حکم اعدام پسر شیطان صفت

پسر شیطان صفت که با فریب دختر دانشجو، او را آزار داده بود در برابر حکم قطعی اعدام قرار گرفت.

حکم اعدام پسر شیطان صفت

رسیدگی به این پرونده از سال ۹۹ به دنبال انتقال پیکر دختر جوانی به نام صدف به بیمارستانی در شمال تهران آغاز شد. وی که سر و وضعی آشفته داشت و دندانهایش شکسته بود تحت درمان قرار گرفت و با توجه به مشکوک بودن ماجرا بلافاصله کادر بیمارستان ماجرا را با پلیس در میان گذاشتند. به این ترتیب مأموران پلیس وارد عمل شدند و به بازجویی از پدر صدف پرداختند.

پدر وی گفت : من در خانه بودم که از بیمارستان با من تماس گرفتند و گفتند دخترم تصادف کرده است و نمی دانم چه بلایی سر دخترم آمده است.

در این میان شوهرخواهر صدف گفت : من و همسرم در خانه بودیم که صدف با خواهرش تماس گرفت و گفت به بیمارستان منتقل شده و حالش بد است. ما بلافاصله به بیمارستان رفتیم و آنجا بود که فهمیدم صدف مورد آزار و اذیت قرار گرفته و به شدت کتک خورده است.

با افشای این ماجرا دختر جوان سکوتش را شکست و واقعیت را برملا و از پسری به نام آرش شکایت کرد.

شکایت از پسر شیطان

وی گفت : مدتی قبل با پسر جوانی آشنا شدم که به من ابراز علاقه کرد و گفت عاشق من شده و قصد ازدواج دارد. به همین خاطر خواست تا چند مرتبه با هم قرار ملاقات بگذاریم.

ساعت ۱۲ ظهر بود که سر قرار رفتم و سوار ماشین آرش شدم.  اما پس از طی مسافتی، او به یکباره در ماشین را قفل کرد و وارد پارکینگ یک خانه شد. من که شوکه شده بودم می خواستم در را باز کنم و فرار کنم که با مشت به صورتم کوبید و دندان هایم شکست و دهانم به شدت آسیب دید. او کشان کشان مرا با یک واحد آپارتمانی برد.

دختر جوان که از به یاد آوردن صحنه‌ای دلهره آور به گریه افتاده بود، ادامه داد: پسرخاله آرش هم در آنجا بود که خانه را ترک کرد و من و آرش تنها ماندیم. او به شدت مرا کتک زد و بدون توجه به التماس هایم آزارم داد. سپس مرا سوار ماشین کرد و در پارکی در همان حوالی از ماشین به بیرون پرتاب کرد . من از او شاکی هستم.

با این شکایت و اطلاعاتی که دختر جوان به پلیس داده بود آرش ردیابی و بازداشت شد. اما آزار و اذیت دختر جوان را نپذیرفت.

وی گفت : صدف دروغ می گوید . ما با هم رابطه عاشقانه داشتیم و با میل خودش با او رابطه برقرار کردم. اما نمیدانم چه کسی او را کتک زده و دندان هایش را شکسته است. وقتی او سوار ماشینم شد، گفت با خانواده اش اختلاف دارد و می خواهد از آنها جدا شود و با من ازدواج کند. ما با هم رابطه برقرار کردیم. حتی او دلش می خواست یک هدفون گران‌قیمت داشته باشد که آن را برایش خریدم و به عنوان هدیه به او دادم.

محاکمه پسرشیطان

در حالی که پزشکی قانونی، آزار و اذیت وحشیانه دختر جوان را تایید کرده بود برای پسر شیطان صفت کیفرخواست صادر و پرونده اش به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. وی  پشت درهای بسته و غیرعلنی از خود دفاع کرد.

در پایان جلسه قضات دادگاه با توجه به مدرک های موجود و نظر پزشکی قانونی، آرش را به اعدام محکوم کردند. این حکم در شعبه ۵۱ دیوان عالی کشور مهر تایید کرد و قطعی شد. به این ترتیب پسر شیطان در لیست سیاه اعدام قرار گرفت.

منبع: رکنا
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 11
  • ناصر
    1

    سلام علیکم.
    خدا به قضات با انصاف خیر و برکت عطا فرماید.از صدور چنین احکامی مردم شریف ایران خرسند و از عملکرد قوه قضائیه راضی بوده و خواهند بود.
    پیشنهاد می‌شود احکام چنین افرادی را در ملا عام برای درس عبرت برای دیگران اجرا نمائید.

    نظرات شما -
    • ناشناس
      1

      درسته
      چرا در ملأ عام اعدام نمی‌کنید

  • ناشناس
    1

    این اعدام ها خوبه مردک چرا به زور

  • ناشناس
    14

    اعدام بخاطر تجاوز ....این دیگه نوبر است شاکی می‌تونه تقاضای خسارت تا یک میلیارد بکنه که هم برای شاکی بهتره و هم یک جوان اعدام نمیشه

    نظرات شما -
    • 0

      خب هر زمان به ناموس خودت تجاوز شد شما پول درخواست کن

    • مح
      5

      آدمک درست صحبت کنید ایشون نظر دادند شما دوست داری به ناموست تجاوز بشه که اینطور موضع گرفتی

  • alia
    1

    آزار و اذیت یعنی چی یعنی لباساشو خاکی کرده یا گوششو کشیده چرا دست از این حرفهای بچه گانه وخاله بازی بر نمیدارید
    و یه دفعه نمی نویسید تجاوز کرد

  • ناشناس
    1

    چرا هیچ کس از این دخترهای ساده و احمق نمیپرسه چرا سوار ماشین طرف شدی چرا باهاش رفتی داخل خونه چرا اگه به زور بردت سر و صدا نکردی ؟

    نظرات شما -
    • ناشناس
      3

      از هر دختر خیابانی چنین سؤالی بپرسید می گوید طرف به من ابراز علاقه کرد و گفت قصد ازدواج با شما را دارم به همین خاطر جهت دوستی و آشنایی بیشتر با او قرار ملاقات گذاشتم و سوار خودرویش شدم!

  • ناشناس
    1

    بیشتر شبیه تخیل است در ماشین قفل بود دهانت که قفل نبود داد و بیداد میکردی بیشتر شبیه داستانهای تخیلی است

  • ناشناس
    1

    به .......

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها