وقتی دختر دانشجو به هوش آمد همه چیز را به امیر علی باخته بود !
دختر جوانی که به خانه همکلاسی اش رفته بود بعد از اینکه قلیان مصرف کرد بی هوش شد و هدف اقدام شیطانی همکلاسی اش قرار گرفت.

شینا 20 ساله مقابل بازپرس نشسته و تعریف می کند: بی دغدغه درس خواندم و دیپلم گرفتم. همیشه بهترین امکانات وسایل را داشتم. وقتی به دانشگاه می رفتم همه می گفتند خوش به حالش؛ پدرش پولدار است. من که همیشه مورد توجه و احترام اطرافیانم بودم، مغرور و خودخواه بار آمدم. در دانشگاه با پسری به نام امیرعلی دوست شدم که شبیه خودم بود. مغرور و خودخواه، دوستی با او باعث شد خیلی از اعتقاداتم را از دست بدهم و نوع لباس پوشیدن، حرکات و رفتارم تغییر کرد تحت تاثیر حرف های دوست نابابم، احترام خانواده ام را هم زیر پا گذاشتم، در برابر پدرم ایستادم و گفتم می خواهم زندگی مستقلی تشکیل بدهم و تنها باشم.
یک خواستگار خوب برایم آمد، نصیحت مادر و مادربزرگم مرا متقاعد کرد ازدواج کنم، اما امیر علی با حرف هایش مرا منصرف کرد. پدرم از دستم ناراحت بود و سرسنگین برخورد می کرد، مادرم هم با اینکه دلگیر بود، همچنان حساب بانکی ام را شارژ می کرد.
یک روز که به خانه امیرعلی رفته بودم، چند لحظه ای گذشت که دیدم امیرعلی نوشیدنی الکلی آورد و من هم برای اینکه جلوی او کم نیاورم آن نوشیدنی را خوردم. چند دقیقه بعد سرم گیج رفت و بی هوش شدم وقتی به هوش آمدم لباس تنم نبود و امیرعلی برهنه کنار من نشسته بود و لبخند می زد.این طور بود که به دام افتادم. حالا باید بگویم که «غلط کرده ام».
چند ماه از این موضوع گذشت و من از نظر روحی ضربه محکمی خورده بودم ، به خودم آمد که دیدم به مواد مخدر اعتیاد پیدا کردم. خدا خیرش بدهد همسر برادرم را؛ او که فهمیده بود به بیراهه زده ام، دست به کار شد تا نجاتم بدهد، با اینکه گاهی خیلی اذیتش کرده ام و به قول معروف خواهر شوهر بازی برایش درآورده ام، خواهرانه جلو آمد و کمکم کرد.
با کمک درمانگر اعتیاد، و روحیه و انگیزه ای که همسر برادرم به من داد، توانسته ام خوب پیش بروم و از امیر علی هم شکایت کردم؛ امیدوارم بتوانم اشتباهات گذشته را جبران کنم.
منبع: رکنا
15