استاد حقوق بینالملل:
ایران چرا باید در رایگیری قطعنامه تشکیل کشور فلسطین غایب باشد؟/ اقدام ایران به نفع فلسطین نبود/ تهران به قطعنامهای که اسرائیل با آن مشکل دارد، رای نداد/ حتی شاه که با اسرائیل کار میکرد، سال ۱۹۷۵ به قطعنامه صهیونیسم برابر نژادپرسی در سازمان ملل رای داد
«در رایگیری قطعنامه تشکیل کشور فلسطین چرا باید غایب باشیم؟ گویا تصمیمها گرفته میشود و بعد میگویند مطابق منافع ملی است. به ما بگویند این تصمیمات چه کمکی به ما کرده است؟ اینعدم حضور چه کمکی به قدرتمند شدن ما کرد؟ آن هم در زمانی که ۱۴۲ کشور رای مثبت دادند.»

قطعنامه پیشنهادی عربستان و فرانسه موسوم به «بیانیه نیویورک» درباره راهحل دوکشوری برای بحران فلسطین در حالی با اجماع مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید که جمهوری اسلامی ایران در رایگیری مربوط به آن شرکت نکرد. اگرچه این قطعنامه مربوط به مجمع عمومی و غیرالزامآور بوده و کارکردی سیاسی دارد، اما غیبت ایران بهعنوان یکی از طرفهای درگیر در موضوع فلسطین در رایگیری برای آن، مورد توجه واقع شد.
این قطعنامه که در آستانه نشست سران مجمع عمومی سازمان ملل در ۲۲ سپتامبر تصویب شد، ۱۴۲ رای مثبت، ۱۰ رای منفی و ۱۲ رای ممتنع گرفت. در میان ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل، آمریکا، اسرائیل، آرژانتین و مجارستان از جمله اعضایی بودند که به این قطعنامه پیشنهادی رای منفی دادند. علاوه بر ایران، کشورهای عراق، افغانستان، تونس، ونزوئلا، توالو، بنین، بولیوی، وانواتو، کیریباتی، اسواتینی (سوازیلند)، بوتان، اریتره و چند کشور دیگر در این رایگیری غایب بودند.
اهمیت این موضوع در آستانه برگزاری نشست سران از آن جهت است که برخی کشورها مانند بریتانیا، کانادا، فرانسه، بلژیک و استرالیا در جریان نشست پیش رو، به رسمیت شناختن کشور فلسطین را اعلام کردند.
مخالفت با راهحل دو کشوری
نمایندگی ایران در سازمان ملل، به دنبال غیبت در این رایگیری، در نامهای رسمی، دلایل خود را برایعدم حضور در رایگیری اینگونه اعلام کرد: «جمهوری اسلامی ایران پیوسته خواستار آتشبس فوری و بدون قیدوشرط در غزه، دسترسی بدون مانع به کمکهای بشردوستانه و بازسازی با احترام کامل به حقوق مردم فلسطین بوده است، ایران همچنین حمایت بیدریغ خود را از مقاومت پایدار مردم فلسطین در برابر اشغال، مداخله خارجی و سیاستهای آپارتاید یادآوری میکند.
ایران تأکید میکند که صلح پایدار تنها از طریق پایان دادن به اشغال و تحقق کامل استقلال و حاکمیت کشور فلسطین حاصل میشود، این امر باید مبتنی بر اراده واقعی ساکنان اصلی آن، مسلمانان، یهودیان و مسیحیان، باشد که از طریق یک همهپرسی آزاد و فراگیر، همانطور که در سند S/۲۰۱۹/۸۶۲ پیشنهاد شده است، ابراز شود.»
بیانیه نیویورک چه میگوید؟
قطعنامه مصوب مجمع عمومی، بیانیهای هفت صفحهای است که فرانسه و عربستان آن را پیگیری میکنند. در این بیانیه که راهحل دوکشوری یا دودولتی (هر دو عنوان در ترجمهها استفاده شده است) را ارائه میدهد، انتقاداتی نسبت به حماس مطرح شده که بخشی از علت اعتراض ایران به آن است: این سند سازمان ملل علاوه محکومیت اقدامات رژیم اسرائیل در غزه شامل حملات اسرائیل علیه غیرنظامیان در غزه، زیرساختهای غیرنظامی، محاصره و گرسنگی»، اقدامات حماس از جمله حمله ۷ اکتبر را نیز محکوم کرد.
این بیانیه از «استقرار یک مأموریت بینالمللی موقت برای ایجاد ثبات» در نوار غزه سخن میگوید که متشکل از کشورهای عربی و احتمالاً اروپایی خواهد بود تا مانع باقیماندن نیروهای اسرائیلی در منطقه پس از توقف جنگ و تسهیل واگذاری مسئولیتهای امنیتی به تشکیلات خودگردان فلسطینی شود. اقدام ایران در سازمان ملل، با واکنشهای اندکی در فضای داخلی کشور روبهرو شد. صداوسیما در گزارشی خبری به صورت منفی این قطعنامه را مورد توجه قرار داد.
ابراهیم اصغرزاده، رئیس کمیته سیاسی جبهه اصلاحات نیز در توئیتر نوشت: «ایران باعدم حضور خود در رأیگیری مجمععمومی سازمان ملل متحد، در حقیقت به تشکیل دولت فلسطین «نه» گفت، درحالیکه اکثریت جهان «آری» گفتند؛ یعنی اینجا در هنوز بر همان پاشنه سابق میچرخد. شرکت نکردن ایران یعنی تضعیف چانهزنی در دیپلماسی آینده و ادامه سیاست خارجی در خدمت ایدئولوژی و دور شدن از اجماع جهانی، و نتیجه آن انزوایی است که هزینههایش را مردم میپردازند. رأی ندادن ایران در مجمع عمومی، عملاً همان کارکرد رأی منفی را داشت؛ یک پاسگل آشکار به اسرائیل و آمریکا که تنها مخالفان جدی طرح بودند. »
همان اقدامی که امروز کشورهایی مانند ترکیه، امارات و عمان هم انجام میدهند. اما ایران در چنین جایی که در حال مخاصمه با اسرائیل است، کشور مورد حمله قرار گرفته، افسران، ژنرالها و دانشمندهایش را هدف گرفتند، به قطعنامهای که اسرائیل با آن مشکل دارد رای نمیدهد
اقدام ایران به نفع فلسطین و منافع ملی نبود
مهدی ذاکریان، استاد حقوق بینالملل در تحلیل تصویب این قطعنامه در سازمان ملل، گفت: «اگر بخواهیم از منظر حقوق بینالملل به این موضوع نگاه کنیم، از قطعنامه طرح تقسیم فلسطین در ۱۹۴۷ تا امروز، قطعنامهها و بیانیههای مختلفی در مجمع عمومی، شورای امنیت و شورای حقوق بشر سازمان ملل درباره موضوع فلسطین صادر شده است.
اما در روابط و سیاست بینالملل باید به این موضوع نگاه کنیم که عرصه عمل چه وضعیتی دارد. چه چیزی به نفع مردم فلسطین و چه چیزی به ضرر آنهاست. آنها حدود ۹۰ سال است که در چنین وضعیتی هستند. در عمل آنچه میبینیم، این است که قطعنامهای صادر شده و با اکثریث نزدیک به دوسوم آرا به تصویب رسیده و مخالفان اندکی دارد. اتفاقاً مخالف اصلی آن هم اسرائیل است. طبیعتاً اسرائیل چیزی که به نفع مردم فلسطین باشد را نمیپسندد. به نظرم جامعه بینالملل حرکت خوبی انجام داد که تا آستانه اجلاس مجمع عمومی این اقدام را پیش ببرد.
این که دولت مستقل فلسطینی به رسمیت شناخته و از حقوق کامل یک دولت بهرهمند شود، اسرائیل را با چالش مواجه خواهد کرد. اگر نوار غزه نیز تحت سیطره یا تحت قلمرو تشکیلات خودگردان باشد، دست اسرائیل از اساس بسته خواهد بود و یک نیروی متجاوز به دولتی دیگر محسوب میشود. در نهایت این موضوع به نفع مردم فلسطین است.»
او در پاسخ به این سوال که آیا اقدام ایران مثبت تلقی میشود یا نه؟ گفت: «آنچه ایران انجام داد، حرکتی معکوس در راستای حقوق مردم فلسطین بود. شعارها و خواستههایی که در بیانیه نمایندگی ذکر شده، خوب هستند. اما اینکه آیا آرزوهای مذکور به مردم فلسطین کمک یا رسیدن آنها به حاکمیت ملی را تسریع میکند، به نظر میرسد که این گونه نیست. موضع ایران همهپرسی است که سالها پیش مطرح شده و بر اساس عدالت است.
با این شرایط، چنین اقدامی ظرف یک قرن آینده هم اتفاق نمیافتد. حدود سه دهه از این پیشنهاد ایران میگذرد و هر روز کمرنگتر میشود. به راهحل تشکیل دو دولت هم آسیب میزند. آنچه میتوانست ملموس باشد، یک دولت مستقل فلسطینی بود. اسرائیل الان وجود دارد، عضو سازمان ملل است و از همه امکانات یک دولت بهره میبرد. حتی با کشورهای اسلامی منطقه – از جمله قطر که اخیراً به آن حمله کرد – مراوده و ارتباطات تجاری و تا حدی سیاسی دارد.»
ایران میتوانست موضع خود را هم اعلام کند
آنچه ایران دارد انجام میدهد، اقدامی یکسویه است که برای مردم فلسطین نتیجه عملی ندارد. چیزی نیست که به صورت بالفعل در اختیار مردم فلسطین قرار بگیرد. ایران به نظر من با این غیبت، فشاری که میتوانست با رای مثبت به قطعنامه بر اسرائیل وارد کند را از دست داد. یا آن حقی که میتوانست برای تشکیل دولت فلسطین مدنظر قرار دهد را تقویت نکرد. در حالی که میتوانست رای مثبت بدهد و بیانیه خود را هم قرائت و اعلام موضع کند. اینها منافاتی با یکدیگر نداشتند.
وقتی این موضوع از سوی عربستان و فرانسه مطرح شد و کشورها موضوع به رسمیت شناختن فلسطین را طرح کردند، به این موضوع پرداختم که ایران باید به رایزنی با فرانسه و عربستان بپردازد.
با این محورها همکاری بکند. چون به نفع مردم فلسطین است و ایران میتواند نقش مثبت و سازنده خود را به عنوان کشوری که از راههای دیپلماتیک و چندجانبه برای کمک به مردم فلسطین استفاده میکند، ایفا کند. نه راههایی که موجب مزاحمت برای مردم ایران باشد. ایران میتوانست بانی این قطعنامه باشد و حتی اگر نبود، با بانیان آن همکاری کند. این طنز روزگار است که ایران در چنین جلسه مهمی غیبت کند. در شأن ایران نیست که به دیپلماسی WC رو بیاورد و کنار کشورهای ضعیف قرار بگیرد. »
ذاکریان تاکید کرد: «کشورهایی موقع رایگیری در مجمع به سرویس بهداشتی میروند که نمیخواهند مورد مذمت یا مجازات یکی از طرفهای دعوا قرار بگیرند. نام کشورهایی که در این رایگیری شرکت نکردند را نگاه کنید. قرار گرفتن ایران کنار این کشورها باعث تاسف است. مثلاً کشورهایی که در این مورد، نمیخواهند تحت فشار لابی اسرائیل در آمریکا یا فشارهای اقتصادی قرار بگیرند. یا اینکه به هر دو طرف بگویند ما علیه شما اقدامی انجام ندادیم.»
ایران همهپرسی فلسطین را در سازمان ملل مطرح کند
این استاد دانشگاه درباره طرح ایران برای حل مسئله فلسطین گفت: «ایران طرح رفراندوم عمومی را مطرح میکند. این همهپرسی را به رای بگذارند. اگر رای ندارد که نمیشود این کار را برای مردم فلسطین کرد و منافع ملی خود را هم به خطر انداخت. وقتی چنین طرحی پنج یا ۱۰ رای داشته باشد، نشان میدهد که منزوی شدهای و منافع ملی در حال آسیب دیدن است. اینها مسائل پیچیدهای نیست.
متاسفانه شاهد این هستیم که دولت آقای پزشکیان در کنار تمام ناترازیهایی که با آن روبهروست، حتی در سیاست خارجی هم ناترازی دارد. برای رفع این ناترازی نیازی به ساختن نیروگاه نیست. نیاز آن بهرهمند بودن از تخصص و بینش صحیح از مسائل بینالمللی است. مسائلی مانند غنیسازی، مذاکرات هستهای یا مسائل حقوق بشر پیچیده هستند.
اما سادهترین چیز این است که ارزیابی داشته باشیم آن قطعنامه به نفع مردم فلسطین یا ضرر آنها است. آنچه رخ داد نشان میدهد که ارزیابیشان نادرست است. چون نزدیک به دوسوم کشورها رای مثبت دادند و ایران آنقدر نظرش ضعیف است که از دیپلماسی سرویس بهداشتی استفاده کرد. این قطعنامه مناسب نبود؟»
او ادامه داد: «شاه با اسرائیل کار میکرد، تبادلات امنیتی و اقتصادی داشت و دو طرف سفارتشان به صورت دوفاکتو راهاندازی کرده بودند. اما سال ۱۹۷۵ دولت وقت ایران به قطعنامه صهیونیسم برابر نژادپرسی در سازمان ملل رای داد. این سیاست خارجی فعال است. چراکه میداند فشار افکار عمومی در جامعه بینالملل علیه اسرائیل بالاست و باید به این موضوع رای مثبت بدهد.
همان اقدامی که امروز کشورهایی مانند ترکیه، امارات و عمان هم انجام میدهند. اما ایران در چنین جایی که در حال مخاصمه با اسرائیل است، کشور مورد حمله قرار گرفته، افسران، ژنرالها و دانشمندهایش را هدف گرفتند، به قطعنامهای که اسرائیل با آن مشکل دارد رای نمیدهد. درحالیکه اگر دولت مستقل فلسطینی به وجود بیاید، منجر به تضعیف اسرائیل میشود.
در رایگیری چنین قطعنامهای باید غایب باشیم؟ گویا تصمیمها گرفته میشود و بعد میگویند مطابق منافع ملی است. به ما بگویند این تصمیمات چه کمکی به ما کرده است؟ اینعدم حضور چه کمکی به قدرتمند شدن ما کرد؟ آن هم در زمانی که ۱۴۲ کشور رای مثبت دادند و دولت ترامپ هم در حال ایجاد محدودیت برای حضور نمایندگان تشکیلات خودگردان در مجمع عمومی است. ایران باید در چنین شرایطی موضعی همراه با جامعه بینالملل داشته باشد. دولت آقای پزشکیان قرار بود دولت کارشناسان باشد. در چنین موضوعی حرف کدام کارشناسها را گوش دادند؟»
مهدی ذاکریان، استاد حقوق بینالملل!!
استاد حقوق ؟!
چطور الفبای اولیه حقوق رو نمیدانه و یا به تجاهل زده ؟
یک دزد مسلحی به خانه شما میزنه ، که فقط دزدی نمیکنه ، می مانه و خانه رو غصب میکنه
و سال ها شکنجه و تجاوز و کشتار و از داشته هاتون استفاده کنه و شما گرسنه و دردمند و در خطر ولی مقاومت میکنی و در خانه ات می مانی
روزی همسایه ها صداشون دربیاد و پیشنهاد بدهند که خانه رو دو قسمت کنید
ولی با این شرط که همه منافع از آن دزد قلدر اشغالگر و شما خلع سلاح هم بشوی
آیا عاقلانه ست ؟!
این اقای مثلا حقوقدان اگر خودش در این موقعیت باشه باز از این افاضات غیر انسانی و غیر حقوقی میکنه ؟!
برنامه دو دولت به همین سخیفی و غیر انسانی و غیر حقوقی هست
حالا مامورند و معذور که بگویند خودشان میدانند
جناب ادمین چند بار این موضوع رو نوشتم سانسور کردی
لطفا نکن !
مگه جفتشون (اسراییل و فلسطین) از نوادگان یعغوب نبی نیستن؟ چطور فلسطینیان دارای سرزمین هستند اما اسراییلی ها خیر ؟! یکی توضیح بده چطور از یک خانواده هستن اما یکی دارای سرزمین پدری و دیگری بدون سرزمین؟؟!!
ایران میگوید کشور اسرائیل را قبول ندارد و سرزمینها مال فلسطینیان هست و نه بخشی از آن
آقای شهروند مثل اینکه حواست نیست نوادگان یعقوب نبی با صهیونیستی که خلاف اعتقادات خودشان دست به کشتار میزنند فرق میکند اصلا معنی صهیونیست را نمیدانی دوم اینکه وقتی ایران پیشنهادی میدهد برای این سرزمین شامل مسیحی ویهودی ومسلمان میشود که هرچه ازصندوق بیرون آمد محور دولت آینده این سرزمین شود که بنوعی صحبت شما درآن نهفته است .عمیقتر فکر کنید . صهیونیست را از یهودیت جدا کنید که ازشرورترین افراد درجامعه بشری هستند که حتی درمحافل غربی سخن از هیتلر عصر ما تلقی میکنند .هیتلر در تاریخ جهان نام نیکی ندارد و نازیسم درذهن بشری پلیدترین نظام سیاسی بوده است .تصور این پلیدی را باید درصهیونیست دید .
پاسخ به کاربر شهروند: چه کسی گفته فلسطینیان جزو نوادگان یعقوب نبی (ع) هستند؟! اگر به سابقه تاریخی قوم بنی اسرائیل نگاه کنیم یهودیان از چند هزار سال پیش و از زمان نبوت حضرت یعقوب (ع) در سرزمین کنونی و کنعان و کشورهای اطراف همچون مصر سکونت داشته اند در حالیکه فلسطینیان مهاجرینی هستند که تحت قیمومیت امپراتوری عثمانی و بریتانیا بوده اند و بعدها تعدادی از اعراب کشورهای مسلمان نشین اطراف همچون اردن و مصر به آنها ملحق شده و به سرزمین قوم بنی اسرائیل مهاجرت نموده اند. اختلاف بین اسرائیل و فلسطینیان دقیقا مشابه اختلاف ایران و امارات متحده عربی بر سر جزایر سه گانه خلیج فارس است. سابقه تاریخی جزایر سه گانه خلیج فارس را از دوران پادشاهی هخامنشی متعلق به ایرانیان می داند در حالیکه این جزایر سه گانه توسط امپراتوری انگلیس به عنوان قیم امارات مصالحه در سال ۱۹۴۸ میلادی اشغال و از تصرف امارات مصالحه خارج شده و مجددا در سال ۱۹۷۱ میلادی بر اساس توافق بین دولت پادشاهی وقت ایران و بریتانیای کبیر جزایر سه گانه به سرزمین تاریخی آن یعنی ایران برگردانده شده است.
سیاست ایران همان سندی است که درسازمان ملل به ثبت رسیده هراقدام سیاسی هم بکند آن سند تضعیف میشود وحکم عقب نشینی دارد .هرچند مخالفت با دودولتی با ده عضو با عدم حضور دررای گیری معنی ظاهری دارد اما درمفهوم بسیار عمیق است ودست نکشیدن ازسرزمین مسلمانان را متبادر درذهن میکند .
جناب ۱۱ و ۱۹
جواب شما
حوصله کن بخون
امید که جناب ادمین هم منتشر کنه
قبل از اشغال ، مسلمانان و یهودیان و مسیحیان و سایرین در آرامش کنار هم زندگی میکردند تا انگلیس تصمیم گرفت تخم صهیون رو برای تاراج بیشتر و بهتر منابع گاز و نفت منطقه در خاورمیانه بکارد
👇
یهودیان و صهیونیست ها اولین ساکنین فلسطین نبودند، بلکه زمانی بسیار طولانی، قبل از این که آنها به این سرزمین بیایند فلسطین دارای سکنه بود. در 3500 سال پیش از میلاد، اقوام سامی از قلب حجاز به سوی سرزمین هایی مانند فلسطین کوچ نموده و اقوامی چون اعراب کنعانی در فلسطین سکنی گزیدند و اولین ساکنین شناخته شده در فلسطین، کنعانی ها بودند. حدود هزار سال پیش از میلاد، اقوامی به نام فلسطینی که از دریای «اژه» آمده بودند، به این ناحیه راه یافته و جای کنعانیان را گرفتند. مدت ها پس از مهاجرت فلسطینی ها و کنعانیان به سرزمین فلسطین، قوم بنی اسرائیل، به همراه حضرت موسی (ع) در فلسطین سکونت کردند. بنابراین، سرزمین فلسطین، سرزمین اصلی یهودیان و صهیونیست ها نبوده است.
پاسخ تفصیلی
سرزمین فلسطین:
سرزمینی که امروزه صهیونیست ها آن را «اسرائیل» نامیده اند، سرزمین فلسطین است . فلسطین، از آن رو که گذرگاه مهمی برای اتصال سه قاره اروپا، افریقا و آسیاست، پیوسته در طول تاریخ در معرض تهاجم امپراتورها و سرداران جنگی بوده و آنها همواره برای تسلّط بر شهرهای بندری و راه های تجاری فلسطین تلاش می کردند . از قرن دوم هجری قمری به بعد ساکنان فلسطین عموماً اعرابی بوده اند که زبان و فرهنگ مشترک داشته اند .
پس از ظهور اسلام و آمدن خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی (ص)، اگرچه اجتماعات کوچکی از یهودیان و مسیحیان در این سرزمین بر دین خود باقی ماندند، اما به تدریج اکثر مردم فلسطین که از جمله آنان یهودیان بودند، مسلمان شدند .
فلسطین در طول سالیان دراز و در جنگ هایی که صورت می گرفت،بین قدرت های دنیا، دست به دست می شد تا این که در زمان خلیفه دوم، به دست نیروهای اسلام افتاد. [1]
یهودیان و ساکنان فلسطین:
یهودیان (که نام دیگر آنان بنی اسرائیل بوده و از نسل حضرت یعقوب (ع) می باشند ) و صهیونیست ها، اولین ساکنین فلسطین نبودند، بلکه زمانی بسیار طولانی، قبل از این که آنها به فلسطین بیایند این سرزمین دارای سکنه بود، و از سابقه تمدن ده هزار ساله برخوردار است. در 3500 سال پیش از میلاد، اقوام سامی از قلب حجاز به سوی مصر، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین کوچ نموده و اقوامی چون اعراب کنعانی در فلسطین سکنی گزیدند و اولین ساکنین شناخته شده در فلسطین، کنعانی ها، مردمانی شهرنشین و دارای تمدنی پیشرفته، بودند، حدود دو قرن قبل از میلاد، دولتی تحت عنوان «کنعانیه» را در آنجا تأسیس نمودند.
حدود هزار سال پیش از میلاد، اقوامی به نام فلسطینی که از دریای «اژه» آمده بودند، به این ناحیه راه یافته و جای کنعانیان را گرفتند. مدت ها پس از مهاجرت فلسطینی ها و کنعانیان به سرزمین فلسطین، قوم بنی اسرائیل، به همراه حضرت موسی (ع) در فلسطین سکونت کردند. بعدها حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع)، دولت هایی در این سرزمین به وجود آوردند. [2]
قوم بنی اسرائیل و صهیونیسم:
قوم بنی اسرائیل، بیشتر از هر امتی به پیامبرانشان ظلم و ستم کرده و اعتنا به سخنان آنها ننموده و آنان را به شهادت می رساندند و در اثر همین ظلم و ستم ها، به نقاط مختلف دنیا پراکنده می شدند که بعداً جنبش و سازمانی به نام صهیونیست جهانی، در سال 1897میلادی - حدود صد و بیست سال پیش- در بال سوئیس توسط دویست و چهل نفر از سران یهود، از کشورهای مختلف، تشکیل شده و ادعای مالکیت سرزمین فلسطین را داشته و خواهان تشکیل دولت یهود در فلسطین هستند. [3]
هدف از تشکیل صهیونیسم:
به طور کلی، نفس اصول صهیونیسم و هدف آنان، ساختن یک مذهب و یک ملت و یک دولت از یهودیت است و می کوشد تا تمام یهودیان دنیا را با توسل به جنگ های توسعه طلبانه، در سرزمین فلسطین گرد هم آورد؛ زیرا براساس منطق عقل و قوانین جهانی، می توان بدون جنگ و زور و کشتار در جایی زندگی کرد و نباید به خاطر زندگی طولانی مدت در یک سرزمین ادعای مالکیت آن سرزمین را کرده و آن را متعلّق به ساکنین اصلی آنان ندانست. در حالی که صهیونیست ها به خاطر این که عده ای از یهودیان در مدت طولانی در سرزمین فلسطین زندگی کرده اند و در آنجا پیامبرانشان برای هدایت آنان فرستاده شده بودند، ادعای مالکیت فلسطین را با جنگ و کشتار مسلمانان داشته و برخلاف منطق عقل و تمام قوانین حقوق بشر عمل می کنند، و همین نشانگر هدفی غیر از وطن دوستی است.
نتیجه: بنا برآنچه گفته شد، سرزمین فلسطین، سرزمین اصلی یهودیان و اسرائیل و صهیونیست ها نبوده، و آنها آنجا را غصب کرده و برای همین به کشتار مردم فلسطین می پردازند و در ادعای خود حق نمی گویند. البته فلسطین متعلق به تمام مردم آن اعم از مسلمانان، یهود، نصارا و ... است؛ اما نه این که مانند صهیونیست ها به کشتار مردم فلسطین پرداخته تا در آنجا ملت و مذهبی جدید بنا کنند. از این رو؛ برخی از یهودیانی که در کشور های دیگر و یا در خود فلسطین زندگی می کنند، بارها اعتراض به جنایت های اسرائیل و صهیونیست ها کرده اند.
چرا [۱] و [۲] و [۳] نوشتی اما منابع رو نذاشتی
آرمان گرایی دردی را دوا نمی کند. مثل، حکومت چند میلیون پناهنده افغانی رو نمی تواند از ایران بیرون کند، اسرائیل در این هفتاد سال زیر ساخت های زیادی ایجاد کرده است، توقع دارید دودستی تقدیم فلسطین کند؟ زور می گوئید و همین شعارها مسبب بدبختی، هم برای مردم غزه شد و هم برای ایران.
بعقیده من با اطلاعاتی که ازقبل داشتم درموارد زیادی همخوانی دارد ولذا برای تنویر افکارعمومی و بالابردن سطح معلومات ؛ علاقمندان مناسب است بخوانند .
الان بیایید نگاه کنیم از روی نادانی اعمال ما به نفع کی بوده شعار پوچ مرگ بر اسراییل و مرگ بر امریکا آتش زدن پرچم کشورها روز شمار نابودی اسراییل عربده کشبیهای بیهوده تهدید به بستن تنگه هرمز و هزاران مورد که همگی به نفع اسرائیل بوده و این وحشی کودک کش مظلوم نمایی کرده ما قرارمون کمک به فلسطین بود نه جنگ با اسراییل تندروها ما را به اینجا کشاندن و مثل خوارج چگونه جامعه اسلامی را نابود کردند
ایران کار درستی کرد چون در این صورت اسرائیل را به عنوان دولت رسمی قبول می کرد. موضع همه پرسی واقعی، نه گفتن به اشغال است.
فکر می کنید اگر دو دولتی شود (مشابه آنچه در کرانه باختری است) اسرائیل اجازه داشتن ارتش به دولت فلسطینی را خواهد داد؟ این چه دولت فلسطینی است که قیمت امنیتی و اقتصادی حتی عبور و مرور شهروندانش دست دولت دیگر باشد.
واقع بین باشید.