نفت ایران اسلحه جدید آمریکا علیه چین
آیا واشنگتن از توافق با تهران برای ضربهزدن به چین استفاده میکند؟
در پی پنج دور مذاکره غیرمستقیم میان ایران و آمریکا با میانجیگری عمان، نشریات فارنافرز و نشنال از شکلگیری چارچوبهای اولیه یک توافق هستهای جدید خبر دادهاند. هدف آمریکا، علاوهبر مهار برنامه هستهای ایران، کاهش نفوذ چین از طریق نفت ایران است. همزمان، اروپا احتمال دارد مکانیسم بازگشت تحریمها را فعال کند. ایران هشدار داده در صورت فعال شدن مکانیزم ماشه، از ان.پی.تی خارج می شود.

مذاکرات هستهای میان ایران و ایالات متحده، بهحق یکی از طولانیترین و پرپیچوخمترین پروندههای دیپلماتیک دوران معاصر به شمار میرود؛ روندی فرسایشی که از اوایل دهه ۱۳۸۰ با هدف کاستن از نگرانیهای جهانی درباره برنامه هستهای ایران و در عین حال، لغو تدریجی تحریمها آغاز شد. در طول این سالها، قالبهای مذاکره بارها تغییر کرده؛ از نشستهای رسمی گروه ۱+۵ تا مذاکراتی دوجانبه یا غیرمستقیم که گاه در سایه و با میانجیگریهایی چون عمان پیش رفته است. این روند اگرچه دستاوردهایی داشته، اما همچنان درگیر همان سؤال قدیمی است: توافق نهایی چه زمانی از راه میرسد؟
با ورود مسعود پزشکیان به پاستور و بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، ورق جدیدی در پرونده هستهای ایران و آمریکا ورق خورد. این بار، ترکیب یک رئیسجمهور اصلاحطلب در تهران و یک معاملهگر قهار در واشنگتن، فضای مذاکرات را هم محتاطتر و هم غیرقابلپیشبینیتر کرد. نخستین دور این گفتوگوها، در ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، به رسم دیرینه اعتماد به عمان، در مسقط آغاز شد و خیلی زود، به رم، شهر محبوب دیپلماتهایی که ترجیح میدهند بیسروصدا مذاکره کنند، منتقل شد.
در این دور از مذاکرات، صحنه گفتوگو به جای یک میز مشترک، میان دو سوی دیوار اعتماد شکل گرفت: استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ از یکسو و عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران از سوی دیگر. با وجود این فاصله، فضای مذاکرات به طرز شگفتآوری فشرده و جدی بود. پس از پنجمین دور در دوم خرداد ۱۴۰۴ (۲۳ مه ۲۰۲۵)، هر دو طرف با ادبیاتی مثبت از گفتوگوها یاد کردند. دونالد ترامپ، طبق معمول با اغراق خاص خود، مذاکرات را «خیلی، خیلی خوب» توصیف کرد؛ و عباس عراقچی هم با لحنی فنی و دقیقتر، از «حرفهایترین» ادوار مذاکرات سخن گفت و از ارائه طرحهایی تازه برای شکستن بنبست خبر داد.
چرا واشنگتن همچنان گزینه نظامی را در آستین نگه داشته است؟
نشریه فارن افرز در تحلیلی تازه، از چرخشی معنادار در روابط تهران و واشنگتن پرده برداشت. بهرغم گذشتهای انباشته از بیاعتمادی و خصومت، بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید ظاهراً جرقههایی از علاقه متقابل برای رسیدن به یک توافق جدید را روشن کرده است؛ توافقی که هنوز نام و نشانی رسمی ندارد، اما مقدمات آن در چند دور گفتوگوی غیرمستقیم ریخته شده است. بهنوشته این نشریه، طرفین موفق شدهاند خطوط کلی و چارچوبهای اولیهای را برای یک توافق بالقوه ترسیم کنند؛ اگرچه هیچکدام هنوز از مرحله طرح و ایده فراتر نرفتهاند.
فارن افرز در ادامه تحلیل خود خاطرنشان میکند که اگرچه هر دو طرف دلایل مشخصی برای حرکت بهسوی توافق دارند، اما برای دولت ترامپ، این مذاکرات تنها یک پرونده سیاست خارجی نیست؛ بلکه بخشی کلیدی از یک نمایش بزرگتر است. در چشم ترامپ، بازگرداندن «ثبات راهبردی» به خاورمیانه در بحبوحه بیثباتیهای فزاینده و آرایشهای تازه منطقهای، صرفاً یک هدف ژئوپلیتیکی نیست، بلکه پلهای برای احیای برند شخصی او بهعنوان «معاملهگر بزرگ» است.
فارن افرز هشدار میدهد که حتی در خوشبینانهترین سناریو، توافقی که از نگاه واشنگتن «قابلقبول» تلقی شود، بدون هزینه و ریسک نخواهد بود. چراکه هر توافق واقعی، ناگزیر با امتیازدهی همراه است و در فضای قطبی و ملتهب سیاست داخلی، هم در تهران و هم در واشنگتن، هرگونه مصالحهای میتواند آتش مخالفتها را شعلهور کند. با این حال، تحلیلگران این نشریه بر این باورند که اگر توافقی شکل بگیرد که از یکسو نظارتهای گستردهتری را بر تأسیسات هستهای فراهم آورد و از سوی دیگر، سطح غنیسازی اورانیوم را در محدودهای «قابلکنترل» نگه دارد ، آنگاه میتوان از آن بهعنوان گامی رو به جلو یاد کرد.
فارن افرز در جمعبندی تحلیل خود خاطرنشان میکند که حتی یک توافق محدود، اگر میان ایران و ایالات متحده حاصل شود، میتواند بخشی از خسارات ناشی از خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ را جبران کند، مانع از بروز یک بحران هستهای فوری شود و بهعنوان بستری اولیه برای شکلگیری نوعی ثبات بلندمدت منطقهای عمل کند. این نشریه تأکید میکند که ستون فقرات هر توافق پایدار، نظام نظارتی قوی و بهروز است؛ نظامی که با تکیه بر فناوریهای نوین و دسترسی بیقیدوشرط به سایتهای هستهای اعلامشده و مشکوک، بتواند اعتمادسازی واقعی ایجاد کند.
در جمعبندی گزارش، فارن افرز با لحنی هشدارآمیز خاطرنشان میکند که اگرچه ایالات متحده همچنان گزینه نظامی را بهعنوان آخرین ابزار فشار در آستین دارد، اما این بههیچوجه نشانه تمایل به استفاده از آن نیست. تحلیلگران این نشریه مینویسند: هرگونه اقدام نظامی علیه برنامه هستهای ایران، بیش از آنکه راهحل باشد، آتش یک بحران منطقهای تمامعیار را شعلهور خواهد کرد؛ بحرانی پیچیده، چندلایه و فرسایشی که آمریکا و اسرائیل را وارد بازی بیپایان «موشوگربه» برای کشف و انهدام تأسیسات پنهان ایران خواهد کرد، در حالیکه تهران نیز بدون درنگ، شبکه متحدانش را به میدان خواهد آورد.
توافق با تهران؛ ضربهای خاموش به اقتصاد پکن؟
نشریه نشنال در تحلیلی تازه فاش میکند که تلاش دونالد ترامپ برای دستیابی به توافقی جدید با ایران، صرفاً به هدف مهار برنامه هستهای این کشور محدود نمیشود. بهباور نویسندگان این گزارش، رئیسجمهور ایالات متحده در حال پیگیری یک بازی چندلایه است؛ بازیای که یکی از ابعاد پنهان آن، تقابل با چین از مسیر تهران است. بهویژه، قطع دسترسی پکن به نفت ارزان ایران که در سالهای اخیر، بهواسطه تحریمهای بینالمللی، به یکی از اندک شریانهای حیاتی اقتصادی جمهوری اسلامی تبدیل شده است. از نگاه نشنال، هرگونه توافق احتمالی میتواند عملاً اهرمهایی جدید در اختیار آمریکا قرار دهد تا فشار اقتصادی بر چین را از زاویهای غیرمنتظره افزایش دهد.
نشریه نشنال در گزارشی بلند و تحلیلی، با عبور از نگاه صرفاً هستهای، تصویری گستردهتر از پیامدهای توافق احتمالی ایران و ایالات متحده ترسیم میکند
نشریه نشنال در گزارشی بلند و تحلیلی، با عبور از نگاه صرفاً هستهای، تصویری گستردهتر از پیامدهای توافق احتمالی ایران و ایالات متحده ترسیم میکند. بهنوشته این نشریه، چنین توافقی نهتنها میتواند صادرات نفت ایران را روزانه بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار بشکه افزایش دهد؛ بلکه در لایهای عمیقتر، میتواند بستر شکلگیری فرصتهای جدید در عرصه انرژی و بازآرایی اقتصادی منطقه را فراهم کند؛ آنهم در چارچوبی مستقل از نفوذ چین و بر پایه دیپلماسی فعال میان بازیگران خاورمیانهای.
نشریه نشنال در ادامه تحلیل خود تأکید میکند یکی از اهداف اصلی کاخ سفید، کاهش وابستگی ژئواقتصادی تهران به محور پکن-مسکو است؛ محوری که طی سالهای اخیر، در سایه تحریمها به ستون فقرات اقتصاد خارجی ایران تبدیل شده است. از نگاه واشنگتن، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بهویژه بازیگران بزرگ انرژی و زیرساخت میتوانند بهعنوان «شریک طبیعی» ایران در این مسیر بازتعریفشده عمل کنند.
بهگزارش نشنال، در صورت دستیابی به توافق، افقهای تازهای پیش روی اقتصاد ایران گشوده خواهد شد. بازگشت تهران به بازارهای مهمی چون هند، ژاپن و کره جنوبی از نخستین نتایج قابلانتظار است؛ بازاری که در سالهای اخیر زیر سایه تحریمها و فشارهای ثانویه، تقریباً از دست رفته بود. همزمان، ایران میتواند به داراییهای بلوکه شده اش دست یابد و با هزینهای بهمراتب کمتر، تجهیزات پیشرفته صنعت نفت را مستقیماً وارد کند.
اما آنگونه که نشریه نشنال تصویر میکند، بازی به همینجا ختم نمیشود. این نشریه از چشماندازی بلندپروازانهتر سخن میگوید: ادغام مجدد ایران در زنجیرههای منطقهای و جهانی انرژی، میتواند زمینهساز شکلگیری کریدورهای جدیدی در سطح سه قاره باشد: از دریای خزر تا خلیج فارس، از آسیای مرکزی تا شبهقاره هند؛ با شبکهای از خطوط لوله، کابلهای برق و مسیرهای انتقال انرژیهای تجدیدپذیر که نظم ژئواقتصادی تازهای را رقم میزند.
در چنین چارچوبی، حتی پرونده جنجالی غنیسازی اورانیوم نیز میتواند بازتعریف شود. نشریه نشنال مینویسد که تخصصهای فنی ایالات متحده ممکن است در قالب یک ائتلاف منطقهای به کار گرفته شود؛ ائتلافی برای تولید سوخت هستهای با بالاترین سطح شفافیت و نظارت که هم ایران و هم کشورهای عربی مصرفکننده یا توسعهدهنده فناوری هستهای را در بر گیرد.
آیا مکانیسم ماشه، کلید حمله نظامی است؟
کارشناسان و تحلیلگران غربی بر این نظر هستند: « در صورتی که مذاکرات میان ایران و ایالات متحده به بنبست برسد، احتمال روی آوردن اسرائیل یا حتی اقدام مشترک آمریکا و اسرائیل به گزینه نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران بهطرز محسوسی افزایش خواهد یافت.» با این حال، بهگفته تحلیلگران، چنین درگیریای فوراً کلید نخواهد خورد. آنچه پیش از هر اقدام نظامی رخ خواهد داد، موجی از فشارهای هماهنگ دیپلماتیک است که هدف آن، تقویت اجماع بینالمللی و مشروعیتبخشی به اقدامات بعدی خواهد بود.
تحلیلگران معتقدند: «نخستین ایستگاه در این مسیر، بهاحتمال زیاد، انتشار گزارش جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره وضعیت برنامه هستهای ایران خواهد بود؛ گزارشی که ممکن است تا پایان همین هفته منتشر شود. اگرچه انتظار نمیرود این گزارش حاوی افشاگریهای چشمگیر یا اطلاعاتی کاملاً تازه باشد، اما احتمال دارد با ارائه دادههای بهروز از میزان ذخایر اورانیوم غنیشده ایران، محدودیت دسترسی بازرسان و ... فضا را برای اعمال فشارهای بیشتر آماده کند. بهعبارتی، این گزارش میتواند جرقه آغاز دور تازهای از تقابل باشد.
در مرحله بعد، چشمها به سه کشور اروپایی یعنی بریتانیا، فرانسه و آلمان دوخته خواهد شد؛ کشورهایی که ممکن است در واکنش به شکست مذاکرات، مکانیسم «بازگشت خودکار تحریمها» (Snapback) را فعال کنند. این سازوکار که در متن برجام پیشبینی شده، به آنها اجازه میدهد بدون نیاز به رأیگیری در شورای امنیت، تحریمهای بینالمللی علیه ایران را احیا کنند، مشروط بر آنکه نقض تعهدات از سوی تهران اثبات شود.
پیامدهای مکانیسم ماشه برای ایران، در صورت فعال شدن، بسیار سنگین خواهد بود. بازگشت خودکار تمامی تحریمهای شورای امنیت، تحریمهای مالی و اقتصادی، تحریمهای تسلیحاتی و محدودیتهای دیگر، عملاً اقتصاد ایران را در محاصرهای کامل قرار میدهد. علاوه بر این، فعال شدن آن میتواند بهطور کامل ساختار برجام را از بین ببرد، زیرا ایران احتمالاً در واکنش به آن از توافق خارج میشود و این موضوع خطر تبدیل شدن بحران هستهای ایران به مرحلهای جدید و خطرناکتر را افزایش میدهد. از سوی دیگر، این مکانیسم به دلیل ماهیت خودکار و مکانیزمیاش، نهتنها اعتماد ایران را نسبت به توافق تضعیف میکند بلکه باعث میشود نظام چندجانبهگرایی در روابط بینالملل نیز آسیب ببیند، زیرا کشورها چنین ابزارهایی را تهدیدی برای اجرای عادلانه توافقات میدانند.
بهگفته علی واعظ، کارشناس ارشد مسائل ایران در گروه بینالمللی بحران، این فرآیند میتواند تا ماه ژوئیه یا اوت تکمیل شود و باید پیش از آنکه روسیه در ماه اکتبر ریاست دورهای شورای امنیت را بر عهده بگیرد، به نتیجه برسد. علت این فشار زمانی روشن است: طبق مفاد برجام، امکان فعالسازی مکانیسم بازگشت تحریمها در ماه اکتبر به پایان میرسد.
علی واعظ با لحنی هشدارآمیز میگوید: «ایران صراحتاً تهدید کرده که اگر مکانیسم بازگشت تحریمها فعال شود، ممکن است بهطور کامل از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شود.» از نگاه او، اگر تهران دست به چنین اقدامی بزند و بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از کشور اخراج کند، آنگاه معادله بهشدت تغییر خواهد کرد.
علی واعظ در ادامه خاطرنشان میکند: «حتی برای اسرائیل یا تندروترین جریانها در واشنگتن، منطقیتر آن است که ابتدا روند بازگشت تحریمها بهطور کامل طی شود و سپس گزینه نظامی مطرح گردد.»
نیازی به توافق و... نیست . اینا خودشان با آمریکا و اسرائیل همین حالا هم تجارت غیر مستقیم دارند. حساب های آقازاده ها و.. واقعا محصولات ایرانی در آمریکا و اسرائیل چه میکند؟؟
نفت ملت بدبخت هم می بخشند به چین و روسیه
نه شرقی نه غربی این بود؟🤣
گاوشیرده بوده خرنفت ده هم شده یارو
سلام به ملت ایران ربطی ندارد بعد از رابطه با ما به کدام کشور ضربه میزند به ماربطی ندارد مگر در جریان تحریم این کشور کمونیستی ضرر ما را جبران می نماید به عکس فرصت طلبی کرده و منابع کشور را با تخفیف خریداری و پولس را به هر بهانه پس نمی دهد.
چین وروسیه هردوکارشان درسته من به هردوارادت دارم