نقش تازه علی لاریجانی چیست؟

«گویی علی لاریجانی از یک‌سو می‌کوشد با نزدیک‌شدن به نمایندگان طیف‌های مختلف سیاسی برای خود طیف‌سازی تازه‌ای انجام دهد و از سوی دیگر نیم‌نگاهی هم به ارائه یک مانیفست نظری-اجرایی دارد.»

نقش تازه علی لاریجانی چیست؟

علی لاریجانی، رئیس سابق مجلس روز چهارشنبه در همایش مجازی «انسان‌شناسی در حکمت سینا» با موضوع «حکمرانی خوب» گفته است: «اولین خصوصیت برای مشروعیت حکومت از نظر ایشان قانون است. اگر حکومتی قانون نداشته باشد از جرگه محاسبات ابن‌سینا برای حکومت مطلوب خارج است. ممکن است در جامعه‌ای دیکتاتوری باشد اما قانون هم وجود داشته باشد که قانونش عادلانه نباشد؛ در این حالت ابن‌سینا معتقد است که قانونگذاری اصلی با خداوند است و هیچ‌کس شایسته فرمانروایی بر مردم جز خداوند نیست و از این منظر حکومت‌های دیکتاتوری هم از عرصه حکومت‌های مطلوب ابن‌سینا خارج می‌شود. البته ابن‌سینا به دلیل اینکه نبوت را متصل به عقل فعال می‌داند که به کسب حقایق ثابت دسترسی دارد و بر مصالح جامعه سیطره دارد، از این جهت نبوت را برای قانونگذاری ارجح می‌داند که سطح نخست آن شریعت است اما آیا فقط همین است؟ خیر».

او ادامه داده است: «این امر دو نماد دارد؛ یکی آن هیئتی که قانونگذاری می‌کند باید از عقلا باشند و دوم اینکه مبنای قانونگذاری این‌ها باید مسائل عقلانی باشد. حتی ایشان می‌گوید اگر جامعه‌ای مدینه فاضله نباشد یعنی با شرعیات کاری نداشته باشد، اما قانونگذاری و اداره جامعه بر اساس عقلانیت باشد این جامعه دوام دارد و پایدار است. در حوزه اجرا نیز ابن‌سینا قانون، عدالت و فرمانروا را سه رکن یک حکومت مطلوب می‌داند».

این سخنان علی لاریجانی انگار او می‌خواهد فرای یک استاد فلسفه مبانی نظری ابن‌سینا را به شیوه مطلوب حکمرانی در اعصار مختلف پیوند بزند و گویا هدف از طرح موضوعات مبنایی بوعلی‌سینا صرفا تشریح یک مبحث فلسفی-منطقی نیست. هرچند سخنان مطرح‌شده که بازنمای تفکر ابن‌سیناست مورد پذیرش عموم عقلای اسلامی قرار دارد اما به نظر می‌رسد فارغ از چندوچون محتوایی لاریجانی در ادامه فعالیت‌های چندوقت اخیر خود تمایل دارد به نقش جدیدی در عالم سیاست دست یابد؛ نقشی که شاید از پایان مجلس دهم برای در ذهن او شروع شده و اکنون در آستانه نمود بیرونی است.

پس از آنکه علی لاریجانی دیگر در انتخابات مجلس نامزد نشد، همگان این فرضیه را مطرح کردند که او قصد ریاست‌جمهوری دارد. لاریجانی تقریبا تا یکی-دوماه ماه منتهی به انتخابات نفیا یا ایجابا سخنی درباره این موضوع مطرح نمی‌کرد تا آنکه فرضیه‌ها درست از آب درآمد و لاریجانی به میدان آمد اما صلاحیتش از سوی شورای نگهبان تأیید نشد. ردصلاحیت او با واکنش‌های متعددی روبه‌رو شد که نخستین و مهم‌ترینش توصیه رهبر معظم انقلاب به جفای صورت‌گرفته بود. همه بر این باورند که مخاطب رهبر انقلاب شورای نگهبان درموضوع ردصلاحیت لاریجانی بود. لاریجانی هم بعد از سخنان مقام معظم رهبری سعی کرد شورای نگهبان را به عرصه پاسخگویی بکشاند. او نامه‌نگاری‌های متعددی با این نهاد انجام داد و درخواست کرد که دلایل ردصلاحیتش را ارائه دهند. شورای نگهبان هم دلایل را به او داد اما با قید محرمانه و همین موضوع باعث شد تا لاریجانی این‌بار بگوید که باید قید محرمانگی برداشته شود که نشد تا آنکه دلایل از جایی نامعلوم منتشر شد. تا اینجای کار می‌شود چنین برداشت کرد که لاریجانی کوشید تا با انتقاد به شورای نگهبان به نوعی صلاحیت خود را در افکار عمومی ثابت کند تا شاید در آینده بتواند از فیلتر شورای نگهبان عبور کند و به نوعی برای خود حریم امنی درست کرده باشد.

مرحله دوم نقش‌آفرینی تازه لاریجانی را می‌توان در برقراری ارتباط‌های تشکیلاتی تازه‌اش جست‌وجو کرد. او که معمولا دیدارهایش با وسواس خاصی صورت می‌گیرد، در چندوقت اخیر با شخصیت‌هایی مانند سید محمد خاتمی، علی‌اکبر ناطق‌نوری، حسن روحانی، اسحاق جهانگیری و محمدرضا باهنر دیدار داشته است؛ دیدارهایی چه به صورت جمعی و به صورت دوجانبه. لاریجانیِ معمولا محافظه‌کار در شرایطی با خاتمی به عنوان قطب اصلاح‌طلبان دیدار کرده است که حتما می‌داند بسیاری از اصولگرایان از پیش او را نزدیک به اصلاح‌طلبان فرض می‌کنند اما با این حال لاریجانی خاتمی را دیده است و حتی به گفته جواد امام در گفت‌وگو با سایت «خبر سراسری» شاید در آینده تصمیمی مشترک میان لاریجانی و شخصیت‌های مذکور گرفته شود. حالا انگار لاریجانی می‌خواهد طیف تازه‌ای برای خود تشکیل دهد؛ طیفی یا شاید حتی جریانی که در آن از اصلاح‌طلبان تا اصولگرایان سنتی و اعتدالی‌ها دیده می‌شود و حتما لاریجانی می‌داند و محاسبه‌ کرده است که نمی‌تواند مانند روحانی سال 92 صرفا بر سبد رأی اصلاح‌طلبان بازمانده از سرمایه اجتماعی‌شان حساب باز کند و می‌خواهد در این طیف‌سازی جدید او محور باشد و سرمایه‌های سیاسی مورد نظرش پشت سر او بایستند نه اینکه خودش تبدیل به نیروی یک جناح سیاسی تبدیل شود.

واپسین نقش او هم گویا نظریه‌پردازی است که در همین سخنان تازه فلسفی-سیاسی‌ خود مطرح کرده است و شاید لاریجانی می‌خواهد مانیفستی برای حکمرانی مطلوب هم ارائه دهد.

هرچه هست مشخص نیست لاریجانی با همه اینها تا چه حد می‌تواند اقبال عمومی را نسبت به خود جلب کند؛ موضوعی که اکنون تقریبا تمام گروه‌های سیاسی توفیق چندانی در آن ندارند زیرا اعتماد عمومی نه لزوما به افراد و گروه‌ها که به سیاست‌ورزی مخدوش شده است.

منبع: فردا
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 8
  • ناشناس
    2

    این هم منفور مردمه هم نظام

  • ناشناس
    0

    شما که لالائی بلدی چرا خوابت نمیبرد!!!!!!

  • صادق
    2

    مردم به هیچ کدوم از مهره های نظام اعتماد و اعتقاد ندارن، اینو میتونید تو رای ندادن مردم تو 2 تا انتخابات گذشته ببینید.

  • ناشناس
    6

    لاریجانی آدم باسواد و مهمتر عاقلیه هرچند مردم ما میگن هم اصلاح طلب بده هم اصولگرا بده هم اعتدالی بده هم جبهه ملی بده هم نهضت ملی بده هم سلطنت طلب بده هم مجاهد بده هم مارکسیست بده هم دموکرات بده کلا ملت ایران خودشون دست بالا میگیرن راضی نمیشن هیچ گروهی براشون حکومت کنه خاک بر سر این ملت از خود راضی

  • ناشناس
    1

    مردم ما مردم بی چشم و رویی هستن یک زمان میگفتن شاه بده بعد گفتن شاه خوبه یک زمان گفتن خاتمی بده الان میگن اون موقع آرامش بود یک روزی میرسه مردم همین حرف ها رو راجع به روحانی و لاریجانی خواهند زد میگن زمان روحانی خوب بود چقدر اون موقع آزادی بود صبر کنید این زمان میرسه

  • ایرانی
    1

    لاریجانی از نظر مردم یک مهره سوخته است. بود و نبودش فرقی نمی کند...

  • سیاوش سلطان
    0

    علی لاریجانی پیرمردی چون بچگی ابوعلی سینا بر درخت که سیاست می بافد و کودکان را می خنداند
    پیر که میشی خرفت میشی ، راست گفتن

  • شایسته سالار
    3

    لاريجانی یک نخبه ی مدیریتی است.
    نفر اول لیسانس ریاضی. دکترای فلسفه ی غرب، جزو موسسین سپاه پاسداران، 10 سال ریاست صدا و سیما، 12 سال رئیس مجلس.، معتمد و نماینده ی رهبر در قرارداد چین،خانواده ی اصیل (فرزند عالم دینی، داماد استاد مطهری)
    ما باید به داشته های کشورمون احترام بگذاریم و افراد را سریع حذف نکنیم.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها