایدار کند و استانداردهای بالای زندگی را برای همه مردمش برای نسل‌های آینده فراهم آورد.

به نظر می‌رسد برگزاری جام‌جهانی 220 میلیارد دلاری در قطر و ساخت استادیوم‌های مدرن و مجهز در کنار توسعه زیرساخت‌های شهری و رفاهی با هدف دستیابی به همین اهداف طراحی شده است. با اینکه فوتبال در قطر و عربستان هم مثل ایران به شکل کاملاً دولتی اداره می‌شود و باشگاه‌ها و حتی فدراسیون در ظاهر شرکت‌های خصوصی و نهادهایی مستقل هستند اما همه می‌دانند که بدون حمایت و دخالت حکومت در ساخت‌وسازها و تجهیز و تزریق بودجه به باشگاه‌ها، امورات فوتبال در این کشورها نمی‌گذرد. اما نحوه دخالت دولت و ورود سرمایه‌های دولتی به فوتبال عربستان و قطر با آنچه در ایران ما اتفاق می‌افتد، تفاوت‌هایی فاحش دارد و تقریباً کپی خاورمیانه‌ای تمیز از چیزی است که کره‌جنوبی و ژاپن طی دو دهه گذشته تمرین و اجرا کرده‌اند. ساخت و واگذاری استادیوم‌ها به شکل وام‌های طولانی‌مدت به باشگاه‌ها یا تزریق بودجه‌های زیرساختی به فوتبال از صندوق‌های توسعه ملی که نهادی عمومی و در ظاهر غیردولتی (اما زیر نظر دولت) محسوب می‌شود از راهکارهای عربستان و قطر برای توسعه زیرساخت‌ها در فوتبال است. مثلاً عربستان برای برگزاری جام ملت‌های آسیا در سال 2027 بنا دارد 8 استادیوم جدید یا بازسازی شده و به ‌روز شده را اختصاص دهد که بازسازی و به ‌روز کردن استادیوم کینگ فهد در ریاض (خانه تیم‌های الهلال و الشباب) یکی از آنهاست.

مایه حسرت

هر بار که تورنمنتی برگزار می‌شود، داغ طرفداران فوتبال تازه می‌شود. استادیوم‌های مجلل و با امکانات، تیم‌های قوی و با کیفیت، مفسران و تحلیلگران درجه یک و بازی‌های باکلاس و مهیج چیزی است که فوتبال‌دوستان ایرانی حق می‌دانند که آنها را در اختیار داشته باشند. این درحالی است که دولت‌های بی‌علاقه به توسعه، ما را از داشتن چنین امکاناتی محروم کرده‌اند. مردم عمیقاً از اینکه نظام حکمرانی به توسعه کشور بی‌توجه است، ابراز نگرانی می‌کنند. واضح است که این روزها مردم زیاد سفر می‌روند و زیاد فیلم می‌بینند و دسترسی آسان‌تری به اطلاعات دارند و در نتیجه بهتر از قبل می‌توانند وضعیت کشور خود را با دیگر کشورها مقایسه کنند. این مقایسه نشان می‌دهد ما در زمینه زیرساخت‌ها مثل فرودگاه‌ها، بنادر، ورزشگاه‌ها، جاده‌ها و مراکز تفریحی و درمانی به‌ شدت از کشورهای همسایه خود عقب افتاده‌ایم. مظاهر دنیای هوشمند در کشورهای اطراف ما به وضوح قابل مشاهده است؛ ترکمنستان که کشوری با زیرساخت‌های ضعیف است از فرصت هوش مصنوعی بهره برده و شهری کاملاً هوشمند طراحی کرده که فقط به خودروهای برقی اجازه تردد می‌دهد. عربستان بیشترین سرمایه‌گذاری را در هوش مصنوعی دارد. ترکیه درحال ساخت خط آهنی است که این کشور را از طریق بندر فاو در عراق به خلیج‌فارس متصل می‌کند. امارات متحده عربی وزیر هوش مصنوعی دارد. عراق روزهای سخت جنگ و اختلافات داخلی را فراموش می‌کند و قصد دارد، وارد دوره جدید سازندگی و توسعه شود. قطر جام‌جهانی و جام ملت‌ها را برگزار می‌کند و بهترین و مجهزترین ورزشگاه‌های جهان را به نمایش می‌گذارد و در مدت‌زمانی کوتاه پس از جام‌جهانی، جام ملت‌های آسیا را برگزار می‌کند و برنده جام هم می‌شود. همه این کشورها در زمینه زیرساخت‌ها به سختی کار می‌کنند تا فضای مساعدی برای کسب‌وکار و جذب سرمایه ایجاد کنند.

این وضعیت درباره همه کشورهای همسایه ایران صادق است و تنها کشوری که در این فهرست جایی ندارد، افغانستان است که تحت کنترل طالبان قرار دارد. واضح است که چنین تصویری از همسایگان و مقایسه وضعیت ایران با این کشورها، آدم را ناراحت می‌کند. ما از کشورهای همسایه عقب مانده‌ایم. درحال حاضر به هر کشوری در منطقه که نگاه کنید، می‌بینید با تکیه بر داشته‌های خود سعی می‌کند، رفاه جامعه خود را افزایش دهد. عراق با افزایش نقش در بازارهای جهانی درصدد افزایش درآمدهای نفتی خود است و ترکیه هر روز بیشتر از دیروز روی درآمدهای گردشگری خود حساب می‌کند. ترکمنستان به دنبال هوش مصنوعی است و امارات برای اینکه عقب نماند، وزیر هوش مصنوعی به کار گرفته و عربستان هم تلاش می‌کند با سرمایه‌گذاری کلان از این قافله جا نماند. ما تافته جدابافته از دیگر کشورها نیستیم و مشکلاتی که آنها دارند تا حدودی گریبان ما را هم گرفته است. اغلب کشورهای همسایه گرفتار خشکسالی هستند و با پدیده‌هایی مثل سیل و فرونشست دست‌وپنجه نرم می‌کنند اما تفاوت ما با آنها در کیفیت نظام حکمرانی است. ما تصمیم‌های بسیار بدی می‌گیریم اما آنها اشتباه نمی‌کنند و حتی اگر اشتباه کنند بلافاصله جبران می‌کنند. چیزی که آنها بهترش را دارند، چشم‌انداز است. چشم‌انداز ما پر از نااطمینانی و تنش است اما چشم‌انداز آنها بهتر از وضعیت دیروز و امروزشان است. این وضعیت مورد توجه نسل‌های جوان‌تر قرار گرفته و موجب ناراحتی آنها شده است. نسل امروز متفاوت از نسل‌های قبل است، آگاهی‌اش به حداکثر رسیده و قدرت تحلیل دارد. این نسل خود را همسو با جوامع مدرن می‌داند و دلیلی نمی‌بیند که با سیاستمداران و روشنفکران کهنه‌فروش همراهی کند. از جنگ و مبارزه هم بدش می‌آید. نمی‌خواهد عمرش را صرف چک‌وچانه زدن با نظام اداری و سیاست‌گذاران کند. پس بار و بندیلش را می‌بندد و می‌رود.

نتیجه‌گیری

قطر نه ‌تنها مچ ایران را خواباند که به عربستان، ژاپن، کره‌جنوبی و استرالیا هم درس‌های بزرگی داد. به ما یاد داد که حکمرانی خوب در همه زمینه‌ها می‌تواند مچ حکمرانی بد را بخواباند. ما بدون اینکه امکاناتی در حد و اندازه قدرت‌های منطقه داشته باشیم، روی غیرت و غرور ایرانی حساب باز کرده‌ایم. کشورهایی مثل قطر روی غرور ملی حساب باز نکرده‌اند در عوض حکمرانی خود را اصلاح و امکانات خود را به روز کرده‌اند. غرور ملی گاهی می‌تواند اثرگذار باشد اما این یک واقعیت است که با ته‌مانده غرور ملی و اتکا به دانش و توان به روز نشده داخلی نه چهار سال دیگر که 40 سال دیگر هم قهرمان نخواهیم شد.

منبع: روزنامه سازندگی
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 5
  • بهلول
    0

    تيمى كه چفيه ميندازه وگلزدن به فلسطين راشادى نميكنه ولى وقايع پارسال رااصلأاهميت نميده حمايت مردم رادنبال نداشت

  • آمر
    0

    چقدر این متن موزون ومتوازن بود و از عمق جان و بغضی نهفته سرچشمه میگرفت.خوشم آمد الحق که نیکو اشاره کردی .

  • نیری
    0

    آقای تحلیلگریا نویسنده یا هرکس دیگه اکثریت ملت اگاهندومیفهمنداینارو بایدبه مسئولین بی کفایت ونادانی گفت که به دور کشور حصار کشیدن وخودشونو به خواب زدن وبا شعار تولید ملی وانحصاری کردن بازار اجناس بی کیفیت خون ملتو توشیشه کردن وباعث پرشدن جیب عده ای محدود شدن ومیخوان چرخو دوباره اختراع کنند

  • ناشناس
    0

    حالا این متن بلند بالا به ریس جمهور می فرستادی شاید چاره کار را پیدا کند..و دوستان حقیقتا ۱۰ سال دیگه همین افغانستان هم از نظر تکلونژی، اقتصاد،ورزش پیشی خواهد گرفت.قطر،عربستان،امارات جای خود..

  • رضاییان
    0

    خوش به حال مردم قطر و امارات که حاکمانشون به فکر شادی دل مردمشون و رفاهشون هستن / درود بر شیخ تمیم حاکم عادل و عاقل قطر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها