مکانیسم ماشه چگونه عمل می کند؟
برجام ۲ ممکن خواهد شد یا خیر بستگی به این دارد که آیا طرفین حاضر به انعطاف نشان دادن در مواضع سرسختانه خود هستند یا خیر. فعلا تمام مساله به بحث غنیسازی و اینکه توقف آن برای ایران خط قرمز است و ادامه آن برای آمریکا، بازمیگردد.

کوروش احمدی، دیپلمات پیشین در یادداشتی با عنوان «بازخوانی غبار دیپلماسی» نوشت: فعال شدن مکانیسم ماشه، ایران را در آستانه بازگشت به دوران تحریمهای فراگیر شورای امنیت قرار میدهد؛ تحریمهایی که اگرچه مستقیما اقتصاد عمومی را هدف نمیگیرند، اما با مشروعیتبخشی به فشارهای یکجانبه و ایجاد بستر حقوقی تازه، میتوانند فضای بینالمللی علیه ایران را تیرهتر کنند. اکنون پرسش اساسی این است: در این دور تازه تقابل، دست ایران برای تعامل و چانهزنی تا کجا باز خواهد ماند و آیا فرصت مصالحهای جامعتر از برجام، پیش از آنکه دیر شود، وجود دارد؟
در ابتدا با هدف اینکه درکی از میزان اهمیت سازوکار ماشه و تصوری از اثرات فعال شدن این سازوکار و اعاده احتمالی ۶ قطعنامه ضدایرانی داشته باشیم، بررسی برخی فرضها میتواند کمکمان کند. یکی از سوالها این است که در این صورت آیا روابط اقتصادی ایران با چین و روسیه بهطور واقعی دچار مشکل خواهد شد. برای پاسخ به این سوال باید دانست که قطعنامههای ششگانه فاقد تحریم اقتصادی و مالی عام علیه ایران هستند. البته در صورت احیای این قطعنامهها فضایی منفی شکل خواهد گرفت و ناامیدی نسبت به آینده در بین فعالان اقتصادی و مردم عادی بیشتر خواهد شد و این موضوع میتواند به صورت غیرمستقیم تاثیراتی منفی بر اقتصاد و جامعه ایران داشته باشد.
بااینحال، این قطعنامه اختصاصا بر برنامه هستهای و موشکی ایران و نیز برخی از اقلام تسلیحاتی متعارف متمرکز هستند و تحریمهای گستردهای در ارتباط با این حوزهها وضع کردهاند. در مورد برنامه هستهای ایران مهمترین مورد این است که به نحو الزامآوری و ذیل فصل هفتم منشور خواستار تعلیق غنیسازی در ایران شدهاند. لذا، در صورت احیای آن قطعنامهها، مهمترین دستاورد ایران از برجام، یعنی موافقت ضمنی با ادامه غنیسازی در حد محدودی در ایران، از دست خواهد رفت و ممنوعیت غنیسازی در خاک ایران احیا خواهد شد. در همین رابطه قطعنامههای ششگانه، تحریمهای گستردهای در ارتباط با هر گونه انتقال اقلام، مواد و تجهیزات هستهای به ایران و هر گونه همکاری بین ایران و کلیه کشورهای جهان در مورد برنامه هستهای و امور مربوط به فناوری موشکی اعمال میکند.
قطعنامههای مذکور طیفی از فعالیتها را که به نحوی از انحا با برنامههای هستهای و موشکی ایران ارتباط دارند، ممنوع کردهاند. به عنوان مثال، نهادهای مالی و بانکها و کشتیرانی جهوری اسلامی و شرکتهای بیمه که از کار در ارتباط با این برنامهها منع شده و در بخش ضمیمه اسامی شماری از نهادها و اشخاص که متهم به کار در این حوزهها شدهاند، تحت تحریم قرار گرفتهاند. تحریم نهادها و اشخاص مرتبط با برنامه موشکی ۸ سال بعد از برجام (اکتبر ۲۰۲۳) برداشته شد و تحریم نهادها و اشخاص مربوط به برنامه هستهای در اکتبر امسال قرار است برداشته شود.
همچنین لازم به ذکر است که در بند ۹ قطعنامه ۱۹۲۹ فعالیتهای موشکی بالستیک ایران با زبانی الزامآور و ذیل ماده ۴۱ فصل هفتم منشور ممنوع اعلام شده و از کشورها خواسته شده بود که از انتقال هر نوع فناوری موشکی و هر گونه همکاری در این حوزه با ایران خودداری کنند. تحریم دیگری در قطعنامه ۱۹۲۹ که بهویژه میتواند بر دورنمای همکاری بین ایران با چین و روسیه تاثیر بگذارد ممنوعیت فروش و ارسال تانک، زرهپوش، نفربر زرهی، هلیکوپتر جنگی، توپخانه دوربرد، موشک و سیستمهای موشکی و قطعات یدکی و سرویس و... به ایران است. این تحریمها در اکتبر ۲۰۲۰ برداشته شده بود.
همچنین یکی از مسائلی که مطرح است اینکه ایران میتواند با استفاده از دیپلماسی منطقهای (بهویژه نزدیکی به عربستان و امارات) بخشی از فشارهای غرب را در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه کاهش دهد
نکته مهم دیگری که در قطعنامه ۱۹۲۹ وجود دارد، دادن اجازه به کشورها برای بازرسی کشتیها در دریای آزاد در صورت تردید در مورد نقض مفاد قطعنامههای شورای امنیت توسط این کشتیهاست. قبلا قطعنامه ۱۸۰۳ از کشورها دعوت کرده بود که محمولههای هوایی یا دریایی از مبدا ایران یا به مقصد ایران را در فرودگاهها یا بنادر برای اطمینان از عدمنقض مفاد قطعنامههای شورای امنیت بازرسی کنند. به این ترتیب، این تحریمهای سازمان ملل اگر چه حاوی تحریم اقتصاد یا مالی عام نیست، اما از دو جهت میتواند در روابط ایران با روسیه و چین مشکلافزا باشد؛ نخست اینکه به این ترتیب لایه دیگری بر لایههای قبلی ناشی از تحریمهای یکجانبه آمریکا افزوده خواهد شد و محیط را برای کار پیچیدهتر و دشوارتر خواهد کرد. دوم و مهمتر اینکه این تحریمهای سازمان مللی یک بستر حقوقی بینالمللی علیه ایران ایجاد خواهند کرد که میتواند تحریمهای یکجانبه از سوی آمریکا و در آینده از سوی اروپا را توجیه کند. حال آنکه در دورهای که این تحریمهای سازمان مللی برقرار نباشد، تحریمهای یکجانبه آمریکا فاقد مشروعیت است و در مجمع عمومی نیز همواره اقدامات یکجانبه آمریکا محکوم میشود. بنابراین اعاده قطعنامههای ششگانه میتواند بهانه جدیدی برای موجه جلوه دادن تحریمهای یکجانبه باشد.
ایران البته در حوزههایی اهرمهایی برای کار با اروپا و آمریکا دارد. به عنوان مثال امنیت انرژی و امنیت مسیرهای دریایی برای آمریکا بسیار مهم است و ایران در ضلع شمالی خلیج فارس و تنگه هرمز نقش مهمی در این رابطه بر عهده دارد. در منطقه نیز امنیت دوستان آمریکا در شورای همکاری و بهطور کلی امنیت منطقه برای واشنگتن بسیار مهم است. اولویت این کشورها و نیز اولویت آمریکا حفظ امنیت آنها و اجتناب از جنگی فراگیر در منطقه است که بتواند به آن کشورها هم سرایت کند. ترجیح آمریکا این است که بتواند به نحوی با ایران به مصالحهای برسد و در این صورت بتواند بخش عمده نیروهای خود را از منطقه خارج کند و بر اولویتهای اول خود مانند چین و روسیه و امنیت بینالمللی متمرکز شود. بنابراین ایران به عنوان مهمترین قدرت بالقوه منطقهای همیشه میتواند اهرمهایی برای مذاکره با آمریکا داشته باشد. متاسفانه تاکنون این حوزهها و اهرمهای مختلف تحتالشعاع برنامه هستهای ایران بوده است.
همچنین یکی از مسائلی که مطرح است اینکه ایران میتواند با استفاده از دیپلماسی منطقهای (بهویژه نزدیکی به عربستان و امارات) بخشی از فشارهای غرب را در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه کاهش دهد. باید توجه داشت که قطعا کشورهای منطقه مانند عربستان و... مخالف بروز جنگی تمامعیار هستند که بر امنیت آنها نیز تاثیر سوء داشته باشد. اما از این حد که بگذریم، بعید است این کشورها خواستار رفع مشکلات ایران و قدرت گرفتن جمهوری اسلامی در منطقه باشند. آنها و تقریبا همه همسایگان ما ترجیح میدهند که ایران با مشکلات داخلی و مشکلات سیاست خارجی خود دستبهگریبان باشد و نتواند تواناییهای بالقوه خود را بالفعل کند.
درعینحال این موضوع نیز بعضا مورد بحث قرار میگیرد که آیا ممکن است فعال شدن مکانیسم ماشه زمینهساز توافقی جامعتر از برجام شود؟ در توضیح باید گفت که توافقی جامعتر از برجام قبل از فعال شدن مکانیسم ماشه باید در دستور کار ایران باشد و ایران خواستار مذاکره در مورد آن شود. فعال شدن مکانیسم ماشه و احیای قطعنامههای ششگانه، دست ایران را در این حوزه خالی خواهد کرد و برعکس دست غرب را قویتر میکند و کار برای نیل به توافقی جامع با مشکل بیشتری برای ما مواجه خواهد شد. اینکه آیا
برجام ۲ ممکن خواهد شد یا خیر بستگی به این دارد که آیا طرفین حاضر به انعطاف نشان دادن در مواضع سرسختانه خود هستند یا خیر. فعلا تمام مساله به بحث غنیسازی و اینکه توقف آن برای ایران خط قرمز است و ادامه آن برای آمریکا، بازمیگردد.
در نهایت از آنجا که آمریکا و سه کشور اروپایی پیگیر استفاده از مکانیسم ماشه بهعنوان ابزاری برای پیشبرد سیاستهای خود در منطقه هستند، طبعا در چنین شرایطی آنها بیشترین سود را خواهند بود. مشکل متاسفانه این است که ایران عملا در خارج از زنجیره تولید جهانی است و بنابراین تحریم ایران و کاستن از قابلیتهای اقتصادی و تجاری آن، تاثیر چندانی بر اقتصاد بینالمللی و بهویژه اقتصاد و تجارت اروپا نخواهد داشت. در مقایسه، چنانچه گفتم قطعنامههای سازمان ملل چون حاوی تحریم اقتصادی و مالی عامی نیستند، در نتیجه در نگاه اول به نظر میرسد که چین و روسیه از این تحول ضرر زیادی نخواهند کرد؛ اما مساله این است که با تخریب بیشتر جو بینالمللی علیه ایران، تجارت خارجی جمهوری اسلامی مانند فروش نفت به چین و برخی روابط اقتصادی با روسیه نیز ممکن است تحتتاثیر قرار گیرد.
از
فرانچسکو
بپرسید
یکبار دیگه
سکه بارونش کنید
بهتون میگه
کاشکی مکانیسم ماشه شمابرمردم راغیرفعال میکردن
مثل مکانیسم ماشه که برسرمردم ایران فعال است عمل میکنه