قاتل: پسردایی‌ام تعرض می‌کرد، او را کشتم
پسری که مدعی است از سوی پسردایی‌اش آزار و اذیت می‌شد در پی قتل او، پای میز محاکمه می‌رود.
قتل یک سال قبل اتفاق افتاد، آن زمان مردی که سعی داشت به جوانی کمک کند و او را به بیمارستان رسانده بود پس از جان دادن او تحت بازجویی قرار گرفت.
او گفت: عرشیا پسر برادرزن من است. مدتی بود پسرم روزبه با عرشیا اختلاف داشت. ما خانوادگی ارتباط خوبی با هم داریم. من و همسرم تصمیم گرفتیم ارتباط عرشیا و روزبه را با هم خوب کنیم.
به همین خاطر روز حادثه ما خانوادگی به باغ رفتیم و من از برادرزنم و روزبه هم دعوت کردم که به باغ بیایند تا بچه‌ها با هم صحبت کنند و همه چیز خوب پیش برود.
روزبه تنها به باغ آمد. برادرزنم عباس با من تماس گرفت و گفت بیا جلوی در صحبت کنیم. من جلوی در باغ رفتم.
او گفت بگذار بچه‌ها دو نفری صحبت و مشکل‌شان را حل کنند، ما هم اینجا مراقب هستیم که درگیر نشوند. عباس گفت هرچه از پسرش پرسیده چرا با عرشیا دعوا کرده جوابی نگرفته است.
عباس درست میگفت چون من هم اصرار کردم و پسرم عرشیا چیزی به من نگفت. بعد یک‌دفعه صدا بلند شد. ما وارد خانه شدیم و جسم خونی روزبه را دیدیم. من به سمت عرشیا دویدم که چاقو را از دست او بگیرم؛ اما با چاقو به من هم حمله کرد.
با این گفته‌ها بود که ماموران عرشیا را بازداشت کردند. پسر جوان به قتل پسردایی‌اش اعتراف کرد و گفت: خانواده من با خانواده دایی‌ام ارتباط خیلی خوبی داشتند و من و روزبه هم از بچگی با هم بزرگ شدیم؛ اما روزبه از همان موقع من را اذیت می‌کرد.
روزبه به من تعرض می‌کرد و می‌دانست من می‌ترسم و حرفی نمی‌زنم. کمی که بزرگ‌تر شدم دیگر به خواسته او تن ندادم و در برابرش مقاومت کردم.
به همین دلیل آخرین بار که به سمتم آمد با هم دعوا کردیم و درگیر شدیم.
روزبه فکر می‌کرد می‌تواند مرا وادار به تمکین کند اما من بزرگ شده بودم و توانستم از خودم مراقبت کنم.
متهم گفت: روز حادثه به محض اینکه پدرم از در باغ بیرون رفت روزبه به سمت من آمد و خواسته شرم‌آوری را مطرح کرد. ما جر و بحث کردیم و من که به شدت عصبانی بودم با چاقو او را زدم. در آن لحظه به هیچ چیز فکر نمی‌کردم و اصلاً رفتارم دست خودم نبود.
ضمن اینکه مشروب هم خورده بودم و مست بودم. من دایی‌ام را دوست داشتم حتی روزبه را که پسردایی‌ام بود دوست داشتم و نمی‌خواستم اتفاقی برای او بیفتد اما او راهی برایم نگذاشت.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.
وکیل جعفرپور، وکیل دادگستری، درباره این پرونده گفت: در ماده۲۹۰ قانون مجازات اقسام قتل عمد تعریف شده است که بند ب راجع به فعل نوعاً کشنده مانند چاقو زدن به نقاط حساس بدن انشا شده است، لذا رفتار عرشیا منطبق بر این ماده مشمول قتل عمد می‌شود.
از طرفی ماده ۳۰۷ ارتکاب جنایت در حال مستی و عدم تعادل روانی بر اثر مصرف موادمخدر، روان‌گردان و مانند آنها را موجب قصاص می‌داند مگر اینکه ثابت شود بر اثر مستی و عدم تعادل روانی، فاعل رفتار مجرمانه (مرتکب) به کلی مسلوب‌الاختیار بوده است.
با این وصف تنها راه نجات عرشیا از قصاص، اثبات این موضوع است که وی بر اثر شرب خمر آن‌قدر مست شده که متوجه رفتار و اعمالش نبوده که در چنین فرضی او محکوم به پرداخت دیه و تحمل مجازات زندان خواهد شد.
جعفرپور توضیح داد: راجع به تعرض جنسی به عرشیا نیاز به توضیح است که قانون مجازات اسلامی مقرر می‌کند اگر شخصی به اعتقاد مهدورالدم بودن دیگری را به قتل برساند و این امر مسلم شود که وی مهدورالدم بوده یا مرتکب به این باور مرتکب قتل شده مجازات قصاص ساقط و مرتکب به پرداخت دیه محکوم می‌شود. ماده ۳۰۳ قانون مجازات اسلامی راجع به چنین موضوعی انشا شده است اما این مقرره شامل رفتار عرشیا نمی‌شود.
دفع فساد به دست فساد.
خاک توسرتون کنن که نربه نرهم رحم نمیکنه چقدرجوان هابی حیاشدن
خاک تو سرت که حرفهای یک قاتل درباره مقتول برات حجت و مدرک شده و بر اساسش از خودت حکم در میدی ابله
گفتی نر...آی گفتی
اگر همین یه دختر بود مردان مغرور گستاخ می‌نوشتند دختره کرم داشته خودش رفته
اما اینجور مواقع خفه خون میگیرند.........
چون پسر با پسر بوده
خدا اینجوری جنس مرد و هوس مرد رو بر ملا میکنه
به هه: اگه جنس مرد و هوس مرد وجود نداشت تو هم الان وجود نداشتی. شاید هم نطفه‌ات از کمر بابات درنیومده و زیر بته عمل اومده باشی!!
بحث نوع خلقت نیست
بحث اینه که همیشه خودتون رو مبرا میدونید
خوب کاری کرده فردی که به اطرافیان خود هم رحم نمی کند و از بچگی بهش تعرض کرده دستش درد نکنه اونو کشته که دیگران هم از دستش راحت بشن
اون گفت و تو هم باور کردی. امان از مردم بی‌عقل ایران
چندسال پیش تو تهران افسریه کارمیکردیم کارگاه خیاطی همه افغانی بودیم دقیقا روز عید قربان بود یکی شدید در میزد بازکردیم اومد داخل شب بود پسره شونزده سال تقریبا داشت دونفر اومدن دنبالش گفتن بما تحویل بدین اون به خاهر ما متلک گفته ولی پسره میگفت دروغ میگن میخان منو ببرن بمن تجاوز کنن هم پسره هم دوتا یی که دنبالش اومده بودن تورک زبان بودن بهرحال ما پسره رو تحویل ندادیم و یک تاکسی دربست گرفتیم براش که ببرتش خانه اش درسته یک یک افغانی جنایت میکنه و به همه افغانیا توهین میشه ولی همه مثل هم نیستن
از کجا فهمیدی که پسره راست میگفته؟