اولین بیمارِ بیمارستان «مسیح دانشوری» که بود؟+عکس
در بحبوحه شیوع بیماری کرونا، بیمارستان مسیح دانشوری خط مقدم مبارزه با این ویروس شده و پزشکان آن برای نجات جان بیماران، با جان خود معامله کردهاند، اما کمتر کسی میداندکه داستان بیمارستان مسیح دانشوری از کجا شروع شده است.
این روزها نام بیمارستان مسیح دانشوری را بیشتر از هر بیمارستان دیگری میشنویم، جایی که میزبان اولین بیمار کرونایی در تهران بود و تا تاریخ 6 اسفندماه 7 بیمار کرونایی را در بخش ICU حاد تنفسی بستری کرده بود.
جایی که این روزها پزشکان آن برای نجات جان بیماران، با جان خود معامله کردهاند اما کمتر کسی میداند که داستان بیمارستان مسیح دانشوری از کجا شروع شده است.
ماجرا از بیماری مظفرالدین شاه آغاز میشود
مظفرالدین شاه از کودکی همراه با ضعف و بیمارشاش تا ۹ سالگی که به عنوان بزرگترین پسر شاه از مادری با تبار قاجار به منصب ولیعهدی انتخاب شد و ناصرالدینشاه هیچ وقت تصورش را هم نمیکرد که این پسرِ همیشه بیمار، به شاهی برسد.
فرزانه ابراهیم زاده، تاریخ نویس در این مورد در صفحه شخصی خود چنین نوشته است: «مظفرالدینشاه با همان حال ضعیف به تبریز محل حضور ولیعهد رفت و در این شهر حالش بدتر شد. پزشکان در آن زمان تشخیص بیماری ریوی که احتمالاً سل بود را برای او دادند و توصیه کردند که در جایی خوش آب و هوا بماند.
پس از بررسی نقاط مختلف تهران، قریه دارآباد برای اسکان مظفرالدین شاه انتخاب شد . علی اصغرخان اتابک اعظم در سال 1273 شمسی باغ بزرگی را در روستای دارآباد به مساحت 260 هزار متر مربع خریداری کرد.
با دستور «حکیم الملک»، عمارتی در آن بنا شد و به کاخ شاه آباد معروف شد تا شاه بیشتر زمان حکومتخود را در این کاخ و کاخ تابستانی صاحبقرانیه بگذارند اما مظفرالدینشاه به استناد پزشکیاش از بیماری سل فوت نکرد و در اثر بیماری موروثی کلیوی خانواده قاجار درگذشت و به عنوان اولین بیمار بیمارستانی شناخته شد که بعدها نام مسیح دانشوری را به خود گرفت.
پس از فوت مظفرالدین شاه کاخ شاهآباد داراباد برای بیماران مسلول در اختیار حفظالصحه عمومی قرار گرفت و به آسایشگاهی برای بیماران مسلول تبدیل شد اما این تغییر کاربری در پس وقایع سیاسی چون به توپ بستن مجلس، فتح تهران، جنگ جهانی اول و کودتای ۱۲۹۹ بدون استفاده ماند.
در نهایت کاخ شاه آباد بدون استفاده ماند تا سال ۱۳۱۰ که یک پزشک نیشابوری اصل به اسم «مسیح دانشوری» تصمیم به تغییر کاربری آسایشگاه شاهآباد گرفت.
«مسیح دانشوری» را بیشتر بشناسید
وی اولین پزشک ایرانی بود که تخصصاش را در بیماریهای ریه و تنفسی گرفت، دانشوری در سال ۱۲۷۸ در کاشمر متولد شد. پدرش «سیدعلی دانشوری» از اهالی نیشابور بود و پزشکی معروف و حاذق در منطقه خراسان بود که به «حافظ الصحه مجدالحکماء» مشهور بود.
پدربزرگ دکتر مسیح دانشوری «سید اسماعیل محضاله» از علمای معروف نیشابور بود، مسیح تحصیلات ابتدایی را در کاشمر و بعد در مشهد ادامه داد و برای تکمیل تحصیلاتش به مدرسه سنلویی تهران آمد. از آنجایی که به خاطر همراهی با پدرش به پزشکی علاقهمند بود در سال ۱۳۰۲ برای ادامه تحصیل در این رشته به فرانسه رفت و در نهایت با تخصص بیماریهای ریوی و سل به ایران بازگشت.
در آن زمان سل یکی از شایعترین بیماریهای ایران بخصوص در مناطق محروم بود و مسیح دانشوری با این هدف در این رشته تحصیل کرد و به ایران بازگشت. او در سال 1310 شمسی مدرسه پرستاری ویژهای را در محل کاخ مظفری شاهآباد راهاندازی کرد اما ایده اصلی او ساخت بیمارستانی برای کمک به ریشهکنی بیماری سل و بیماریهای ریوی در ایران بود.»
دانشوری از بسیاری از نهادها و سازمانهای دولتی چون وزارت بهداری و اشخاص خیّر مانند فخرالدوله امینی دختر مظفرالدینشاه دعوت کرد که ساختمانهای این بیمارستان را تکمیل کنند.
یکی از این ساختمانهای قدیمی که به ساختمان فخرالدوله معروف همان ساختمانی است که توسط دختر مظفرالدینشاه ساخته شد و به ساختمان«فخرالدوله» مشهور است. همچنین ساختمان بخشهای بیماران مسلول توسط مهندسان آلمانی با معماری خاص طراحی و به شکل بال خمیده ساخته شد.
این بیمارستان در تاریخ ۲۴ مرداد ماه سال ۱۳۱۶ رسماً با عنوان آسایشگاه شاهآباد افتتاح شد و دانشوری در آن به معالجه و درمان بیماران مبتلا به سل پرداخت.
او در تأسیس چند بیمارستان دیگر همچون بیمارستان بوعلی و بیمارستان فیروزآبادی نقش محوری داشت. دانشوری سرانجام توانست آنجا را به صورت یک آسایشگاه مطابق با استاندارهای زمان برای بیماران مسلول تبدیل کند تا درمانهای متداول آن روز در آنجا صورت گیرد.
دکتر مسیح دانشوری در سال ۱۳۴۷ در تهران درگذشت و این بیمارستان بعد از انقلاب زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی قرار گرفت.
منبع: فارس
2222
رضا شا ه هم این وسط وجود خارجی نداشت اصلا چه قشنگ تاریخا ماست مالی میکنید
مادر بزرگبنده سل گرفت در تاریخ که رصا شاهی بود وبعد پسرش امد...خیلی افراد در کشور دچار سل شدند در همین بیمارستان که کفتی بوعلی نه برادر من روبروی ان یک بیمارستان هست که الان شده محل جمع اشعالها خشک شهر داری کنار اتوبان امام علی ودرست کنار چراغ طرح ترافیک بیمارستان که بعد سال شصت مخروبه شد اینجا بود واسمش مسلولین بود دکتر حاذقی هم داشت بنام بیرجندی که طبیب خود شاه بود ولنگ بود پدر بزرگ بنده علت لنگ شدن را پرسید گفت من در زمان قجر سل گرفتم ودچار تب شده وفلج گشته بعدها تصمیم گرفته که درس بخوان همین کار را هم کرد درس خواند وبرگشت..از فاصله دور تشخیص میداد چه کسی سل دارد وچه کسی ندارد وچه شخصی بعد خواهد گرفت اگر به موقع پیش وی میرفتی شما را درمان میکرد....ان هم با هزینه دولت...الان یه بازار اونجا هست بنام شهرستانی اون موقه مردم زیاد خرید نمی کردن چون میگفتن اب دو تا بیمارستان تو این زمین اینجا میره واینجا هم سل زیاده اما خلاصه اون بنده خدا فراری دادن والان از زمانقجر مینویسن
پس رضا شاه این وسط چه کاره بوده؟؟؟
همینجوری اون ۴ نفری هم که نمیدونن رضا شاه چه خدماتی کرده رو هم بدتر گمراه کنید. پس آزادراه شمال هم مال جمهوری اسلامی نیست مال مهندس اصلیشه و ...
چرا عطوفتی که رضا شاه برای مردم کشورش قائل بود و کاخی که برای مظفرالدینشاه به خاطر بیماری سل براش ساخته بودند رو پس از سالیانسال تبدیل به بیمارستان کرد رو حذف کردید خواهشا تاریخ رو دست کاری نکنید
ربط موضوع به رضاخان در این است که هم زمان بوده با سلطنت او.مرحوم دکتر مسیح دانشوری پیمانکار نبود! در مورد نقش رضا خان شما سند بیاورید.