بازیافت لجن کلاریفایر در فولاد خوزستان؛ تثبیت یک مدل نوین در بهرهوری فرآیند احیای مستقیم
شرکت فولاد خوزستان موفق شد به عنوان نخستین شرکت در ایران و جهان، فرآیند تولید آهن از لجن صنعتی کلاریفایرهای کوره میدرکس را در مقیاس صنعتی و کاملاً بومی به سرانجام رساند. این دستاورد نوآورانه بدون اتکا به دانش فنی خارجی و صرفاً با تخصص مهندسان و دانشمندان داخلی، مسیر جدیدی در بهرهوری از پسماندهای صنعتی و ارتقای فناوری فولادسازی کشور گشود.

برای نخستینبار در جهان، شرکت فولاد خوزستان موفق شده است پسماند لجن کلاریفایر حاصل از فرآیند احیای مستقیم آهن را به بریکتهای احیایی با کیفیت بالا تبدیل کرده و این بریکتها را نه در حد آزمایشگاه، بلکه در مقیاس صنعتی، مجدداً در همان مدولهای میدرکس و کورههای قوس الکتریک مصرف کند. این دستاورد با اتکای کامل به توان مهندسی داخلی به دست آمده و از نظر فنی، اقتصادی و زیستمحیطی، گامی مهم در جهت تحقق فولاد سبز و اقتصاد چرخشی در صنعت فولاد ایران محسوب میشود.
لجن کلاریفایر، یکی از چالشبرانگیزترین پسماندهای صنعتی در واحدهای احیای مستقیم است که بهدلیل رطوبت بالا، ترکیبات ناهمگن و ریسک بالای تداخل در فرآیند احیا، معمولاً بلااستفاده باقی میماند و با هزینه بالا دفع میشود. اما در پروژهای که توسط پژوهشگران فولاد خوزستان طراحی و اجرا شده، این ماده با ترکیب دقیق مواد افزودنی، بریکتسازی شده و با موفقیت به چرخه تولید بازگشته است؛ بدون اختلال در روند احیا یا کیفیت محصول نهایی.
این دستاورد از چند جهت حائز اهمیت است: از منظر فنی، بهینهسازی مصرف مواد آهندار در خط احیا؛ از منظر اقتصادی، کاهش هزینههای تأمین خوراک و مدیریت پسماند؛ و از منظر زیستمحیطی، جلوگیری از انباشت پسماند صنعتی و کاهش بار دفن یا دپوی آن. نتیجه، ارتقای واقعی بهرهوری در زنجیره تولید فولاد و نزدیکشدن به معیارهای صنعت سبز جهانی است.
نکته کلیدی در تحقق این موفقیت، مدیریت دوراندیش و استراتژیکی است که در سالهای اخیر بر شرکت فولاد خوزستان حاکم بوده است. نگاه توسعهگرا و آیندهنگر مدیریت ارشد، که بهجای تسکین موقت چالشها، به دنبال حل ریشهای مسائل از طریق نوآوری و اتکای به ظرفیتهای درونی بوده، بسترساز چنین پروژههایی شده است. اتخاذ رویکرد سیستماتیک در توسعه فناوری، حمایت از تیمهای تحقیق و توسعه، و اراده برای سرمایهگذاری در ایدههای بهظاهر کوچک اما اثرگذار، نقشی تعیینکننده در تبدیل این دستاورد از یک ایده مهندسی به یک فناوری عملیاتی ایفا کرده است.
در ورای جنبههای فنی، آنچه این پروژه را متمایز میسازد، ساختار منسجم تعامل میان خطوط تولید و واحد تحقیق و توسعه در فولاد خوزستان است. ایجاد چرخهای بازخوردی که در آن مسئلهای صنعتی در دل فرآیند به یک پروژه تحقیقاتی تبدیل شده و سپس با راهحل اجرایی به خط بازمیگردد، تنها با فرهنگ سازمانی دانشبنیان و انگیزهمندی نیروی انسانی متخصص ممکن است. این تجربه بار دیگر نشان داد که سرمایه انسانی مجهز به دانش بومی، مهمترین مزیت رقابتی صنعت فولاد ایران در دوره محدودیتهاست.
اکنون که صنعت فولاد ایران در معرض چالشهای متعددی از جمله ناترازی انرژی، محدودیتهای زیستمحیطی و رقابت در بازارهای صادراتی قرار دارد، تجربه فولاد خوزستان الگویی قابل تعمیم برای سایر شرکتهاست. این پروژه نشان میدهد که با نگاه فناورانه، رویکرد مسئلهمحور و اعتماد به ظرفیت داخلی، میتوان حتی در دل فرآیندهای سنتی، ارزش و مزیت جدید خلق کرد.