ولایت سیدالکریم تصدیق شده است/ تجلی سیدالشهدا در زیارت عبدالعظیم
زیارت حرم باصفای حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) مورد تأکید و توجه ائمه بوده است. در روایتی از امام هادی(ع) داریم هر کس قبر حضرت عبدالعظیم (ع) را زیارت کند، خداوند بهشت را به او پاداش می دهد.
سیّد جلیل القدر، حضرت عبدالعظیم حسنی فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی(ع)، در چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳ هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. ایشان در میان فرزندان ائمه هدی(ع) از مقام و منزلت والایی برخوردار است که غالب دانشمندان و نوابغ عالم اسلام، هر کدام به نوبه خود، با عباراتی بدیع و بیاناتی لطیف، او را ستایش کردهاند.
در طول تاریخ علمای زیادی در مورد شخصیت حضرت عبدالعظیم حسنی سخن گفته اند. به عنوان مثال نجاشی در رجال خود حضرت عبدالعظیم(ع) را پس از ذکر شجره اش صاحب خطب امیرالمؤمنین(ع) ذکر نموده است. مرحوم میرزا حسین نوری محدّث قرن اخیر در مستدرک الوسائل صفحه ۶۱۴ ذکر نام و معروفیّت وی را به امانت و راستگویی و درستکاری و اهل زهد و عبادت بودن تأکید می نماید و از قول حضرت ابوالحسن الهادی(ع) پاداش زیارت او را بهشت می داند.
مرحوم کجوری در روح و ریحان از قول سیّد مرتضی علم الهدی حدیث عرض دین آن حضرت را نقل کرده است. مرحوم مجلسی در هدیه الزائرین صفحه ۵۴۶ از مزارات معلوم و مشهور، مرقد منّور حضرت عبدالعظیم(ع) را در مقابل شجره ری ذکر می کند شیخ الطّائفه در رجال خود حضرت عبدالعظیم(ع) را از اصحاب امام هادی(ع) ذکر کرده و در پایان نام اورا به رضی الله عنه یاد نموده که رضی الله عنه نزد اصحاب حدیث با اهمیّت است. علّامه حلّی در خلاصه الاقوال، حضرت عبدالعظیم(ع) را جز و ثقات و ممدوحین ذکر کرده مرحوم صدوق (ره) در صفحه ۹۲ ثواب الاعمال از محاسن برقی حدیثی را از حضرت عبدالعظیم(ع) نقل کرده و صاحب محاسن او را رضی قلمداد نموده است.
مرحوم صدوق (ره) در من لا یحضره الفقیه کتاب صوم باب یوّم الشّک حدیثی را از قول حضرت عبدالعظیم(ع) نقل نموده و گفته این حدیث نادر است و من جز در طریق عبدالعظیم(ع) ندیده ام و او هم مرضی است، این گفتار نهایت اعتماد را می رساند.
حضرت هادی(ع) به عبدالعظیم حسنی فرمود، تو به حقّ از دوستان ما هستی این فرمایش امام جامع ترین تعریف درباره حضرت عبدالعظیم(ع) با در نظر گرفتن شرافت، نسب و عظمت خانوادگی اوست، اکنون تمام اینها دلالت دارد که وی مردی شریف و بزرگوار خوش نفس و خوش عقیده بوده و اخباری که در زیارت او از امام علیّ النّقی(ع) رسیده و محدّثین بزرگی چون صدوق (ره) و ابن قولویه(ره) آنها را در کتب خود ذکر کرده اند شاهد گویائی از مقام ارجمند وی در نزد معصومین(ع) است. مرحوم شیخ عبّاس قمی (ره) در سفینه البحار گفتار صاحب بن عباد و بقیه علما را آورده و در مورد زیارت ایشان فضیلت زیادی را ذکر نموده است.
آیت الله میرباقری در مورد حضرت سیدالکریم می گوید: ایشان نسل پنجم امام مجتبی هستند و غیر از این صاحب مقامات بسیار فراوانی هم هستند؛ سه یا چهار امام را درک کردند و شاگردی خاص کردند و از ایشان حدیث نقل می کنند. در روایات از امام هادی نقل شده که فرمودند: «أنتَ وَلِیُّنا حَقاً» کسی که معصوم ولایت او را تصدیق می کند یعنی وادی ولایت را طی کرده است.
آیت الله صدیقی نیز با بیان اهمیت عرضه اعتقادات به ائمه معصومین در مورد عبدالعظیم حسنی می گوید: شیخ محمد بهاری کتابی به نام «تذکره المتقین» دارد که در باب زیارات توصیه می کند هر کسی زائر امام (ع) شد، به کربلا، نجف، سامرا یا مشهد و .. رفت یکی از چیزهایی که نباید فراموش کند این است که اعتقاداتش را به امام عرضه کند. شاید الان مومن باشد اما معلوم نیست تا آخر بتواند ایمانش را حفظ کند به خصوص در آخرالزمان که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: در آخرالزمان ممکن است شخص هنگام شب باایمان باشد اما صبح بی ایمان از خانه خارج شود یا برعکس.البته خود زیارت نامه های ائمه علیهم السلام عرضه اعتقاد هست، به حرم امامان (ع) که می روید اعتقادات خود را به آنها عرضه کنید.
وی ادامه می دهد: حضرت عبدالعظیم حسنی هم خدمت امام هادی (ع) رسید و عرض کرد: اجازه می دهید اعتقاداتم را خدمت شما عرضه کنم؟ و اعتقادتش را گفت و امام هادی (ع) هم اعتقاداتش و ایمانش را امضا نمود و فرمود: والله این دین که عرضه کردی همان دینی است که خدا به آن راضی هست. حضرت برای او تضمین کرد و فرمود: ثَبَّتَکَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَة۴؛ که آیت الله بهجت هم درباره ما این دعا را مکرر فرمودند.
آیت الله صدیقی معتقد است: حضرت عبدالعظیم حسنی شأن شفاعت دارد هم از جهت عالم بودن و هم از جهت امامزاده بودنش وهم از نظر مجتهد و محدث بودنش و هم اینکه تایید از امام معصوم (ع) دارد.
از سوی دیگر زیارت حرم باصفای حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) نیز در همین راستا مورد تأکید و توجه بوده است که در روایتی از امام هادی (ع) آمده است که هر کس قبر حضرت عبدالعظیم (ع) را زیارت کند، خداوند بهشت را به او پاداش می دهد!
و همچنین در نقل دیگری آمده است که مردی از اهل ری، خدمت امام هادی (ع) رسید. امام از او پرسید: کجا بودی؟ گفت: به زیارت سیّد الشهدا (ع) رفته بودم. حضرت فرمود: بدان که اگر قبر عبدالعظیم حسنی را زیارت کنی، گویا حسین بن علی(ع) را زیارت کرده ای.
اینکه زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) پاداش بهشت دارد و یا همچون زیارت کربلا ارزشمنداست، دلیل و نشانه ی مقام والا و عالی آن سیّد بزرگوار در نزد خدا و اهل بیت عصمت (ع) است؛ چراکه وی درآن دوران سخت و پرخطر، مطیع امامان بود و فروغ احادیت و کلمات نورانی ائمه ی اطهار(ع) را در شهرهای مختلف می گستراند؛ لذا فعالیت او در چنان شرایط خطیر از ارزش خاصی برخوردار بود.
آیت الله میرباقری در مورد زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی می گوید: زیارت ایشان هم آثاری دارد در روایت فرمودند کسی که ایشان را زیارت بکند کانه امام حسین را زیارت کرده است. این مقام، مقام رفیعی است که زیارت کسی زیارت امام حسین بشود. البته در روایت داریم کسی مومن را زیارت کند «کَمَن زَارَ اللهِ» است؛ اما این یک مفهوم عام است. در خصوص حضرت عبدالعظیم اجمالاً شاید معنایش این است که در حرم ایشان تجلی خاصی از سیدالشهدا است. همان طور که در زیارت سیدالشهدا هزاران حج است و اگر کسی زیارت کند «کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ»، این مقامات گویا می تواند در زیارت حضرت عبدالعظیم حاصل شود و البته باید معنا کرد که یعنی چه یک شخصیتی به جایی برسد که زیارتش ثواب حج های فراوان داشته باشد چنانچه زیارت امام حسین همین است که به نحو کمالش «کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ» این را بزرگان معنا می فرمایند که یعنی چه انسان در این مقام باشد.
منبع: مهر
1981
حکم قرآن در هر رفتاری بنام دین و مذهب باید حرف اول را داشته باشد --- شخصیت پردازی در قرآن کریم برای پیامبران و بندگان مقرب و غیر مقرب یک روش اصولی و منطقی خرد پذیر است و با شناختها و باید و نبایدهای خرد گرای فرهنگ دین داری قرآنی همگن و هماهنگ است. شخصیت پردازی قرآن کریم صرفا برای آموزش درس و عبرت به بشر در زمینه ی چگونگی دینداری درست بی آلایش خدا پسندانه است و در این فرهنگ خداوند هیچ گونه رقیبی را در هیچ رفتاری بنام دین نزد خود بر نمی تابد. در قرآن کریم هیچ اثری از رقیب سازی برای خداوند از راه تعیین مراسم و مناسک و شعایر برای شخصیتهای دینی دیده نمی شود. نسبت دادن جنبه های فرا طبیعی به شخصیتهای دینی که بجز برای خداوند یکتای آفریننده ی جهان هستی برای هیچ آفریده ای به هیچ وجه اثبات پذیر نیستند و تبلیغ چنین جنبه هایی برای بزرگان دین بنام دین و مذهب و خدا گونه برخورد کردن با آنان ، در تضاد با روش قرآن در تبلیغ دین و ساخته و پرداخته ی ذهن خیال پرداز محدود بشر است که توان دست رسی به کمال هیچ حقیقتی را ندارد. این گونه تبلیغ برای شخصیتهای دینی که با روش قرآن در تضاد و تعارض آشکار است زمینه های کج فهمی و کج روی از دین و گمراهی دین داران را فراهم می کند و دین را برای خرد ورزان بغرنج و نامفهوم و غیر قابل درک و اثبات ناپذیر می سازد و چنین کاری ستم بزرگ در حق خداوند و دین او است. این گونه تبلیغ آمیخته با لهو و لعب و زرق و برقهای دنیایی هزینه ساز که داراییهای جوامع مسلمان را بیهوده و بی بازده مثبت محسوس هدرمی دهد و سر تا پا اغراق و غلو و پشت کردن به اعتقادات و هشدارهای اصیل قرآنی است ، با شناختهای فرهنگ دین داری قرآنی و اصول رفتاری این شناختها هیچگونه سازگاری ندارد. این گونه تبلیغ که بنام دین و مذهب انجام می گیرد با دین اصیل خداوند هیچ سنخیتی ندارد و در همه ی کیشها و مذاهب هیچ ریشه ی دینی وحیانی اصیل ندارد و محض پیروی از اعتقادات و عادتهای بی پایه ی عوام است. چنین تبلغیی با ابزار قرار گرفتن در دست طاغوتان و دین فروشان دنیا پرست ضمن چیره شدن این از خدا بی خبران بر زندگی مردم دین را نیز بغرنج و نامفهوم و غیر قابل درک می سازد. این تبلیغ قرآن ستیز خرد گریز جاذبه ی دین اصیل الهی را با آمیختن انبوهی از من در آوردیهای بغرنج اثبات ناپذیر به این دین به دافعه تبدیل می نماید وسر انجام خرد ورزان دین دار را از دین جدا و بیزار می کند و رفته رفته زمینه ی گرایش خرد ورزان دین جوی را به دین نیز از بین می برد. فلسفه بافان ملحد که می پندارند دین اسیر در تار و پود انبوه من در آوردیهای تخیلات غیر قابل اثبات ذهن بشر همان دین اصیل خداوند است غالبا تحت تاثیر منفی همین من در آوردیهای اثبات ناپذیر کل دین ولازمه های دین را انکار می کنند.
آیا دین و دین داری به ارزیابی خرد گرا نیاز دارند؟ --- ارسال پیامهای انتقادی در زمینه ی دین و مذهب و طرز دین داری رایج هرگز قصد تحمیل یک نوع دین داری ناهنجار را به دوستان و سایر گیرندگان ندارد بلکه با تبعیت از خواست خداوند به یاد آوری رهنمودهای قرآن کریم در زمینه ی چگونگی دین داری خدا پسندانه با بهره گیری از شناختهای سرشت نشین فرهنگ دین داری قرآنی انجام می گیرد. اگر این پیامها نتوانند در ذهن گیرنده به جرقه ای برای فعال سازی ذهن او به تفکر و تدبر خرد گرا در وحی الهی ، که هدف خداوند در ارسال دین به بشر است ، تبدیل شوند ، چنانچه گیرنده پیام نسبت به چگونگی دین داری حساس نباشد منشأ این کندی یا خمودگی یابی تفاوتی ذهنی را باید در رخنه کردن تعصب منطق گریز گمراه کننده شیطانی دانست. اعتقادات دین خدا پسندانه که خداوند منان برای تبلیغ و مصون نگه داشتن آنها از هرگونه تحریف و برای اتمام حجت به بشر ده ها هزار پیامبر را به فدا کاری و تحمل مشقتهای طاقت فرسا مامور نمود هرگز بازیچه نیستند که نسبت به آن بشر بی تفکر و تدبر خرد گرا یک عمر دین داری را با نداشتن توجیه علمی استوار برای اثبات این داری با تقلید کور کورانه از نیاکان ، بی تفاوت و بی پرس وجو سپری کند و در این بی تفاوتی در حساب و کتاب خداوند آب از آب تکان نخورد و همه چیز باسلام و صلوات به خیر و خوشی بگذرد. افسوس که طرز دین داری رایج با این گونه بی تفاوتی تباه کننده ، بنا به پیش بینیهای صادق قرآن کریم قرنها است در دنیا و در قیامت زیانهای بزرگ جبران ناپذیر و عاقبت شومی را رو در روی دین داران بی تفاوت می گذارد. دین شناسان مسئولیت بزرگ روشنگری را در این زمینه به دوش دارند و سکوت و خاموشی دین شناسان نسبت به این بی تفاوتی بی تردید آنان را در پیامدهای شوم این بی تفاوتی سهیم می سازد.
پیامدهای شوم خاموشی دین شناسان در مقابل انتقادها و شبهات منطقی چیستند --- انتقادهای رسانه ای فراگیر که توسط اندکی دلسوز با دلایل قرآنی و عقلی علیه کج روی در طرز دین داری و مذهب داری مردم انجام می شوند ، اگر پیوسته با سکوت و خاموشی غیر قابل توجیه دین شناسان متخصص ، که بحکم حرفه ی خویش وظیفه و مسئولیت خطیر روشنگری سازمان یافته ی روشمند آرام علمی - منطقی دینی و مذهبی را به دوش دارند ، رو به رو شوند باید با افسوس فراوان ریزش همیشگی دین داران خرد گرا و بیزاری آنان از دین و مذهب را انتظار داشت. این خاموشی پیوسته در مقابل کج رویهای مذکور و بی جواب ماندن شبهات منطقی در این زمینه به ادعای بغرنج بودن همیشگی دین و مذهب و به اثبات ناپذیر بودن رفتارهای دینی و مذهبی مردم مهر تایید می زند. این سکوت خرد گریز دین شناسان ، دین ساده و سرشت نشین الهی و مذهب قرآن گرای اصیل اهل بیت پیامبر را در تار و پود این کج رویها بدنام می سازد و حیثیت معنوی دین و مذهب و دین شناسان را مخدوش می کند و دین و مذهب را به بازیچه ی دین فروشان جعال من در آوردی ساز از خدا بی خبر و متحجران قرآن نشناس خرافه پرور که به اصول فرهنگ دین داری قرآنی جاهلند تبدیل می نماید. مهر بر لب ماندن متولیان دانشمند خرد گرای تبلیغ دین ، فاصله های فراخ قرآنی میان توان و علم و حکمت بی حد و مرز خداوند یکتای جهان آفرینش را با توان بی نهایت محدود بندگان مقرب از جمله پیامبران و سایر ائمه و پیشوایان بزرگ دین از بین می برد و با هاله ای گمراه کننده از ابهام دین زدا آلوده می سازد. خداوند در قرآن کریم کتمان حقایق روشنگریها و هشدارهای آشکار خود در زمینه ی فوق را مستوجب عذاب جبران ناپذیر و گریز ناپذیر الهی برای کتمان کنندگان معرفی می کند: « إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ » ﴿ آیه ۱۵۹ سوره بقره﴾ و « إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ » ﴿ آیه۱۷۴ سوره بقره﴾. مایه ی بسی غم و اندوه است که دین فروشان از خدا بی خبر دنیا پرست با بهره جویی از هر فرصتی و با ابزار قرار دادن آیات مجمل قرآنی و نادیده گرفتن آیات محکم و مفصل آشکار و رسای قرآن در زمینه ی دین داری با نهایت جرئت و گستاخی بی حساب و کتاب پیوسته به من در آوردی سازی در دین و مذهب و من در آوردی گستری و گمراه و منحرف ساختن مردم دین دار از دین حق می پردازند و بنا بتاکیذ قرآن دین داری مردم پاک دل را به واپس گرایی به سمت و سوی دین داری زمان جاهلیت سوق می دهند: « وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ » ﴿ آیه۱۴۴ سوره آل عمران﴾.